خبر خوب آن است که با شناخت دقیق مشکلات و سختیهای زندگی مشترک عاشقانه، میتوانیم به یک درک درست از رابطهی زناشویی برسیم و درعینحال از انزوا و تنهایی دوری کنیم. این کتاب راهنمایی برای عشق است تا شما را با دیدگاهی تازه در این مورد آشنا سازد. کتاب «مصائب عشق» به زبان انگلیسی نگاشته شده اما به کوشش میترا نادری، به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
نرگس، یکی از خوانندگان فارسیزبان کتاب، نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «کتاب «مصائب عشق»، یک نوشتهی کوچک و پر از درس است. آن را دقیقا بعد از اتمام مطالعهی کتاب «جستارهایی از عشق» خواندم. گویی این دو اثر مکمل بودند و در کنار یکدیگر قرار میگرفتند. به نظر من خواندن هر کدام از این کتابها، یک ضرورت برای همه است تا مسئولیت احساسات و احترام به نزدیکترین افراد به خود را بپذیرند. در قسمتی از کتاب اینگونه یاداشت برداشتم :«باید درک کنیم که ناراحتیمان از شخص و از زندگی را جدا کنیم. گاهی ناراحتی را دو نفره میچشیم». همچنین با مطالعهی کتاب به این نکته رسیدم که عشق موفق مانند مهارتی است که میتواند به صورت سیستماتیک آموخته و برسی شود. باید عاشقانه زیستن را تمرین و این مهارت سخت را کسب کنیم.»
«کتابی بسیار کوتاه و مختصر است که میتوان آن را در عرض چند ساعت به پایان رساند. مطالعهی آن به کسانی که در یک رابطه هستند و یا میخواهند وارد یک رابطه شوند، بهشدت پیشنهاد میشود. در هر فصل کتاب به یک معضل پرداخته میشود که همواره در روابط طولانیمدت دامنگیر زوجهای مختلف بوده است. نویسنده تلاش میکند تا ضمن عادی نگاشتن مشکلات در زندگی زناشویی، راهحلهایی منطقی و کاربردی برای هر یک بیابد. او همچنین دلایل به مشکل خوردن روابط زناشویی را بررسی میکند و برای مخاطب توضیح میدهد که چرا عشق، فرسنگها با تصورات ما فاصله دارد.» این نظر تریس، یکی از خوانندگان انگلیسیزبان کتاب، بوده است.
جنی، یکی از خوانندگان کتاب از ایالات متحده آمریکا، چنین نظری دربارهی کتاب «مطائب عشق» داده است: «شاید به نظر بیاید که مخاطب این کتاب، زنان میانسالی هستند که قصد دارند همسر خود را ترک کنند، اما به نظر من مخاطب این کتاب تمام افراد رویاپرداز و ایدهآلگرا دربارهی عشق، مانند خودم، هستند. این کتاب مانند آب سردی به روی صورت همه ما است تا از خواب و رویا بیدار شویم و واقعیتها را دریابیم. باید بدانیم که وارد یک رابطهی عاشقانه شدن معجزه نکرده و تمام مشکلات ما را حل نمیکند. همچنین مهارت و فراست زیادی لازم است تا بتوان یک رابطه را به شکلی صحیح مدیریت کرد. علاوهبراین، به نظر من همانطور که کتاب اشاره کرده است، جامعه باید پذیرای افراد مجرد باشد و تجرد ارزش واقعی خود را پیدا کند. فقط در این صورت است که ازدواجهای موفق بیشتری خواهیم داشت.»
در بخشی از کتاب، نویسنده اشاره میکند که ریشهی بسیاری از نارضایتیهای ما، زندگی زناشوئیی نیست بلکه خود زندگی است! به این بخش از کتاب توجه کنید: «بعد از بررسی دقیق و صادقانه مشکلاتمان به این نتیجه میرسیم که بسیاری از غمها و گرفتاریهای ما ارتباطی به شریک زندگیمان ندارد؛ بلکه محصول موجودیتی است که کمتر مقصر شناخته شده است، یعنی خود زندگی! ما باید آرامش خود را حفظ کنیم و در رابطه باقی بمانیم.» بنابراین لازم است تا ضمن خودداری از پایان رابطه به دلایلی نادرست، ریشهی نارضایتیهای خود را دریابیم و راهحلی صحیح برای آنها پیدا کنیم.
