جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

خلسه مادی

قیمت:
140,000 تومان
مشخصات کتاب خلسه مادی
جوایز
کشور مبدا
تعداد صفحات
316 صفحه
شابک
9789643806187
سال خلق اثر
1967
سال انتشار
1967
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
2
این کتاب در یک نگاه

کتاب «خلسه مادی» اثر  ماری گوستاو لوکلزیو، نوشته‌ای است در باب حقایق وجودی زندگی که برای نخستین‌بار در سال 1967 منتشر شد. خلسه مادی با سبک نوشتاری منحصربه‌فردش، توانسته است جایزه‌ پرنس موناکو را از آن خود کند.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب خلسه مادی

احتمالاً دفعات بسیاری در زندگی‌تان به فکر فرو رفته‌اید و حسرت نداشته‌هایتان حتی برای چند دقیقه هم که شده، شما را از واقعیت اطراف جدا کرده است. احتمالاً بارها و بارها زندگی را به شیوه‌ای دیگر تصور کرده‌اید و غرق در خیالاتی شده‌اید که تمام‌شدنی نیست. خیال‌پردازی درباره اشکال گوناگون زندگی‌مان، در صورتی که تصمیمات متفاوتی می‌گرفتیم، جزء جدایی‌ناپذیر افکار هر انسانی شده است. گاهی آن‌قدر غرق در رؤیاهایمان می‌شویم که دیگر وقتی برای لذت بردن از داشته‌هایمان باقی نمی‌ماند. لوکلزیو در تلاش است تا مخاطب را متقاعد سازد، توجه‌شان را معطوف به چیزهایی کنند که هم اکنون در زندگی‌شان وجود دارد. زیستن هوشیارانه در اینجا و اکنون، یکی از عناصر روان‌درمانی معاصر نیز می‌باشد؛ بنابراین دقت و اهمیت آن را نباید دست‌کم گرفت.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب خلسه مادی چیست؟

خواننده‌ای با ستایش عمیق بودن مطالب این کتاب و اثر فزاینده آن بر زندگی‌اش این‌گونه نوشته است: «کتاب حاضر جستارهای ژرف بر عمیق‌ترین مسائلی است که هر انسانی در زندگی با آن روبه‌رو خواهد شد. این کتاب می‌تواند رویکردتان به زندگی را تغییر دهد و به سبب آن تحولاتی را تجربه خواهید کرد. اگر با ناامیدی یا حسرت‌های زندگی دل‌مشغولید، این کتاب برای شما نوشته شده است.»

خواننده دیگری از این کتاب با عنوان «اثری ماندگار و تکان‌دهنده با قلم استادی بزرگ» یاد کرده است. خوانندهٔ اسپانیایی‌زبانی می‌نویسند: «کتاب را بسیار دوست داشتم. به همه علاقه‌مندان به مباحث زندگی و مرگ توصیه می‌کنم، لذت خواندن این شاهکار را از دست ندهند. البته معتقدم نویسنده‌ای که توانسته جایزه نوبل دریافت کند، به معرفی من نیازی ندارد.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

کتاب با جملات زیر آغاز می‌شود: «آن‌گاه که دیده بر جهان نگشوده بودم، آن‌گاه که هنوز حیات زنجیره‌ای خود را دگربار فرو نبسته بودم و تقریر آنچه می‌رفت نازدودنی باشد هنوز آغاز نشده بود؛ آن‌گاه که به هیچ‌کدام از باشندگان تعلقم نبود، که هنوز نطفه وجودم شکل نگرفته بود، افشاشدنی نبودم و این تصادف برآمده از ظرایف بس خرد و دقیق حتی دست‌اندکار نشده بود، آن‌گاه که نه از گذشته بودم، نه از حال، نه حتی از آینده، آن‌گاه که نبودم، آن‌گاه نمی‌توانستم باشم؛ جزیی نظرگریز، دانه‌ای مستور در دیگر دانه‌ای. یگانه امکانی که یک هیچ بس بود به بیراهه کشاندنش. من یا دیگران. مرد، زن یا اسب یا استافیلوکوکی زرین. آن‌گاه که حتی هیچ هم نبودم، چون نفی چیزی نبودم، نه حتی غیبت و خیال. آن‌گاه که نطفه‌ام، بی‌ریخت و بی‌آینده، همانند دیگر نطفه‌های سازمان‌یافته در شب پهنه‌ور پرسه می‌زد.»

