کتاب خشم شهری (شورش طردشدگان)، نوشتهای اجتماعی و سیاسی است که حول محور خشم مردمانی میچرخد که به یکباره آشوب بهپا میکنند. نویسنده با اشاره به شورشهای مختلفی که در سراسر جهان به وقوع پیوستهاند، در تلاش است تا علت زیربنایی این آشوبها را برای مخاطبان، روشن سازد. خشم شهری را مصطفی دیکچ نوشته است.
جوامع امروزی برخلاف ادعای واضح روشنفکری و پیشرفت در تکنولوژی، پزشکی و صنایع گوناگون، هنوز که هنوز است دست از افکار نژادپرستانه و تبعیضآمیزشان برنداشتند. در طول تاریخ مردمانی را دیدهایم که از قومیتها و اقلیتهای در حاشیهرانده شده توسط دولت و حکومت، بهپا میخیزند و سکوتشان را فروخورده و این غم نهفته را ناگهان بروز میدهند. تاریخ همواره شاهد تقابل شورشهای مردمی و حکومتهای بهظاهر متمدنی است که هرگز برای رفع تبعیض موجود در جامعه تلاش نکرده است.
در ظاهر امر حکومت به هر دری میزند تا صدای رسای شورشگران را در نطفه خفه کند؛ غافل از اینکه خشم سرکوب شده از بین نخواهد رفت و پس از مدتی با شدتی بیشتر، بلای جان همان حکومت خواهد شد. نویسنده در این کتاب به علل زیربنایی شورشهای گوناگون اخیر در جهان پرداخته و در تلاش است تصویری عادلانهتر از شورشگران شهری ارائه دهد. شورشگران به دنبال خواستههای دور و دراز نیستند، آنها فقط به دنبال کسب برابریاند.
یکی از خوانندگان کتاب با اشاره به مفاهیم تعجببرانگیز آن مینویسد:
«وقتی کتاب را تمام کردم سوالهای بیپاسخ زیادی در ذهنم ایجاد شد. کتاب به اعتراضات سی سال اخیر بعضی از کشورها از جمله آمریکا، ترکیه، یونان، فرانسه و انگلستان پرداخته و آنها را با بررسی دلایل اقتصادی نهفته در این شورشها تحلیل کرده است. وجه مشترک همۀ آنها تبعیضات قومی و نژادی وحشتناکی بود که در همۀ دنیا رواج دارد. از آن ترسناکتر، رفتار وحشیانه و بیموالاتی پلیس این کشورها در زمینۀ سرکوب شورشگرها است. حکومتهای جنایتکار هم از حمایت کامل پلیس دست برنمیدارند و این رفتارهای خشونتآمیز را بیشتر تقویت میکنند. خواندن این کتاب شما را با دنیای واقعی اطرافتان آشنا خواهد کرد.»
خوانندۀ دیگری با ارائۀ مفهوم خویش از شورشگران شهری، مینویسد:
«شورش شکل نهایی مخالفت شهروندانی است که حضور و نظرشان در هیچ کارزار سیاسی، به رسمیت شناخته نمیشود. گاهی مردم برای به دست آوردن امتیاز محسوسی شورش نمیکنند، آنها شورش میکنند تا حضورشان را به دیگران ثابت کنند.»
زحمت ترجمۀ این کتاب را آقایان مجید ابراهیمپور، نیما شکرایی و خانم بنفشه خسروی کشیدهاند و انتشارات چشمه این کتاب را منتشر کرده است.
نخستین فصل کتاب با جملات زیر آغاز میشود:
«بزرگترین خیزش شهری آمریکا بعد از وقایع 1992 لسآنجلس در شهر سینسیناتی رخ داد و پس از اعلام وضعیت اضطراری سرکوب شد. چند سال بعد، در 2005، شهرهای فرانسه شاهد فراگیرترین ناآرامیها از 1968 به اینسو بودند. این جریانات باعث شدند پس سه هفته ناآرامی برای اولینبار در کشور فرانسه (غیر از مستعمرات) وضعیت اضطراری اعلام شود. در تاریخ متأخر یونان، از پی خیزشی بیمانند از لحاظ گستردگی و شدت تنش، شهر آتن نیز در 2008 به آتش کشیده شد. در لندن، پس از شورشهای گوردن (1780)، خیزشی مانند آنچه در 2011 رخ داد بیسابقه بوده است. در استکهلم نیز، غیز از شورشهایی که در حین جنگ جهانی اول در اعتراض به کمبود مواد غذایی اتفاق افتادند، نمونهای نظیر خیزشهای 2013 در تاریخ مدرن سوئد وجود ندارد. خیزشهای 2013 استانبول نیز در تاریخ مردن ترکیه بینظیرند.»
در قسمت دیگری از کتاب به مفاهیم پنهان شده در پسِ خیزشهای شهری پرداخته شده است:
«من در اینجا بر خیزشهای شهری به عنوان تجلی نوعی خاص از خشم شهری متمرکز خواهم شد. این خیزشها رخدادهایی برنامهریزی شده و جنبشهایی سازمانیافته نیستند، بلکه شورشهایی خودجوشاند و محرکشان نارضایتیهای برآمده از زیست روزمرۀ شهری افرادی است که شورش میکنند. کسانی که در محلههای محروم شهر، در معنای عام آن، زندگی میکنند و از اینکه هرگونه رویارویی با پلیس به زندگیشان پایان دهد در هراساند؛ کسانی که در محلههای بهنسبت مرفهتر شهر زندگی میکنند اما سفیدپوست نیستند؛ کسانی که مناطق فقیرنشینِ محل زندگی آنها مشمول نوسازی بافت شهری شده و آنها را مجبور به ترک اقامتگاههایشان کرده است؛ کسانی که زیست روزمرهشان بهطور کلی یادآور محرومیت آنها از ثروت، حقوق و امتیازاتی است که در دسترس دیگر ساکنان شهری است.»
در بخش دیگری از کتاب به یکی از عوامل شکلگیری خشم شهری اشاره شده است:
«سومین عامل در فرایند شکلگیری خشم شهری افزایش بدنامسازیِ گروههای اقلیت است که گرچه پدیدهای جدید نیست، مداخلات نظامی غرب و مجموعهای از حوادث ناگوار، که با پیدایش پروههای تروریستی گره خوردهاند، به آن شدت بخشیده است. در رابطه با بدنامسازی حتماً تقاوتهایی میان گروههایی که در کشورهای گوناگون بدنام شدهاند و دلایل آن وجود دارد، اما متوجه خواهیم شد که تداوم یا افزایش بدنامسازیِ گروههای اقلیت یکی از منابع اصلی تنفر نهفته در خشم شهری است.»
مصطفی دیکچ (Mustafa Dikec)، استاد مطالعات شهری در دانشگاه پاریس و دانشگاه مالمو است. او برنامهریزی شهری و طراحی شهری را در دانشگاه فنی خاورمیانه در آنکارا (کارشناسی) و در دانشگاه پنسیلوانیا (کارشناسی ارشد) خواند. همچنین موفق شد دکترای خود را در برنامهریزی شهری از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس، در سال 2003 اخذ کند. وی قبل از نقل مکان به رویال هالووی در سال 2006، به عنوان پژوهشگر فوقدکترا در جغرافیای انسانی در دانشگاه آزاد مشغول بهکار بوده است.