اسلاونکا دراکولیچ، نویسندهی اهل کرواسی که در نظامی کمونیستی بزرگ شده است و طعم زندگی در دنیایی که سراسر چیزهایش، حتی فقرش نیز اشتراکی بوده را به خوبی چشیده است. اما شاید فرق او با دیگر هموطنان و دیگر اهالی بلوک شرق در این باشد که از این تجربه به سادگی گذر نکرده و همواره سعی داشته تا بتواند تجربههای خودش را به دیگران منتقل کند. او که روزنامهنگار نیز هست از راه مکتوب کردن وقایع زندگی خود و اطرافیانش دست به ثبت این تاریخ میزند و سالهاست که کتابهایش به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده و همگان را شگفتزده کرده است. ما دوستداران قلم دراکولیچ که پیشتر از او «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم»، «کافه اروپا»، «بالکان اکسپرس» و «راهنمای بازدید از موزهی کمونیسم» را خوانده بودیم حالا با عنوان جدید «دیدار دوباره در کافه اروپا» دوباره به سراغ این قلم توانا میرویم.
دراکولیچ در این کتاب به تفاوتهای بنیادی زندگی در حکومتی عادی و زندگی تحت سلطهی حکومتی کمونیست پرداخته است. یکی از اصلیترین تفاوتها در دو واژهس سادهی «من» و «ما» خلاصه میشود. همانطور که جایی در کتاب میخوانیم «در کشورهای اروپای شرقی تفاوت بین «ما» و «من» بسیار فراتر از تفاوتی صرفا در دستور زبان است.» این «ما» در جوامع توتالیتر است که فردیت شخص را میگیرد و از او سلب اجازه میکند تا یک شخص با تصمیمهای شخصی و مختص به خود باشد.
این کتاب که در سال 2021 به چاپ رسیده در ادامهی کتاب «کافه اروپا» که در سال 1996 و 7 سال بعد از فروپاشی نوشته شده است نوشته و منتشر شده است.
آندره پلشو، فیلسوف رومانیایی، مینویسد «راه حل این مسئله نه وحشتی مخرب است و نه تصویری عوامفریبانه از آیندهای روشن و بینقص. اروپا در طول حیاتش یاد گرفته که چطور دوام بیاورد، چطور شکافهایش را پُر و جای زخمهایش را به نشانههای زندگی تبدیل کند.» اما بقای یک اتحادیه متحد با بقای اتحادیهای پارهپاره و آبرفته فرق دارد. در وضعیت امروزِ ما، هم نشانههایی از اروپای متحد پیداست و هم نشانههایی از اتحادیه اروپای پارهپاره به چشم میخورد؛ و من دوباره به کافه اروپا سرک کشیدهام تا همچون پیشگویی که کفبینی میکند به این گوی شیشهای خیره شوم تا مگر آینده را ببینم.
در این داستانها از کاوانای اروپا، خواننده خشخشِ آرامِ ورقخوردنِ روزنامهها و صدای خفه مشتریان کافه را میشنود که قصهها و نظراتشان را ردوبدل میکنند، پشت سرِ هم حرف میزنند، سفرهایشان را به یاد میآورند، خاطرات گذشته را مرور میکنند و برای آینده برنامه میچینند. امیدوارم اینطوری خواننده بتواند در ذهن خود تصویری از آن اروپایی متصور شود که من در افق میبینم.»
اسلاونکا دراکولیچ در سال 1949 متولد شده است و از بدو تولد در کشوری تحت سلطهی کمونیسم زیسته است. او در دانشگاه زاگرب در کشور خودش در رشتههای ادبیات تطبیقی و جامعهشناسی تحصیل کرده است و به روزنامهنگاری مشغول شده است.
در خلال کتابهایش به این مهم پی میبریم که او نهتنها پایهگذار اولین تشکل فمنیستی در کشورش بوده است که حتی زنهای دیگری در دیگر کشورهای بلوک شرق را نیز دعوت به این کار کرده است. او که چشمانی تیز و ذهنی هوشیار دارد پیوسته به دنبال یافتن راهی برای بیان تجربهی زیستهی مردم است.