کتاب «بشر سادهلوح نیست» نوشتهی هوگو مرسیه را مژگان جهانگیر به فارسی برگردانده و نشر نشانه آن را منتشر کرده است. هوگو مرسیه در کتاب «بشر سادهلوح نیست» به اینکه چرا برخی زودباور هستند و بهراحتی گول میخورند، پرداخته است. این کتاب برای کسانی که به مطالعه مسائلی چون زودباروی، دروغ و فریب، و مباحث روانشناسی، جامعهشناسی و تاریخ علاقه دارند، مناسب است.
کتاب «بشر سادهلوح نیست» نوشتهی هوگو مرسیه را مژگان جهانگیر به فارسی برگردانده و نشر نشانه آن را منتشر کرده است. هوگو مرسیه در کتاب «بشر سادهلوح نیست» به اینکه چرا برخی زودباور هستند و بهراحتی گول میخورند، پرداخته است. این کتاب برای کسانی که به مطالعه مسائلی چون زودباروی، دروغ و فریب، و مباحث روانشناسی، جامعهشناسی و تاریخ علاقه دارند، مناسب است.
هوگو مرسیه، دانشمند فرانسوی، در این کتاب که از نظر سایت آمازون «نشان میدهد که چگونه جریان اطلاعاتی را که ما را احاطه کرده است» سخن خودش را با این فرضیه آغاز میکند که ما انسانها آنچنان که تصور میکنیم و گفته میشود هم سادهلوح نیستیم. به نظر مرسیه، زودباروی ریشههای مختلفی دارد و این را در کتاب شرح داده و انسان را دارای مجموعهای از مکانیسمهای شناختی دانسته که به او کمک میکند تا تصمیم بگیریم که تا چه اندازه آنچه میشنود یا میخواند را باور کند. این کتاب سرشار از مثالهای تاریخی است، درباره این¬که چرا تأثیرگذاری بر مردم خیلی آسان نیست، بلکه خیلی سخت است. او مسائل زیادی از جمله شستشوی مغزی، اخبار جعلی، شایعات، بدجنسیها، عوام فریبیها و... را واکاوی کرده و نشان میدهد که سرانجام همگی با شکست مواجه میشوند. این کتاب برای هر کسی که تعجب میکند از اینکه چطور به آنچه مردم میگویند اعتماد کند (به ویژه که در عصر دیجیتال، اطلاعات بدون محدودیت، ناآزموده و رایگان در دسترس همگان است) جالب است. مطالعات عمیق و تحقیقات ارائه شده توسط مرسیه در این کتاب، اهالی علم را به خود جذب میکند زیرا کوشش زیادی در نوشتن این کتاب بر اساس مطالعات میانرشتهای انجام داده است. با این حال، اگر کسی به دنبال پاسخهای سریع و آسان است در مورد این¬که به چه کسی و به چه چیزی اعتماد کند یا نکند، آنها را در این کتاب نخواهد یافت. خوانندگان ممکن است در هنگام خواندن کتاب، حتی از موارد مهمی که مرسیه در تحقیقات خود به آنها توجه کرده، غفلت کنند که در این صورت، بهره کمتری خواهند بُرد. همچنین، بخشهایی از کتاب از آن رو که متکی بر اطلاعات تخصصی هستند، ممکن است برای برخی از خوانندگان دشوار باشد. استدلال اصلی مرسیه بر ضد زودباوری این است که به عنوان یک ویژگی، نمیتواند بقای انسان را تقویت کند و بنابراین، با وضع انسانی سازگار نیست. او باور دارد که انسانها دارای مکانیسمهایی هستند که به آنها امکان میدهد تا اطلاعات ارسالی را بهطور دقیق ارزیابی کنند و به همین دلیل است که اقناعهای فراوانی که مبتنی بر دروغ هستند، در نهایت شکست میخورند. زیرا شایعات، تئوریهای توطئه، اخبار جعلی و باورهای خرافی همیشه در معرض چالش هستند و دیر یا زود ناراستیشان برای همگان روشن میشود. مرسیه توضیح میدهد که انسان چگونه در ارزیابیِ حقیقت و دروغ تعادل برقرار میکند، و میگوید: «این مکانیسمها به ما امکان میدهند بیشتر پیامهای مفید را بپذیریم.» یکی از مکانیسمهای اصلی که نویسنده بر آن تأکید دارد، بررسی معقولیت است که برای ارزیابی ارتباطات بر اساس سیستمهای اعتقادی خود یا دیدگاههای از قبل موجود استفاده میشود. هدف این است که بین اعتماد به باورهای از قبل موجود خود و بازبودن نسبت به آنچه آنها را به چالش میکشند، تعادل برقرار کنیم. مرسیه این نظریه که میگوید انسان میتواند با آموزش تشخیص دهد که کسی دروغ میگوید را رد میکند. او ادعا میکند که «هیچ نشانه رفتاری قابل اعتمادی برای دروغگویی و فریب وجود ندارد.» به نظر او پدیده دروغ میتواند بسیار پیچیده باشد و انسانها را بفریبد. کسانی که در پی رسیدن به درک هنرِ متقاعدسازی در مطالعات علوم سیاسی، تاریخ و روانشناسی هستند، با مطالعهی فصلهای پایانی کتاب به نکتههایی برمیخورند که نشان میدهد، چگونه برخی در برابر تلقین و اغوای دروغین ایستادگی میکنند. نویسنده تأکید دارد که اگر مردم به سوی برخی از شیوههای تفکر غیرمنطقی کشیده میشوند، نه به این خاطر است که استدلالهای ارائهشده توسط دیگران متقاعدکننده هستند، بلکه به این دلیل است که آنها قبل از این به سوی چیزی که پیشنهاد میشود، متمایل شدهاند. به این معنا که مردم معمولاً به طور ناگهانی دیدگاه خود را در مورد یک موضوع تغییر نمیدهند. به نظر مرسیه، مردم از قبل پذیرای دیدگاههایی هستند که نظام فکری آن¬ها را پشتیبانی یا تقویت میکند. به نظر او قطبیسازی سیاسی نیز ناشی از فعالیت مستمر رسانههای آنلاین است، که با خبرسازی و شیوههای رایج در کار رسانهای، افکار عمومی را شکل میدهند. اما مرسیه این را هم نشان میدهد که چگونه همه تلاشها برای قانعسازیِ دستهجمعی، توسط رهبران مذهبی، سیاستمداران و... پس از چندی به شکل ویرانگری به شکست منتهی میشود. او با مطالعه در علوم مختلف مانند تاریخ و... و برقراری ارتباط میان آن¬ها، هم به پدیده زودباوری در جوامع میپردازد و هم شکست دروغگویان و فریبکاران را در طی زمان نشان میدهد که به هر حال دروغ و فریب آنها لو رفته و دستشان رو میشود. مرسیه با بهره از آخرین دستاوردهای علم روانشناسی به موضوع اقناعِ جمع و این¬که چرا اقناع جمعی دشوار است نیز پرداخته است که از نکات قابلتوجه کتاب است. مرسیه در این کتاب، که به موضوع زودباوری پرداخته، برای تشریحِ نظریات خود از بسیاری از علوم استفاده کرده و کوشیده تا پیچیدگی موضوع را با توجه به سایر مطالعات به خوانندگان نشان دهد.