«رها» در سایت طاقچه نظر خود را این چنین مینویسد: « از آن دسته کتابهایی است که باید مزهمزهاش کنید. شخصیتها به خصوص شخصیت اول (ژان کریستف) خیلی خوب پرداخته شدهاند. تعداد شخصیتهای رمان زیاد است و اگر میدانستم از ایتدا یادداشت میکردم تا فراموش نکنم. به نظر من شخصیت ژان کریستف طبیعت انسانی را به تصویر میکشد، همان چیزی که در همهی ما است و بیشتر اوقات نادیده گرفته میشود و بروز نمیدهیم. به همین دلیل بهراحتی میتوانید با کریستف ارتباط برقرار کنید و گنجهای نهفته در وجودتان را کشف کنید و پرورش دهید.»
«لارا» در سایت گودریدز اینچنین زیبا خواندن کتاب ژان کریستف را توصیف میکند: «سالها پیش در حالیکه روی شنهای ساحل ایپانما شهر ریودوژانیرو دراز کشیده بودم ژان کریستف را خواندم. تابستان بود درحالیکه در اقیانوس خنک شنا میکردم و از آفتاب استوایی لذت میبردم، غرق در خواندن چنین داستان زیبایی شدم. به نوعی رومن رولان قدرت فوقالعادهی ذهن یک موسیقیدان را میدانست. داستان بسیار تکاندهنده است و میتواند الهامبخش کسانی که موسیقی را دوست دارند، باشد.»
شعیب سینه سپهر در سایت هنریست درباره کتاب مینویسد: «شاهکار رومن رولان، رمان ژان کریستف، یکی از طولانیترین رمانهای بزرگ است که تاکنون نوشته شده است و نمونه بارز روایات رومی (چرخه رمان) در فرانسه است. این کتاب رومن رولان حماسهای در ساخت و سبک، سرشار از احساس شاعرانه، بحرانهای پیدرپی با یک نبوغ خلاق است.»
در نامهای «زیگموند فروید» که از طرفداران رومن رولان بود مینویسد: «پیش از دیدارتان، سالیان متمادی به شما بهعنوان هنرمند و پیامآور عشق به انسانها ارج مینهادهام. خود نیز همیشه جانبدار عشق به همنوع بودهام؛ البته نه به دلایل احساسی یا آرمانگرایانه، بلکه به دلایل معقولانه و اقتصادی: در مواجهه با سائقهای غریزی و جهان، به گونهای که اکنون هست، ناگزیر عشق را بهعنوان حافظ نوع بشر در مقابل تکنولوژی اجتنابناپذیر میدانم».
یکی از معروفترین جملات کتاب ژان کریستف این است : «جرات کنید راست و حقیقی باشید! اگر موسیقی بد را دوست دارید، رک و راست بگویید. خود را همان که هستید نشان بدهید. این بزک تهوعانگیز دورویی و دوپهلویی از چهره روح خود بزدایید.. با آب فراوان بشویید... .»
«و چه خوب بود که آدمی میتوانست وقتی درد و مصیبتی دارد ماهها بخوابد و چندین ماه بعد، آسوده و تازهنفس از خواب برخیزد. اما هیچکس نمیتواند چنین کاری بکند و باید بیدار ماند و درد کشید و با دردهای خود کنار بیاید.»
«هر نژادی، هر هنری، ریاکاری خاصی دارد. خوراک این جهان اندکی حقیقت است و بسیاری دروغ. روح آدمی ناتوان است و تاب حقیقت ندارد؛ دین او، اخلاق او، سیاست او، شاعران و هنرمندان او باید آن را در لفافهای از دروغ بپوشانند و پیش او بگذارند. این دروغها با روح هر نژادی سازگاری دارد، و در هر یک متفاوت است؛ و همان است که سبب میشود ملتها اینقدر به دشواری یکدیگر را بفهمند و اینقدر به آسانی همدیگر را تحقیر کنند. حقیقت نزد همه یکی است؛ ولی هر ملتی دروغهای خاص خود را دارد که بدان نام ایدهآلیسم مینهد. هرکس از هنگام زادن تا مرگ آن را با هوا نفس میکشد، و این دیگر برایش یکی از شرایط زندگی شدهاست؛ تنها چند نابغه میتوانند از پس بحرانهای شیرمردانه – بحرانهایی که در طی آن خود را در جهان آزاد اندیشۀ خویش تنها میبینند - از چنگ آن رهایی یابند.»
رومن رولان در 26 ژانویه سال 1866 در شهر کلامسی، ایالت بورگونی به دنیا آمد. در 14سالگی به همراه خانوادهاش به پاریس رفت و در رشته تاریخ تحصیل کرد و همچنین مدرک دکترای خود را در رشته هنر از دانشگاه رم گرفت. رومن رولان چند سالی در مدرسه عالی تاریخ هنر و مدت کوتاهی در دانشگاه سوربن تاریخ موسیقی تدریس کرد، سپس در سال 1912 مشغول نویسندگی شد.
او انسان صلحطلبی بود و با استالین مخالفت میکرد و با گاندی مراودت داشت و زیگموند فروید ازطرفداران او بود. این تفکرات و فعالیتهایش باعث شد بیشتر شناخته شود. سرانجام رومن رولان در 30 دسامبر سال 1944 از دنیا رفت. از آثار دیگر او میتوان به رمان مشهور «جان شیفته»، کتاب «زندگینامه بتهوون» و «موسیقی دانان امروز و دیروز» اشاره کرد.