کتاب زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی یک زندگی بیشتر نداری در سال 2015 بهقلم رافائل ژیوردانو نوشته شده است. این کتاب را زیور ایزدپناه به فارسی برگردانده و بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه در سال 1397 منتشر کرده است. نسخه اصلی کتاب عنوان پرفروشترین کتاب سال فرانسه را در سال 2017 از آن خود کرده است. نسخه فارسی کتاب نیز با اقبال عمومی مواجه شده و در سالهای 1398 و 1399 به تجدید چاپ رسیده است.
کتاب زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی یک زندگی بیشتر نداری اولین اثر رافائل ژیوردانو است. این کتاب داستان زنی به نام کامی را روایت میکند که با وجود موفقیت فردی و شغلی، احساس سرخوردگی و ناکامی دست از سر او برنمیدارد. او روزی حین رانندگی در حومه شهر تصادف میکند و بهناچار به خانهای در همان اطراف پناه میبرد.
از قضا صاحبخانه (کلود) روانشناس است و به کامی پیشنهاد میدهد که یک دوره درمانی روزمرهشناسی را با او بگذراند. در ادامه داستان، خواننده در تمام مراحل درمان شخصیت اول کتاب با او همراه میشود و درواقع یک دوره درمانی را تجربه میکند.
یکی از خوانندگان کتاب با نام مستعار کوردلیا در سایت طاقچه در مورد این اثر ژیوردانو نوشته: «نام کتاب چندین برابر محتوای کتاب وسوسهکننده بود. محتوای کتاب چندان بدیع نیست، اما همچون اثر پروانهای در نظریه آشوب میگوید حرکات کوچک در این کره خاکی دارای اثرات بزرگ و غیرقابلباوری هستند. حتی تمرین همین راهکارهای ساده قطعا دارای اثراتی بزرگ و غافلگیرکننده هستند. با خواندن این کتاب غفلتمان از مکانهای شگفتانگیز کشور خیلی در ذهنم پررنگ شد؛ اینکه همه مهجور ماندهاند یا در حال تخریب هستند. درحالیکه در کشورهای دیگر بهخوبی حفاظت میشوند. جای خالی چنین مکانهایی را عمیقاً حس کردم.»
یکی دیگر از کاربران نوشته است: «خواندن این کتاب را بهشدت توصیه میکنم. برخلاف خیلی از کتابهای روانشناسی که سعی دارند با تکیه و تاکید بر استفاده از قدرتهای غیربصری مثل جذب و تلقین و... مخاطب را درگیر کنند و تاثیر سایر عوامل را ندیده میگیرند، این کتاب سیر عملی و تدریجی را آموزش میدهد و در پستی و بلندیهای مسیر، خواننده را همراهی میکند.»
نویسنده در بخشی از کتاب، روزمرهزدگی را یک پدیده شایع و رایج دانسته که بسیاری از ما بدون اینکه به آن آگاه باشیم، گرفتار آن هستیم: «روزمرهزدگی حاد، یکجور عفونت روحیه که روزبهروز مردم بیشتری رو دامنگیر خودش میکنه، بهویژه در غرب. نشونههای بیماری تقریباً بین همه یکسانه: کاهش انگیزه، دلگرفتگی مزمن، زوال عقل و حواسپرتی، بهندرت خوشحالبودن با وجود رفاه مادی، سرخوردگی، کسالت...»
ما از رویاهایمان دست کشیدهایم و چنان به زندگی روزمره سرگرم شدهایم که گویی از ابتدا چنین بوده: «آیا شما فکر نمیکنید هیچچیزی بدتر از این نیست که حس کنی داری از کنار زندگیت میگذری و شجاعت اینکه اون رو بهسمت خواستههات سوق بدی نداری؟ شجاعت اینکه به ارزشهای درونیت پایبند باشی، به کودک درونت، به رؤیاهات؟»
روزمرگی مانند یک وزنه روح ما را سنگین کرده و مانع رویاپردازی و بالوپر گرفتن اندیشه ما شده است: «میدونی کامی، زندگی مثل یک بالن میمونه. اگه میخوای بالاتر بری باید بلد باشی وزنهها رو کم کنی و هرچیزی رو که مانع بالارفتنت میشه، از اون بالا پایین بندازی».
در بخش دیگری از کتاب، یکی از سیر و سلوکهای معنوی کامی به کمک کلود چنین روایت شده است: «در تمام مدتی که داشتیم بالا میرفتیم، هرچند که بالن تقریباً بدون تکان و حرکت ناگهانی بود، اما دست کلود را رها نکردم. سرانجام از اینکه میدیدم کمتر از آنچه که خیال میکردم سرم گیج میرود، متعجب شدم. احساس میکردم توی دلم خالی شده است. دهانم خشک شده بود و دستانم میلرزید، اما من آنجا بودم و همهچیز تحت کنترلم بود. تجربه فوقالعادهای بود و دیدن مناظر از آن بالا نفس آدم را بند میآورد. آنقدر زیبا بود که اشک در چشمانم جمع شد. آن بالا، تازه فهمیدم دارم چهکار میکنم. میتوانستم تا صدوپنجاه متری زمین بالا بروم. میتوانستم ترسهایم را زیر پا بگذارم! یک جور احساس غرور شادیبخشی وجودم را فراگرفت و لبخندی کنترلنشدنی گوشه لبهایم نقش بست. همان لحظه کلود در گوشم گفت: لنگر بنداز کامی، لنگر بنداز. وقتی دید متوجه منظورش نمیشوم برایم اصل لنگراندازی مثبت را توضیح داد؛ تکنیکی بود که با استفاده از آن هرگاه میخواستیم حالت جسمی یا روحی خود در لحظهای شاد را دوباره تجربه کنیم، آنلحظه را به یاد میآوردیم. ابتدا باید لنگر مربوط به لحظۀ باشکوهی از زندگیام را تعیین میکردم. سپس یک واژه، تصویر و یا حرکتی را برای آن لحظۀ خوش و پر از آرامش در نظر میگرفتم. آن روز، در آن بالن تصمیم گرفتم انگشت کوچک دست چپم را محکم فشار بدهم.»
رافائل ژیوردانو متولد 1974 -نویسنده فرانسویتبار و متخصص حوزه رشد و توسعه فردی- است. او بیشتر از ده سال از زندگی خود را بهعنوان مربی با شرکتها همکاری کرده است؛ اما در حال حاضر تمام وقت خود را صرف نوشتن میکند. ژیوردانو شهرت جهانگیر خود را مرهون خلاقیتی است که در نگارش کتاب زندگی دومت زمانی آغاز میشود که میفهمی فقط یک زندگی داری به خرج داده است.
این کتاب در سال 2017 عنوان پرفروشترین کتاب سال فرانسه را از آن خود کرد. این خلاقیت را در رویکرد آموزشی او هم میتوان دید. دو کتاب پرفروش دیگر ژیوردانو «روزی که شیرها سالاد سبز میخورند» و «کوپید بالهای مقوایی دارد» نیز به فارسی ترجمه شدهاند.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید رمان نیز بازدید فرمایید.