زندگی هیچ متفکر سیاسی دیگری بهاندازهٔ هانا آرنت مظهر تاریخ سیاسی عصر حاضر نبوده است. شاخص بودن اندیشهٔ او تا حدودی نتیجهٔ قدرت فکری اوست، اما به همان اندازه یا بیشتر حاصل تجارب زندگیاش و اصالت و بکر بودن واکنش او به آنهاست.
آرنت، برخلاف سنت غالبِ غربی، عملِ همراه با نظرورزی را بهعنوان فعالیتی ذاتاً انسانی میستود. او میکوشید که به سلطهٔ نظر بر عمل پایان بخشد و یکپارچگی را به زندگی عملورزانه بازگرداند. آرنت معتقد بود که عمل و گفتار عالیترین تجلیات تمدن هستند، زیرا تکثر و آزادی را در مقام عناصر سازندهٔ هستیِ شاخص بشری نشان میدهند.