کتاب «ذهن خود را پاکسازی کنید» یک کتاب خودیاری در زمینهی روانشناسی است. استیو اسکات، این کتاب را در سال 2016 میلادی به زبان انگلیسی نوشت. او در این کتاب، راهحلی برای افرادی دارد که دائم در نگرانی هستند و افکار منفی زیادی در ذهنشان موج میزند.
او تکنیکها و روشهایی کاربردی به مخاطب آموزش میدهد تا با استفاده از آنها به خودآگاهی برسد. داشتن یک ذهنِ آگاه موجب میشود تا شما به شادی و آرامش درونی دست یابید. یک ذهن آگاه میتواند موارد مهم را تشخیص بدهد و اهدافی را برای زندگی شخص تعیین کند. شما میتوانید با مطالعهی کتاب «ذهن خود را پاکسازی کنید»، طریقهی رهایی از استرس و افکار منفی را بیاموزید و آشفتگیهای ذهنتان را سامان ببخشید.
سارا صادقی، مخاطب فارسیزبان کتاب از ایران، نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «این کتاب را طی سه ماه، دوبار خواندم. در آینده نیز آن را بارها و بارها خواهم خواند تا به طور کامل راهکارهایش را عملی کنم. هرچند در طی همین مدت کوتاه هم توانستم تاثیرات شگفتانگیزش را در کار و زندگی شخصیام ببینم. نکتهی مثبت کتاب، ارائهی راهکارهای عملی بسیار زیاد و ارزشمند است. اگر بتوانیم نیمساعت از وقت روزانهمان را صرف دستورالعملهای آن کنیم، از سردرگمی و آشفتگی ذهنی رها خواهیم شد. جالب است که بدانید این کتاب باعث شد که من کلاسهای یوگا را شروع کنم! احساس میکنم که هم ورزش جسمی و هم ورزش ذهنی (که با کتاب خواندن حاصل میشود) هر دو در کنار یکدیگر بهترین و سریعترین راه برای رسیدن به آرامش و پاکسازی ذهن هستند. ترجمهی کتاب هم قابلفهم و کموبیش روان است و خواندن آن را به همه توصیه میکنم.»
«من از همان فصل اول کتاب، عاشقش شدم. کتاب به گونهای نوشته شده است که مخاطب بتواند از همان ابتدا، تکنیکهای آموزشی را در زندگی خود به کار ببرد. زبان کتاب شیوا، ساده و صریح است و مخاطب بهسادگی منظور نویسنده را متوجه میشود. استیو اسکات در طول کتاب از تجربههای شخصی خودش و همچنین مثالهای ساده نیز میگوید تا مطالب را به شکل بهتری توضیح دهد. از نظر من این کتاب مرگ ندارد و محتوای آن برای همیشه مفید و کاربردی است. برای کسانی که به دنبال آرامش هستند و یک زندگی سادهتر میخواهند، قطعا این کتاب را توصیه میکنم.» این نظر آلن، یکی از خوانندگان کتاب از کانادا، در وبسایت گودریدز بود.
آشاریا، یکی از مخاطبان کتاب از هندوستان، چنین نظری دربارهی کتاب «ذهن خود را پاکسازی کنید» داده است: «ما دو دسته کتاب داریم؛ دستهی اول کتابهایی که برای تفریح میخوانید و فراموش میکنید، دستهی دوم هم کتابهایی هستند که زندگی شما را برای همیشه تغییر میدهند. این کتاب هم جزو دستهی دوم است. چرا؟ چون مطالعهی آن به شما کمک میکند تا در طولانی مدت بتوانید افکار منفی و ناامیدی را از ذهنتان برانید و بر خودتان کنترل بیشتری داشته باشید. همانطور که به خود من در این زمینه کمک کرد تا بتوانم از منفیبافی دوری کنم. حدس من این است که تمام افراد موفق، بدون آنکه بدانند، از تکنیکهای کتاب فوق استفاده میکنند.»
در بخشی از کتاب، نویسنده دربارهی حجم زیاد اطلاعات در دنیای امروز نوشته و توضیح داده است که چطور مدیریت آنچه که میشنویم و میبینیم، نسبت به گذشته سختتر شده است: «امروزه، اطلاعات، دادهها و داراییهای مادی نسبت به نسلهای قبل بسیار زیاد و قابل دسترسی شدهاند، اما متاسفانه این سبک جدید زندگی، دستورالعمل خاصی برای مدیریت تمامی این چیزها ندارد. بسیاری از ما در برابر مدیریت این حجم وسیع از اطلاعات احساس عجز میکنیم. همچنین نمیدانیم که چطور باید آنها را اولویتبندی کنیم. در واقع مانند ربات نظارهگری شدهایم که به جای آن که با دقت آنچه را که برای خود بهترین میدانیم ارزیابی کنیم، اجازه میدهیم هر آنچه زندگی میخواهد به سویمان پرتاب کند.»
در بخشی از کتاب، به فواید تمرین ذهنآگاهی و اثرات مثبت آن بر روابط عاطفی اشاره شده است که آن را با یکدیگر میخوانیم: «پژوهشی در دانشگاه کارولینای شمالی درباره «زوجهای بهنسبت خوشبخت و غیرپریشان» نشان داد که زوجهایی که به طور فعال تمرین ذهنآگاهی انجام میدهند، شاهد افزایش رضایت در رابطهی خود بودهاند. به علاوه، از مقدار سالمتری از «استرس در رابطه و استرس کلی» برخوردار بودند و بازدهیشان در مقابله با استرس بیشتر بود. تمرین ذهنآگاهی به ما این امکان را میدهد که کنار شریک زندگیمان حضور بیشتری داشته باشیم، از لحاظ احساسی کمتر نسبت به آنها منفعل باشیم و سریعتر بر موقعیتهای پراسترس در رابطه غلبه کنیم.»
این بخش از کتاب را بخوانید که در مورد آثار زیانبار مقایسهی خود با دیگران و حسادت است: «مقایسهی نامطلوب خودتان با دیگران، یکی از علتهای اصلی آشفتگی ذهنی و روانی است. «چه میشد اگر مثل دوستم زیبا بودم.»، «چرا نمیتوانم مثل برادرم باهوش باشم؟»، «آنها خیلی بیشتر از من پول دارند.»، «او همیشه دارد سفر میکند، ولی من هیچوقت نمیتوانم جایی بروم.» احتمال دارد کنترل این افکار از دست ما خارج شود، دیگران را مقصر خوشبخت نبودنمان بدانیم و احساس بدی نسبت به خودمان پیدا کنیم. با سنجیدن خودمان با معیار دستاوردها، داشتهها یا ویژگیهای دیگران، صحنه را برای فروپاشی احتمالی روابط رضایتبخش آماده میکنیم.»
استیو اسکات، ملقب به اس.جی اسکات، نویسندهی مشهور آمریکایی است. او که فارغالتحصیل کارشناسی ارشد در رشتهی کسبوکار است، دورههای روانشناسی را هم در کالج گذارنده است. استیو اسکات تاکنون بیش از 30 کتاب نوشته است که اغلب آنها به موضوع خودیاری و پرورش ذهن پرداختهاند. آثارش به بیش از 12 زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند و از میان کتابهای او میتوان به «روزتان را پربارتر کنید»، «ذهن خود را پاکسازی کنید»، «صبح جادویی برای نویسندگان» و «انسان شادتر» اشاره کرد.