در بخشی از کتاب، نویسنده به عالم هستی قبل و بعد از وجود وی اشاره می‌کند: «هنگامی که زاده نشده بودم، دنیا وانهاده بود؛ هنگامی که رخت از دنیا بربندم، دنیا وانهاده خواهد بود؛ و به هنگام زنده بودن عالم وانهاده است. ژرفنای سرگیجه‌آوری که خلایق، شراره‌وار به کام آن فرو می‌غلتند، موج سترگی که جنب و جوش‌ها را می‌بلعد و کنش‌ها را در پس میلیاردها میلیارد کنش دیگر می‌پوشاند. دشت بی‌کرانی که نمی‌توان هیچ از آن برکشید، هیچ باشنده‌ای را حق رهایش از آن نیست، آن‌جا نبودم. در هیچ زمان و مکان آن‌جا نبودم. درختانِ قامت برافراشته نفس می‌کشیدند؛ برگ‌ها فرو می‌پوشاندشان، سپس، به گاه خزان عریان می‌شدند. فصلِ جفت‌گیری حیوانات بود. خورشید بر پهنه آسمان فراز می‌آمد، فرود می‌آمد. هرم گرما زمین تیره را می‌شکافت. باران دانه‌ها را می‌گنداند. بلورهای یخ ذوب می‌شدند، بیشه‌ها سنگواره می‌گشتند. کودکان رها می‌شدند.»

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «نهان بودم. دیگر اشکال و دیگر حیات­‌ها مرا کاملاً می‌پوشاندند و نیازم به بودن نبود. در فضایی چنین سرشار، تب‌آلود، مرا جایی نبود. همه‌چیز برابر بود. هیچش افزودنی نبود، و اندر این درهم پیچیدگی به غایت دقیق، در سرتاسر هماهنگی کل، در تمام این ماده که آن‌جا بود، حال آن‌که من در آن نبودم، همه‌چیز بسنده بود. آنچه وجود داشت، به سختی و ملموس بود. جز این هیچ نبود: همین شکل‌ها که در آن نبودم، این زندگی که نمی‌کردم، ضرباهنگ‌هایی که نمی‌شنیدم، قوانینی که پیروشان نبودم، در این دنیای کامل، حی و حاضر به کمال که قادر بود تا ابد بیاید، جزئی از عدمم وجود نداشت. هیچ از وجودم پدیدار نشده بود. و هیچم را نیازی به آشکارگی نبود. آنچه رخ می‌داد، رخ می‌داد، همین‌گونه، به تدریج، بر اساس طرحی که تشخیص دادنی نبود.»

درباره نویسنده کتاب خلسه مادی

«ژان ماری گوستاو لوکلزیو»، نویسنده معاصر فرانسوی است که در سال 1940 متولد شد. این نویسنده پرآوازه، تاکنون بیش از 40 مجموعه کتاب داستانی را به رشته تحریر درآورده است. نوشته‌های این نویسنده اغلب شامل مضامین هویتی، تنوع فرهنگی و رابطه بین انسان و طبیعت است. آکادمی سلطنتی سوئد، جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۰۸ میلادی را به وی اهدا کرد و نویسندگی او را ستایش کرد که با ویژگی‌های مانند ماجراجویی شاعرانه، خلسه نفسانی، جهان‌وطنی و اشتیاق به جهان‌های دوردست، متمایز می‌شد. لو کلزیو به دلیل توانایی‌اش در آمیختن فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف در آثارش، در سراسر جهان شناخته شده است.

از دیگر آثار این نویسنده می‌توان به «موندو»، «ماهی طلایی»، «ترانه‌ای برای سینما» و «آوای گرسنگی» اشاره کرد. این نویسنده یکی از مهم‌ترین نویسندگان معاصر فرانسوی و از چهره‌های برجسته ادبیات جهانی به شمار می‌رود.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «خلسه مادی»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.