کتاب «زندگی روزمره در دوره طاعون» نوشته جوزف پی.برن را یاسر پوراسماعیل به فارسی برگردانده و انتشارات نگاه آن را منتشر کرده است. جوزف پی.برن در کتاب «زندگی روزمره در دوره طاعون» به بیماری طاعون در ادوار تاریخ و واکنش بشر در برابر آن میپردازد. این کتاب برای کسانی که به مطالعه درباره جامعهشناسی و چگونگی واکنش مردم در مقابل بیماریها فراگیر علاقه دارند، مناسب است.
جوزف پی.برن در فصل پایانی کتاب «زندگی روزمره در دوره طاعون» که سال 2006 انتشار یافته، اشاره دارد که مردم به استقبال از کتابهایی درباره طاعون و بیماریهایی مانند آن روی آوردهاند و به نوعی پیشگویانه مینویسد: «احساسی وجود دارد که شاید به زودی دوره تازهای از طاعون ظهور کند.» که با وجود شیوع بیماری کرونا بسیار قابلتوجه به نظر میرسد. زندگی روزمره در دوران مرگ سیاه بلای بزرگی بود. وقتی طاعون به یک سرزمین میرسید، همه ابعاد زندگی؛ از روابط خانوادگی تا سطوح اجتماعی، سیاسی و اقتصادی را دگرگون میکرد. مجامع خالی میشدند، قبرستانها پر میشدند، و خیابانها پر بود از جنازهها که به این سو و آن سو در حال حمل بودند. در دوران طاعون همهگونه رفتاری بروز میکرد، رفتارهای پهلوانانه و جوانمردانه، و همچنین رفتارهای غیراخلاقی، ولی سیر تاریخ متوقف نشد و غرب به حیات خود ادامه داد. در طول ادوار بعدی، رنسانس ظهور کرد و انقلاب علمی و صنعتی دنیا را دگرگون کرد و این یعنی امتداد حیات با وجود مرگی فراگیر در دوران قبل از آن. نویسنده کتاب، با پرداختن به روند دومین بیماری همهگیر، علل و ماهیت طاعون بوبونیک، و دیدگاه تجدیدنظرطلبانه در مورد آن¬چه که مرگ سیاه خوانده میشد بحث را آغاز کرده است. او پدیده طاعون را با تمرکز بر مکانهایی که مردم در آن زندگی میکردند و کار میکردند و با وحشتهایشان روبرو میشدند، یعنی خانه، کلیسا، گورستان، روستا، مغازهها، خیابانها و جادهها بررسی میکند. او خوانندگان را به کلاس درس دانشکده پزشکی که در آن تئوریهای نادرست طاعون آموزش داده میشد، و با تلاشی بیهوده به معالجه قربانیان اقدام میکردند، و اتاقهای تصمیمگیری در شهرداریها میبرد. نویسنده درباره داروها، دعاها، ادبیات، لباسهای خاص، شیوههای تدفین و جنایاتی که در اثر طاعون رخ میداد، نکاتی را به میان میآورد. او نمونههایی روشن را در سراسر اروپا و آن دوره ترسیم میکند و سخنان شاهدان و قربانیان را در هر کجا که ممکن است، ارائه میکند و با بحثی درباره طاعون در مارسی (22-1720) که آخرین طاعون بزرگ در شمال اروپا بود و سرانجام با پیشرفتهای پزشکی متوقف شد، کتاب را به پایان میرساند. همچنین در این کتاب، چنانکه مترجم هم اشاراتی دارد، میخوانیم که به گفته پژوهشگران مسلمان و مسیحی در دوران کهن، طاعون در چین یا جنوبغربی آسیای مرکزی آغاز شد و بعد به سمت غرب پیشروی کرد. محمد مقریزی، وقایعنویس مسلمان که در اوایل قرن پانزدهم مینوشت، حکایت میکند که طاعون «در سرزمین قان کبیر آغاز شد». ابوحفص عمر بن وردی، در منظومهاش در سال ۱۳۴۸ «رساله در باب گزارش طاعون» نوشت:«طاعون از سرزمین تاریکی آغاز شد». بیماریای که بسیار فراگیر بود و مردمان شهرها و سرزمینها از اینکه وجود آن را اعلام کنند، پرهیز داشتند زیرا نگران بودند که روند تجارت مختل شود! در کتاب به دو پاندمیِ طاعون با دقت بیشتری اشاره شده: نخست؛ پاندمی طاعون ژوستینین که از اواسط قرن ششم میلادی آغاز شد و تا اواسط قرن هشتم ادامه داشت. حتی برخی از تاریخپژوهان، سقوط امپراتوریهایی مثل ساسانیان در ایران را ناشی از همین همهگیری میدانند و معتقدند این پاندمی موجب تضعیف ارکان حکومتهای بزرگ شد و در نتیجه اعراب توانستند قلمروهایی همچون ایرانِ آن دوره را تقریباً به راحتی فتح کنند. حتی احتمال دارد با توجه به علایم جسمانی خسروپرویز هنگام دستگیری به دست شورشیان، او هم مبتلا به این نوع طاعون بوده باشد. اما پاندمی دوم که موضوع اصلی این کتاب است از اواسط قرن چهاردهم میلادی آغاز شد و تا اواخر قرن هجدهم ادامه داشت؛ یعنی بیش از ۴۰۰ سال. زیرا چشماندازهای روشنی در برابر طبیبان و مجموعه حکومتها نبود و آنها تکلیف خود را با آن بحران نمیدانستند. در نتیجه، زمان زیادی صرف شد و حجم عظیمی از کشتگان راهی گورستانها شد. همانطور که در کتاب تشریح شده، پزشکی غالب در همه دوران پاندمی طاعون همان طب قدیم یونانی بود، یعنی طب جالینوسی و بقراطی که بعدها در جهان اسلام هم به دست کسانی همچون ابنسینا پرورانده شد و امروزه هم در جامعه ما با عنوان طب سنتی یا طب اسلامی شناخته میشود. اساس این طب بر تئوری مزاجهای چهارگانه استوار است که هر کدام حاصل غلبه جفتی از طبایع چهارگانه (سردی، گرمی، خشکی، تری) شناخته میشدند. اما از اواسط قرن نوزدهم (یعنی حدود ۱6۰ سال پیش) نظریه میکروبی بیماریها به دست لویی پاستور کشف شد که روند علم را متحول کرد. طبق این نظریه، چیزی به نام مزاج، دخالتی در ایجاد بیماریها ندارد. عوامل اصلی بیماریها ویروسها و باکتریهایی هستند که وارد بدن میشوند و عملکرد دستگاههای مختلف بدن را مختل میکنند. با این نظریه، پزشکی امروزی پدید آمد که در طی نزدیک به دو قرن پیشرفتهای بزرگی در پیشگیری و درمان بیماریها داشته است. شاید اگر پزشکان در دوره دوم پاندمی طاعون میدانستند که منشأ طاعون غلبه سردی و تری بر بدن نیست، بلکه منشأ آن نوعی میکروب است، در این صورت راههای مهار و درمان این بیماری خیلی زودتر پیدا میشد و جهان بیش از چهار قرن با این بیماریِ دشوار سر نمیکرد. این کتاب، جدا از وجه پیشگویانه آن، اطلاعات جالبی درباره شیوع بیماریهای فراگیر در طول تاریخ در اختیار ما میگذارد.