کتاب فکر کردن، بیدرنگ و بادرنگ (Thinking, Fast and Slow)» توسط دانیل کانمن -روانشناس و برندهی جایزه نوبل اقتصاد- نوشته شد و اولین بار در سال 2011 به چاپ رسید. این کتاب پس از انتشار توانست جایزه بهترین کتاب آکادمی ملی علوم و جایزه کتاب لسآنجلس نیویورک تایمز را از آن خود کند و همچنین نامزد جایزه ساموئل جانسون و نامزد مدال اندرو کارنگی در بخش کتاب غیرداستانی شود. نیویورک تایمز کتاب فکردن بیدرنگ و با درنگ را جزو یکی از ده کتاب برتر سالانه خود انتخاب کرده است. نسخه اصلی کتاب فکر کردن، بیدرنگ و بادرنگ را انتشارات پنگوئن در سال 2011 به چاپ رسانده است. در ایران این کتاب به همت نشر ققنوس با ترجمهی حسین علیجانی رنانی و جمشید پرویزیان به بازار کتاب عرضه شده است.
نویسنده در این کتاب، مبحثی به نام «اقتصاد رفتاری» را مورد مطالعه قرار میدهد و دو سیستم تفکر در بشر را تشریح میکند: سیستم اول، سریع، شهود-محور و عاطفی است و سیستم دوم، کندتر، مشورت-محور و منطقگراتر است. کانمن تواناییهای خارقالعاده و البته نقاط ضعف تفکر سریع را آشکار میکند و تأثیر فراگیر ادراکهای شهود-محور را بر تفکرات و رفتارهای ما نشان میدهد.
جیم هولت در بررسی کتاب فکر کردن، بیدرنگ و بادرنگ در نشریه نیویورک تایمز نوشت: «این کتاب شگفتآور و غنی است. شفاف، عمیق، پر از شگفتیهای فکری، بارزش و مناسب خودیاری است. پیوسته سرگرمکننده است. تا جایی که دیوید بروکس -نویسنده روزنامه نیویورک تایمز- اخیراً اعلام کرد که آثار کانمن و تورسکی صدها سال آینده به یادگار خواهند ماند و نقطه عطفی در دیگاه ما خواهند بود.»
ریچارد تالر، برنده نوبل اقتصاد در سال ٢٠١٧ و استاد اقتصاد دانشگاه شیکاگو بیان کرد: «این کتاب شاهکاری به قلم اندیشمندی بزرگ است؛ کتابی خواندنی، حکیمانه و عمیق. بیدرنگ آن را بخرید، اما بادرنگ بخوانیدش. شیوۀ تفکر شما به جهان و به زندگی شخصیتان را دگرگون خواهدکرد.»
نیکلاس اسپارکس –نویسنده آمریکایی با بیش از 150 کتاب- در سایت «گودریدز» نظر خود را راجع به کتاب نوشته است: «یک کتاب جذاب درباره ذهن، نحوهی تصمیمگیری افراد و نحوهی بهبود فرآیند تصمیمگیری است.»
تی ال کوپر –از خوانندگان کتاب- در سایت «آمازون» نظر خود را آورده است: «گاهی کتابی میخوانید که باعث میشود متوقف شوید، فکر کنید و سپس طرز فکر شما را تغییر میدهد. کتاب «تفکر بیدرنگ و بادرنگ» اثر دانیل کانمن یکی از این کتابهاست. من با دیدی که به مطالب مبتنی بر تحقیق داشتم، خواندن کتاب را با شک و تردید شروع کردم، اما توصیفات کانمن در مورد نحوهی تفکر ما و نحوهی تأثیر تفکر ما از جهان پیرامون من را بسیار تحتتأثیر قرار داد. فکر میکنم این کتاب مانند یک کتاب درسی بود که هر فصلش من را در خود غرق کرد. نویسنده به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه مغز ما غالباً به جای جستوجوی پاسخ دقیقتر، پاسخهای آسانتر را انتخاب میکند. آنچه را که آسان به دست میآید میپذیریم و آنچه را که نیازمند مشارکت ذهنی است، نادیده میگیریم. تحقیقات و یافتههای کانمن جذاب هستند و رویکرد جدیدی را برای ارزیابی افکار و موقعیت های ما ارائه میدهند.»