آیا تابهحال دقت کردهاید که زندگی زناشوئی تا چه میزان میتواند سخت و طاقتفرسا باشد؟ این قسمت از کتاب را بخوانید که نویسنده اشاره میکند که خواستگاری چگونه میتواند یک درخواست ظالمانه باشد: «اگر رابطهمان با کسی که دوستش داریم خوب پیش برود، او را درگیر اساسیترین و پیچیدهترین مسائل زندگیمان میکنیم. به همراه او خانهای دستوپا میکنیم، کودکی را بزرگ میکنیم، مسائل مالی خانواده را اداره میکنیم، از والدین سالخوردهمان پرستاری میکنیم، شغلمان را مدیریت میکنیم، به تعطیلات میرویم و معاشقه میکنیم. این میزان از کار و مسئولیت بهقدری سخت و خستهکننده است که در بازار کار استاندارد هیچکس قادر به انجام حتی بخشی از آن هم نیست... تقاضای ازدواج از کسی که بهترینها را برایش میخواهیم درخواستی بیاندازه پرتوقع و بسیار ظالمانه است.»
در ادامه توضیح داده میشود با وجود همهی این مشکلات و سختیها، چرا رفتاری ناشایست با شریک زندگیمان داریم:«دلیل نگرانکنندهی دیگری که باعث رفتار زشت و بدجنسیکردن ما با همسرانمان میشود، این است که نگران این نیستیم که ترکمان کنند. بنابراین، با آنها بدرفتاری میکنیم. اگر ما این برخوردهای شدید را با دوستانمان داشتیم، آنها خیلی زود برای ندیدنمان بهانهای جور میکردند، اما با شریک زندگی خود خیلی راحتتر هستیم و خاطرجمعیم که با وجود عصبانیبودنمان، آنها از ما فرار نخواهند کرد.» حال در مییابیم که با وجود تحمیل سختیها و مسئولیتهای سنگین فراوان به همسرمان، چگونه همچنان ظالمانه با او بدرفتاری میکنیم.
در بخشهای زیادی از کتاب، به موضوع تجرد اشاره میشود و نویسنده همواره تاکید میکند که تجرد نیز ارزشمند بوده و باید به افراد مجرد به همان اندازه افراد متاهل احترام گذاشت. برای نمونه به این جملات کتاب توجه کنید: «باید تجرد از زیر بار بدنامی و آسیب اجتماعی آزاد شود. باید به مجردها فرصت بدهیم که پذیرفته و تایید شوند و نسبت به عصر قبلی احساس غرور بیشتری داشته باشند و دچار رنج و آزار بیدلیل نشوند و به ازدواج ناخواسته تن در ندهند.» و «تنها زمانی که تجرد شان و منزلتی یکسان با تاهل در جامعه داشته باشد، میتوان اطمینان یافت که انسانها با دلایلی درست و موجه، یک رابطهی جدی دونفره را شکل میدهند.»
درباره نویسنده کتاب مصائب عشق
مدرسه زندگی، یک موسسه بینالمللی برای کمک به افرادی است که به دنبال یک زندگی شادتر هستند. اعضای این موسسه شامل فیلسوفان و نویسندگانی متعدد از سراسر جهان، از استانبول و برلین گرفته تا پاریس و سائوپائولو، میشود که از تاثیرگذارترین آنها میتوان به آلن دوباتن، مارک ورنان، رابرت اسمیث و جان آرمسترانگ اشاره کرد. آنها باور دارند که کلید دستیابی به کمال، خودآگاهی است؛ چراکه تنها با درکی درست از خود و هویتمان میتوانیم تصمیماتی صحیح در حوزهی کاری و شخصی بگیریم. به همین جهت مدرسه زندگی تمام تلاش خود را معطوف به افزایش خودآگاهی و شناخت خویشتن کرده است.
به هر جهت، مرکز این موسسه در لندن است که خدمات و برنامههای متعددی در زمینههای مختلف اعم از شغل، روابط اجتماعی و عاطفی، آرامشیابی، خودشناسی و درک جهان ارائه میکند. این موسسه علاوه بر فروشگاههای گوناگون در سطح اروپا و انتشارات کتاب، یک شبکهی ویدئویی پرطرفدار در وبسایت «یوتیوب» هم دارد که مهمترین کانال ارتباطی با مخاطبانش محسوب میشود.