کتاب «آیندهی پسرت را بساز» (How to Raise a Boy)، نوشتهی «مایکل سی ریچرت»، برای نخستین بار در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. این کتاب را «پگاه فرهنگ مهر» به زبان فارسی برگردانده و «انتشارات کولهپشتی» آن را منتشر کرده است.
آیا تاکنون به کلیشههای جنسیتی که علیه مردان رواج دارد فکر کردهاید؟ جملاتی مانند «مرد باید قوی باشد»، «مرد که گریه نمیکند»، «مرد نباید از دردهایش چیزی بگوید» و چیزهایی مانند اینها. ریچرت در کتاب «آیندهی پسرت را بساز» به مقابله علیه این کلیشهها میپردازد و اعتقاد دارد این کلیشهها منجر به پرخاشگرتر شدن، منزوی شدن، ساکت شدن و رفتارهای مخرب می-شود.
نویسنده در این کتاب با اشاره به راهکارهایی به والدین میآموزد تا چگونه با پسرهایشان رفتار کنند تا استعدادهای بالقوهی فرزندانشان را ناخواسته از بین نبرند. این کتاب به والدین کمک میکند تا پسرانی مهربان، با اعتماد به نفس و با فضائل اخلاقی تربیت کنند.
نظرات زیر از دیدگاههای ثبت شده در سایت آمازون گرفته شدهاند. مخاطبی با اشاره به تأثیر این کتاب در زندگیاش نوشته است: «من دو پسر خردسال دارم که پس از خواندن این کتاب رفتارم را با آنها تغییر دادم. من آنها را تشویق میکنم تا با من ارتباط بگیرند و هروقت دلشان خواست با من صحبت کنند. فکر میکنم این ارتباط بین بچهها و والدینشان بسیار مهم است.»
خوانندهی دیگری میگوید با خواندن این کتاب از افکار قدیمیاش دربارهی پسرها دست برداشته و هماکنون به آنها به گونهی دیگری مینگرد: «در گذشتهها سعی میکردم همیشه به پسرم راهنماییهای بیوقفه ارائه دهم و مشکلاتش را خودم رفع و رجوع کنم تا حس نکند ضعیف است، اما پس از خواندن این کتاب فقط او را همراهی میکنم و دیگر به جای او به حل مشکلاتش نمیپردازم. دیگر قوی بودن را در تحمل درد نمیبینم و به پسرم این اطمینان را میدهم که حتی اگر گریه کند، باز هم مردی قوی خواهد بود.»
خوانندهی دیگری با اشاره به مستند بودن نوشتههای کتاب مینویسد: «نویسنده در زمینهی تحقیق و مستندسازی متن کتاب بهخوبی عمل کرده است. او شخصاً با پسران و والدین زیادی مصاحبه کرده تا دلایل خویش را با سند و مدرک ارائه کند. این کتاب به شما کمک میکند تا از کلیشههای رایج جنسیتی که علیه مردها و پسران وجود دارد، آگاه شده و از آنها دوری کنید.»
در قسمتی از کتاب آمده است: «بین داستان برادرم و تمامی داستانهایی که مراجعینم برایم تعریف میکردند، یک نقطه مشترک وجود داشت، یک مصیبت ناگفته: اینکه تمامی قربانیان مرد بودند. در هر مورد، نوعی حس سردرگمی، تاحدی بیتوجهی و بیپروایی، قطع ارتباط با محیط اطراف و انزوای ذهنی، دلیل اصلی انتخابهای خودتخریبی و خودویرانگر آنان بود. در میانه دهه ۱۹۷۰، درک چندانی از آنچه مایکل کافمن، فعال و محقق کانادایی، «ترکیبی عجیب از قدرت و ناتوانی، رجحان و درد» در رشد و تکامل مردان توصیف میکرد وجود نداشت. همچنین ارزش ماهیتهای انسانی پسران که اساسا رابطهای هستند بهخوبی درک نمیشد.»
نویسنده در رابطه با تغییرات پسران در نوجوانی اینگونه نوشته است: «زمانیکه به سالهای بالاترِ دبیرستان رفتیم، تغییرات از این هم بیشتر شدند. ناگهان گروههایی تشکیل شدند، دعواهای بعد از مدرسه، سیگار کشیدن در دستشویی، استفاده از مواد مخدر و الکل و سلسله مراتبی که بهخوبی تعریف شده بود و پسرانِ بزرگتر و بدجنستر بر دیگران حاکم بودند. پدیدهی جدید اراذل و اوباش را نیز داشتیم که گروههایی از پسران به شکل کاملاً خودجوش حولِ دو پسر که در حال دعوا کردن بودند، جمع میشدند و آنان را تشویق میکردند.»
در قسمت دیگری از کتاب در رابطه به ارتباط پسران با بدنهایشان اشاره شده است: «اینکه پسران چطور با بدنهایشان ارتباط برقرار میکنند، بهواقع با این موضوع ارتباط دارد که از مردبودن چه آموختهاند. صیانتِ نفس یکی از غرایزِ انسانی اساسی است و بنیانِ تمامیتِ فرد است؛ اما این غریزه با هنجارهای اجتماعی که پسران را ترغیب میکنند درد را تحمل کرده، سلامت خود را فدای اهداف غیرفردیشان کنند و طوری رفتار کنند گویی ماشینهایی فناناپذیر هستند، در معرض خطر قرار میگیرد. بسیاری از پسران به ندایِ استفاده از بدنهایشان به شیوههای اجباریِ بدون فکر پاسخ مثبت میدهند.»
مایکل سی ریچرت (Michael C. Reichert)، روانشناس و مشاور دادگاههای خانواده است. او برادر کوچکترش را در نوجوانی به دلیل اعتیاد به مواد مخدر و مشروب از دست میدهد و پس از آن به بازپروری پسران مجرم زیر سن قانونی میپردازد. این کتاب حاصل تحقیقات و مصاحبههای بسیاری است که مایکل با هزاران مرد و پسر جوان انجام داده است.