رمان «تهوع» (به فرانسوی La Nausée») از آثار معروف ژان پل سارتر است که در سال 1938 زمانی که سارتر استاد دانشگاه بود، پس از هشت سال نگارش منتشر شد. «تهوع» که اولین رمان سارتر است، یکی از کلیدیترین آثار ادبیِ فلسفی در مکتب اگزیستانسیالیسم است.
«تهوع» روایت مردی حدودا سیساله به نام آنتوان روکانتن، مورخی افسرده و منزوی است که ماجرای کتاب در واقع، وقایع ثبتشده در دفترچه یادداشت شخصی وی است. او ابهاماتی راجع به "وجودگرایی" یا همان اگزیستانسیالیم دارد و سعی میکند به پرسشهای خود در این زمینه پاسخ دهد. عدهای این رمان را تا اندازهای شرح زندگانی خود سارتر میدانند. در زمان انتشار این رمان، بهخاطر شخصیت مایوس داستان و فضای سیاه آن، انتقادهایی از جانب نشریات مذهبگرا متوجه آن شد.
کامیار صفاییپور از خوانندگان کتاب «تهوع» در سایت «کتابراه» نظرش را اینگونه نوشته است:
«کتاب خیلی خوبی است. باید بدانید چیزی که کتاب را خاص میکند، موضوع داستان نیست، بلکه نحوهی نگارش آن از روی گزارش روزانه شخصیت اصلی داستان است. ترجمهی خوب و روانی دارد و در مجموع کتاب بیمثالی است به شرطی که در فضای ذهنی فلسفی باشید.»
یکی از خوانندگان فرانسویزبانِ کتاب نظرش را در سایت «آمازون» به این شرح نوشته است:
«فکر میکنم برای درک کتاب به بلوغ خاصی نیاز است. بسیار زیباست، شاد نیست و به نظر من باید آن را آرامآرام خواند. در هر صورت من این کتاب را بهشدت توصیه میکنم و فکر میکنم یکی از کتابهایی است که هرکس باید آن را بخواند.»
فرشاد –از کاربران سایت «گودریدز»- از خواندن کتاب بسیار لذت برده و با آن همذاتپنداری کرده است:
«محشر بود. انگار داشتم زندگی خودم را میخواندم. نوشتههای کتاب را سطربهسطر زندگی کردم. از همان شروع به خودم گفتم عجب صحنه¬ی روشنی! چقدر همهی این نوشتهها زنده هستند. بعضی از صفحههای کتاب آنقدر زیبا بود که بر میگشتم و دوباره و سهباره میخواندم. در بیشتر صفحههای کتاب یک خلاء و پوچی خاصی وجود داشت که روح من را جذب میکرد. این کتاب دقیقا هیچ چیزی را روایت نمیکند بهجز خود هیچ! بهجز پوچی بجای وجود. شاید بشود گفت سلوکِ یک نویسنده در جهت معنا بخشیدن به زندگی. خیلی عالی و بینظیر بود. هرچند که به نظر من برای ارتباط برقرار کردن با این زیبایی باید به شکل خاصی زندگی کرده باشی. برای من آنقدر کتاب روشنی بود که انگار خودم همهی سطرهایش را نوشتم. فکر میکنم اگر سارتر این کتاب را نمینوشت قطعا یک روزی من انجامش میدادم. فوقالعاده بود.»
امیلی یکی از کاربران سایت کتابخوانیِ «گودریدز» است که قسمتی از نظر او دربارهی کتاب «تهوع» را میخوانیم:
«از آن لذت بردم زیرا پر از تصاویر زیبا به علاوهی مشاهدات هوشمندانه است که شما را به فکرکردن وا میدارد. به طور خاص از برخی از قسمتها، مانند موارد مربوط به "ماجراها"، یا زمانی که توضیح میدهد که چرا او همیشه لحظات عالی را میخواهد، لذت بردم. او کمی خودم را به یادم آورد، زیرا من کمی کمالگرا هستم و گاهی اوقات به دنبال لحظهای کامل میگردم.»
