جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

بابام هیچوقت کسی را نکشت/فورنیه/فیروزی/نگاه

قیمت:
7,500 تومان
مشخصات کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت/فورنیه/فیروزی/نگاه
ناشر
کشور مبدا
تعداد صفحات
133 صفحه
شابک
9789643517236
سال خلق اثر
1999
سال انتشار
1394
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
2
این کتاب در یک نگاه

کتاب «بابام هیچوقت کسی را نکشت» یکی از اثرهای ژان لویی فورنیه و رمانی مینیمالیستی است که در 60 فصل کوتاه به صورت مینیمال نوشته شده؛ این کتاب اولین‌بار در ژانویه سال 1999 به چاپ رسید و پس از گذشت چند سال این کتاب توسط محمد جواد فیروزی مترجم ایرانی ترجمه شد و توسط انتشارات نگاه در سال 2012 منتشر شد. کتاب «بابام هیچوقت کسی را نکشت» از زبان پسری نوجوان به نام فورنیه است که پدرش با رفتارهای ناهنجار و غیرعادی خود، اطرافیانش را آزار می‌دهد.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت/فورنیه/فیروزی/نگاه

 پسر رفتارهای پدرش را به صورت طنز بازگو کرده و این‌گونه بیان می‌کند که او پزشکی الکلی، سیگاری، بدتیپ، بی‌پول و بیمار است. پدر او هی‌چوقت از بیماران خود پولی دریافت نمی‌کند و با گرفتن یک نوشیدنی از هرکدام، آنها را ویزیت می‌کند، به همین دلیل با نوشیدن متداول همیشه مست به خانه برمی‌گردد و حال خوشی ندارد. او مردی تندخو و بدخلق است، به طوری که معمولا همسرش را تهدید به قتل می‌کند. پدر فورنیه درحالی که او فقط پانزه سال داشت،  در سن چهل و سه سالگی از دنیا رفت.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت چیست؟

مریم حسینی- یکی از کاربران «سایت گودریدز» - نظرش را اینطور بیان کرده: «مختصرنویسی این نویسنده رو بسیار می‌پسندم و همچنین صراحت کلامش رو. روایت‌های کوتاه این کتاب، از زبان پسر نوجوانیه که از پدرش تعریف می‌کنه
پدری که خیلی وقت‌ها باعث دردسر، خجالت، اذیت و شرمندگیِ خونوادشه و البته گاهی هم بالعکس...کم سن‌و‌سال بودن راوی برای مخاطب کاملا باورپذیره و این لحن خیلی خوب تو ترجمه منتقل شده.»

شخصی در «سایت طاقچه» تجربه خواندنش از این کتاب را اینگونه نوشته: « کتاب از زبان یه پسر بچه روایت می‌شه که یه پدر الکلی داره. پدری که پزشکه ولی وضع مالی خوبی نداره، از مریض‌های بی‌بضاعتش پول نمی‌گیره یا در ازای طبابت مشروب می‌گیره، تمام وقتش رو به نوشیدن می‌گذرونه، کثیف و نامرتبه و خانوادش رو آزار می‌ده. کتاب به سبک داستان‌های کوتاه و مینیمالیستی و به زبان بچه‌گانه نگارش شده. کتاب ساده و قشنگیه و بنظرم توی انتقال احساسات یه بچه نسبتا موفق عمل کرده.»

فرشته کاربر «سایت گودریدز» و از خوانندگان کتاب، نظرش را اینطور بیان کرده است: « قبلا با کتاب «کجا میریم بابا؟» جذب فورنیه شدم... فورنیه‌ای که قبل‌تر در نقش پدر دو فرزند عقب افتاده دیده بودم و از رنج‌ها و آرزوهاش خونده بودم، در این کتاب نقش پسربچه‌ای رو گرفته که از داشتن پدری الکلی و بی‌توجه به خانواده با رفتارهای ناهنجار که مدام مایه شرم همسر و فرزندانشه، در عذابه . فورنیه موجز و مختصر می‌نویسه و کوهی از احساسات و خاطرات و اتفاقات رو به زبان ساده ، بدون پیچیدگی در تعداد محدودی کلمه بیان می‌کنه. این دو اثری که تا اینجا از فورنیه خوندم رو میشه رمان مینیمالیستی اپیزودی حساب کرد که حاوی تعدادی خاطره کوتاه و راوی بخش‌هایی از زندگی نویسنده هستند و در مجموع فضای مورد نظر اون رو در باب موضوع به خواننده منتقل می‌کنند. میشه گفت فورنیه به زبان طنز می‌نویسه ولی طنزی چنان تلخ و سیاه که خواننده رو راضی نمی‌کنه که نهایتا اسم اثر طنز روی کتاب بگذاره.»

جملاتی از  کتاب که  شاید انگیزه خواندن باشند

در بخشی از کتاب از زبان فورنیه راجع‌به پدرش اینگونه می‌خوانیم: «یک روز، وقتی هنوز جنگ بود، بابا توی یک کافه یک صابون مارسی واقعی از بازار سیاه خرید. قبل از اینکه آن را برای مامان بیاورد، برای اطمینان از واقعی بودنش، همانجا امتحانش کرده بود. بعد هم داده بود به دوستانش تا آن‌ها نیز به نوبت یکی یک بار آن را امتحان کنند. توی کافه، همه دستانشان را شسته بودند.

هر بار که یک مشتری تازه، وارد بار می‌شد، بابا ابتدا یک نمایش از شستشو برایش اجرا می‌کرد و بعد او را وادار می‌کرد که صابون را امتحان کند و دست آخر هم یکی یک پیک به اتفاق، به سلامتی صابون بالا می‌انداختند.

طرف‌های غروب، تمام مشتری‌ها در وضعیتی پر ادبار و کثیف قرار داشتند، اما دست‌هایشان پاک و پاکیزه بود. شب که بابا به خانه برگشت، حسابی «خسته» بود.

از آن صابون بزرگ آنچه که باقی مانده بود برای مامان آورده بود، از یک سکۀ پنج فرانکی هم کوچک‌تر بود... .»

در بخش دیگری فورنیه کتک خوردن از دست پدرش را چنین توصیف می‌کند: «بابام یک بار روی من دست بلند کرده بود، اما من این اتفاق را اصلا به یاد نمی‌آوردم. همان روزی که متولد شده بودم.

مامان برایم تعریف کرد که وقتی متولد شدم نفسم بالا نمی‌آمد و بابام مرا مثل یک خرگوش از پا آویزان کرده بود و یک ضربۀ جانانه توی کمرم زده بود تا برای آمدن به این دنیا تصمیم خودم را بگیرم.»

درباره نویسنده کتاب بابام هیچ وقت کسی را نکشت

ژان لویی فورنیه (jean-louis fornier) نویسنده فرانسوی است که در 9 دسامبر سال 1938 متولد شد. وی برای اولین بار در سال 2008 موفق  به دریافت جایزه فمنیا برای کتاب «کجا میریم بابا» شد و در سال 2009 همان کتاب را که در رابطه با دو پسر معلولش، ماتیو و توما بود منتشر کرد.

ژان لویی فورنیه فرند دکتر پائول لندر امیلی فورنیه و ماری فرانسویس کامیل دلکورت است. از دیگر اثرهای وی می‌توان به کتاب‌های «مولن کوچک»، «آداب و معاشرت برای دختران و پسران جوان»  و «راضی وخشنود زندگی کنیم» اشاره کرد.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «بابام هیچوقت کسی را نکشت/فورنیه/فیروزی/نگاه»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.