کتاب «از عشق» (on Love)، اولینبار در سال ۱۹۴۱ میلادی منتشر شده است. «از عشق» نوشتهی (خوزه اُرتگا ای گاسِت) است. لیلی گلستان این کتاب را ترجمه و انتشارات مرکز آن را منتشر کرده است.
کتاب دربارهی عشق و ماهیت آن است و به آرای بزرگان و فیلسوفان که از هزاران سال پیش دربارهی این موضوع اندیشهاند، میپردازد و در نهایت نیز نظر خود را دربارهی این موضوع پیچیده بیان میکند. گفتههای این نویسنده و فیلسوف اسپانیایی، در نوع خود بدیع هستند و مخاطب را به تفکر وا میدارند. گرچه انسانها در طول تاریخ ادعای فهم عشق را داشتهاند اما این ادعاها همیشه در پیچیدگیهای عشق محو شدهاند.
خوانندهای مجذوبیت خود به سبک کتاب را چنین مینویسد: «من اولین بار سالها پیش با این کتاب در یک کتابخانه مواجه شدم. من آن موقع یک مرد جوان بودم - خیلی جوانتر از الان. نویسنده خوزه اورتگا ای گاست با عمق اندیشهاش در مورد این موضوع و درخشندگی سبکش مرا تحت تأثیر قرار داد. اکنون که آن را به عنوان یک مرد بسیار مسنتر میخوانم، متوجه میشوم که نظر من تغییر چندانی نکرده است. این یک اثر غنی، متفکرانه و جدی است که در آن نویسنده تلاش میکند تا فلسفهی عشق را توسعه دهد. او ماهیت عشق بین دو جنس را تجزیه و تحلیل میکند، آن را از میل جنسی متمایز میکند، به تفاوت بین مرد و زن و روشهای متفاوتی که هر یک از آنها به دیگری پاسخ میدهد، نگاه دقیقی میکند.»
داستان اینگونه و با توضیح پیچیدگی موضوع عشق شروع میشود: «از عشق حرف بزنیم و پیش از هر چیز از حرف زدن دربارهی «عشقها» پرهیز کنیم. «عشقها» اغلب داستانهایی کمابیش پرتلاطماند که بین مردها و زنها اتفاق میافتند. ما عاملهای بیشماری را در آنها میبینیم که واردشان میشوند و روند عشق را دشوار و پیچیده میکنند، تا جایی که در بیشتر موارد، هر چیزی در عشقها یافت میشود مگر چیزی که با دقت تمام لیاقت این را دارد که عشق نامیده شود.»
در جایی دیگر از کتاب در ادامه دیدگاه اسپینوزا، فیلسوف مشهور هلندی، و در جهت اثبات دیدگاه وی، میخوانیم: «زنِ عاشق اضطرابهایی را که مسبباش مرد مورد علاقهاش است ترجیح میدهد به بیتفاوتیِ بیدرد. در نامههای ماریانا آلکوفورادو، زن مذهبی پرتغالی، جملاتی از این دست خطاب به اغواگر بیوفایش میبینیم: «از ژرفای قلبم از شما تشکر میکنم، به دلیل نومیدیای که برایم به وجود آوردید، و نفرت دارم از آرامشی که پیش از آشنایی با شما داشتم.»»
در بخشی دیگر از کتاب در نسبت عاشق و معشوق میخوانیم: «برای عاشق، معشوق همیشه حضور دارد و مدام حاضر است. کل دنیا جذب آن شده است و در حقیقت اتفاقی که میافتد این است که دیگر دنیا برای عاشق وجود ندارد. معشوق آن را بیرون رانده و خودش جای آن را گرفته است.»
خوزه اُرتگا ای گاسِت فیلسوفی اسپانیایی است. او بر مارتین هایدگر، از مهمترین متفکران قرن بیستم، تاثیر گذاشته است. از کتابهای دیگر گاسِت میتوان به «طغیان تودهها» اشاره کرد.