ویلیام ایسترلی –اقتصاددان آمریکایی- در نشریه فایننشال تایمز، کتاب فکر کردن، بیدرنگ و بادرنگ را یک شاهکار خواند و نوشت: «کتابهای خوب بسیاری در مورد عقلانیت و غیرمنطقی بودن انسان وجود داشته است، اما تنها یک شاهکار وجود دارد. آن شاهکار فکر کردن، بیدرنگ و بادرنگِ دانیل کانمن است. این کتاب یکی از بزرگترین و جذابترین مجموعههای بینش دربارهی ذهن بشر است که خواندهام.»
کاظم حیدری –از خوانندگان کتاب- بررسی خود از کتاب را در سایت «گودریدز» نوشته است: «نویسنده در این کتاب دو سیستم را برای مغز معرفی میکند. سیستم اول که تصمیمات سریع بر مبنای عادت یا هیجانات را میگیرد و امروزه شناخته شده که مرکز آن در مغز، هسته آمیگدال است. و سیستم دوم که در واقع مسئول منطق و تصمیمِ با تفکر است و از قشر پیشانی مغز میآید. اینکه هر سیستم و بهخصوص سیستم اول چگونه میتواند بر تصمیمات، انتخابها و درک ما ار احتمالات تاثیرگذار باشد، در فصلهای مختلف صحبت شده است.»
در بخشی از کتاب مثالهای جالبی دربارهی «ظرفیت محدود توجه انسان» آورده شده که به موجب آن شخص با تمرکز بر یک کار، دچار محدودیتهایی در انجام دیگر کارها میشود. در ادامه یکی از مثالها را میخوانیم: «جالبترین اثبات تجربی این مدعا را کریستوفر کابریس و دانیل سیمونز در کتابشان –گوریل نامرئی- ارائه کردهاند. آنان فیلم کوتاهی ساخته بودند که در آن دو تیم توپهای بسکتبال را به هم پاس میدهند، یک تیم با لباس سیاه و تیم دیگر با لباس سفید. آنان از تماشاگران فیلم خواسته بودند که تعداد پاسهای تیم سفید را بشمارند و بازیکنان سیاهپوش را نادیده بگیرند. این تکلیف هم دشوار و هم درگیرکننده است. در میانه فیلم، زنی با لباس گوریل به زمین میآید، چند مشت بر سینه خود میکوبد و سپس بیرون میرود. این گوریل 9 ثانیه در صحنه حضور دارد. از میان هزاران نفری که این فیلم را دیدند، تقریبا نصف مردم متوجه چیزی غیرعادی نشدند. سپردن تکلیف شمارش به تماشاگران –بهخصوص درخواست از آنان برای توجه نکردن به یکی از تیمها- باعث این نابینایی شد. اگر چنین تکلیفی را ازآنان نخواسته بودند، هیچکس نبود که آن گوریل را ندیده باشد.»
دنیل کانمن متولد 1934 روانشناس آمریکایی-اسرائیلی است. کانمن باوجود اینکه در شهر تلآویو متولد شده، اما بیشتر دوران کودکی خود را در پاریس گذرانده است. وی در سال ۱۹۴۶ میلادی نهایتاً از فرانسه به اسرائیل بازگشت. او مدرک لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشته روانشناسی و علوم ریاضی از دانشگاه عبری در اورشلیم دریافت نمود. پس از آن به نیروهای دفاعی اسرائیل پیوست تا دوران نظام وظیفه را طی کند. وی در دوران خدمت نظام وظیفه در بخش روانپزشکی در ارتش اسرائیل به خدمت پرداخت. در سال ۱۹۵۸ به ایالات متحده آمریکا رفت و مدرک دکترای خود را در سال ۱۹۶۱ در رشته روانشناسی از دانشگاه کالیفرنیا گرفت.
از دهه هفتاد میلادی وی به همراه آموس تورسکی با طراحی آزمایشهایی ساده و هوشمندانه نشان دادند ریشهی بسیاری از خطاهای فکری ما حاصل سوءگیری در دستگاه شناخت ما است. پژوهشهای آنان و تاثیری که بر علوم اجتماعی گذاشت، باعث شکلگیری شاخهای جدید به نام «اقتصاد رفتاری» شد که به موجب آن در سال 2002 «جایزه نوبل اقتصاد» به کانمن تعلق گرفت. وی استاد بازنشستهی روانشناسی و امور عمومی در مدرسه وودرو ویلسن دانشگاه پرینستون است.
برای مشاهده موارد مرتبط به دستهبندی خرید کتاب روانشناسی مراجعه کنید.