در بخشی از کتاب واگویههای شخصیت اصلی داستان با خودش راجع به "اندیشیدن" را به این شرح میخوانیم:
«از جا میپرم: اگر میتوانستم از اندیشیدن بازایستم، بهتر میشد. اندیشهها بیمزهترین چیزهایند، حتی بیمزهتر از گوشت تن. دائم کش میآیند و مزه غریبی به¬جا میگذارند. بعدش کلمات هستند درون اندیشهها، کلمات ناتمام، جملههای ناقص که همواره بازمیگردند: « باید تمام کنـ … من وجود … مرده… مارکی دورول مرده است… نیستم… من وجود…» همینطور ادامه مییابند… و هرگز به پایان نمیآید. این از بقیه بدتر است زیرا خودم را مسئول و شریک جرم حس میکنم. مثلا، منم که اینگونه نشخوار دردناک را ادامه میدهم: وجود دارم. حس میکنم. من. بدن همینکه یکبار آغاز به زندگی کرد، به خودیخود زندگی میکند. ولی وقتی به اندیشه میرسیم، منم که آن را ادامه میدهم. میگسترمش. من وجود دارم. میاندیشم که وجود دارم. اوه، این احساس وجود داشتن چه مارپیچ دور و درازی است و من آن را میگسترم، آهستهآهسته… ای کاش میتوانستم خودم را از اندیشیدن بازدارم! میکوشم، موفق میشوم: انگار کلهام از دود پر میشود… و اینها باز شروع شد:« دود… نباید اندیشید… نمیخواهم بیندیشم… میاندیشم که نمیخواهم بیندیشم. نباید بیندیشم که نمیخواهم بیندیشم، زیرا این همچنان یک اندیشه است.» آیا هرگز پایانی بر آن نیست؟
اندیشهی من خود من است: برای همین است که نمیتوانم وا ایستم. من به وسیلهی آنچه میاندیشم وجود دارم… و نمیتوانم خودم را از اندیشیدن بازدارم در همین لحظه چه ترسناک است اگر وجود دارم به این سبب است که از وجود داشتن دلزدهام.»
ژان پل سارتر (Jean-Paul Sartre) در سال 1905 در پاریس و در یک خانوادهی بورژوا متولد شد. در کودکی پدرش را از دست داد و بهخاطر یک بیماری، بخشی از بیناییاش دچار آسیب شد. وی از نوجوانی نوشتن را آغاز کرد. آشنایی وی با «سیمون دوبووآر» -نویسنده و فعال فمنیستی- در همین دوره اتفاق افتاد. سارتر انسان منفعلی نبود و رد پای او را میتوان در حوزههای گسترده و متنوعی به عنوان نویسنده، نمایشنامهنویس، روزنامهنگار، فعال سیاسی، منتقد و ... پیدا کرد.
هنگامی که سارتر به تدریس فلسفه میپرداخت، جنگ جهانی دوم آغاز شد و او در جنگ شرکت کرده و اسیر شد. سارتر پس از آزادی، تدریس را رها کرد و فقط به نویسندگی پرداخت. نگارش مهمترین اثر او به نام «هستی و نیستی» در همین زمان اتفاق افتاد. در سال 1964 جایزهی نوبل ادبی به پاس بیش از بیست سال زندگی ادبی به سارتر تعلق گرفت ولی او از دریافت این جایزه امتناع ورزید.
ژان پل سارتر با درآمیختن ادبیات، فلسفه و اندیشه اگزیستانسیالِ خود، در سال 1938 رمان «تهوع» را نوشت که شهرت بسیاری را برای وی به ارمغان آورد. او در سالهای پایانی عمرش بیناییاش را از دست داد و در سال 1980 در پاریس درگذشت. تعدادی از دیگر کتابهای وی عبارتاند از: «دیوار»، «هستی و نیستی»، «دستهای آلوده»، «اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر»، «گوشهنشینان آلتونا» و «مگسها».
اگر اولین باری است که از بوکلند خرید میکنید، میتوانید کتاب تهوع را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.