کتاب «دکترهای اعصاب» (Shrinks: The Untold Story Of Psychiatry) نوشتهی جفری لیبرمن، رئیس پیشین انجمن روانپزشکی آمریکا (APA) و استاد روانپزشکی در دانشگاه کلمبیا است که در سال 2015 منتشر شد. کتاب «دکترهای اعصاب» در سال 1400 توسط نشر نو و با ترجمهی ماندانا فرهادیان منتشر شد.
دکتر لیبرمن پس از ارائهی تاریخچهای از روانپزشکی در این کتاب، تلاش میکند شکاف ایجادشده بین مردم و روانپزشکان را تحلیل و ارزیابی کند و برای حل این مسئله، به بررسی مستندات و راهحلهای ارائهشده توسط علم روانشناسی میپردازد. جفری لیبرمن همچنین تفاوت، مزایا و معایب روانپزشکی و روانکاوی را برمیشمارد و انتقادهایی به علم روانکاوی وارد میکند.
نظر Eric R. Kandel –متخصص روانپزشک، مغز و اعصاب و استاد بیوشیمی و بیوفیزیک در کالج پزشکان و جراحانِ دانشگاه کلمبیا- دربارهی کتاب «دکترهای اعصاب»: «این کتابِ بسیار خواندنی و قابلفهم، تاریخ روانپزشکی را بهعنوان دیدگاهی مدرن به عموم خوانندگان ارائه میدهد.»
ناتالی انگِیر -منتقد کتاب و منتخب ویراستاران در نیویورک تایمز- در مورد کتاب «دکترهای اعصاب» در این نشریه نوشت: «روایتی پر از حرف، تخصصی، گاهی اوقات کوبنده اما درنهایت خوشبینانه، از تاریخچهی روانپزشکی.»
دبی –از خوانندگان کتاب- در سایت «گودریدز» نظرش را اینگونه عنوان کرده است: «من از این کتابِ جامع و کامل و تحقیق شده در زمینهی روانپزشکی شگفتزده شدهام. این کتاب به سه بخش اصلی تقسیم میشود: داستان تشخیص، داستان درمان و تاریخچهی تولد روانپزشکی. برای من نحوهی متولدشدن و کشف روانپزشکی تا جایی¬که اکنون در آن قرار دارد، جذاب بود و درواقع آنقدر جزئیات مهم را یادداشت میکردم که خودم را با 18 صفحه یادداشت پیدا کردم! درک شیوهی نگارش اطلاعات لیبرمن آسان است. صحبتهای شخصی او در کتاب، باعث صمیمیت نوشتار کتابش شده و همچنین باعث میشود مطالب کتاب، دیرتر به دست فراموشی سپرده شوند.»
در ادامه قسمتی از نظرات متی -خوانندهی فارسیزبان کتاب- را میخوانیم که در صفحهی اینستاگرامش نوشته است: «اکثر ما تلاش میکنیم وجود بیماری روان را انکار کنیم، انگار با انکارکردن موفق میشویم روی آن سرپوش بگذاریم یا اینکه خودبهخود مشکل حل میشود. مقاومت در برابر درمان فقط مربوط به جامعه ما نیست، در آمریکا هم مردم به روانپزشک به عنوان آخرین گزینه نگاه میکنند. دکتر جفری لیبرمن از بیماری اسکیزوفرنیکی حرف میزند که والدینش انواع و اقسام ترفندها را برایش پیاده کردهاند اما باز هم راضی نشدند دخترشان را پیش روانپزشک ببرند. دکتر لیبرمن کاملا به این بدبینیها حق میدهد و خود روانپزشکها را بینقص نمیداند.»
ماندانا فرهادیان مترجم کتاب «دکترهای اعصاب» در صفحهی اینستاگرام خود مختصری دربارهی این کتاب نوشته است که بخشی از آن را میخوانیم: «کتابِ «دکترهای اعصاب» تاریخ روانپزشکی است اما پرمایهتر از یک روایتِ تاریخیِ صرف. وقتی قلبمان ناراحت است، در مراجعه به متخصص قلب درنگ نمیکنیم. کمرمان هم که درد بگیرد فوری پرسوجو میکنیم برای پیدا کردن یک ارتوپد خوب؛ و این داستان در مورد تمام اعضا و جوارح بدنمان ادامه دارد. اما هنگام تلاطمهای روحی، مراجعه به روانپزشک (دکتر اعصاب) آخرین تیر تَرکشمان است؛ یا دستِ کم از آن طفره میرویم. در همهجای دنیا وضع همین است. اما چرا؟ دکتر لیبرمن، همواره با این طفره رفتنها روبهرو بوده است. او با نوشتن این کتاب سعی کرده تابوی بیماریها، اختلالها و ناراحتیهای روانی را بشکند. لیبرمن در این کتاب با بسیاری همدلی میکند که –به حق- گمان خوبی نسبت به این رشته ندارند چرا که به نقل از خود او: «روانپزشک شارلاتان، متعصب، معتقد به روشهای عجیبو-غریب و بیهوده کم نداشتهایم.»
فرهادیان دربارهی ترجمه عنوان کتاب نوشت: «عنوان اصلی کتاب (Shrink)، اصطلاحی است در زبان محاوره آمریکایی که برای روانپزشک به کار میبرند؛ نزدیکترین معادلی که اغلب در مراجعه به روانپزشک میشنویم: «رفتم پیش دکتر اعصاب.»»
در بخشی از کتاب به مقایسهی "مغز" و "قلب" و جایگاهی که در گفتار روزمره دارند، پرداخته شده است: «وقتی ازدواج میکنیم یا عاشق میشویم، قلبمان را به دیگری میدهیم، اما هرگز مغزمان را نمیدهیم. وقتی کسی ترکمان میکند، احساس دلشکستگی میکنیم، نه مغزشکستگی. میگویند آدمهای سخاوتمند قلب بزرگی دارند یا خوشقلب هستند یا قلبی از طلا دارند، نه مغزی از طلا. اما قلب چیزی نیست به جز یک پمپ باشکوه. تنها عملکردش آن است که بارها و بارها، دومیلیارد بار در طول عمری متوسط، منقبض و منبسط میشود و خون را در بدن به گردش درمیآورد. درعوض مغز انسان ابرکامپیوتری مرموز است که پیچیدگیاش فوقالعاده افزونتر از هر اندام دیگری است. در همان زمان که ضربان قلب ما دمای بدن و اشتها را تنظیم میکند، ما را به حرکت وامیدارد تا نغمههایی بخوانیم، مجسمه بسازیم، برنامهنویسی کنیم و ... و رسالههای پر طولوتفضیل در مورد مغز بنویسیم. مقایسه قلب با مغز مثل مقایسه خانه عروسکی با شهر نیویورک است.»
جفری آلن لیبرمن روانپزشک آمریکایی، در سال 1948 متولد شد. او در سال 1970 از دانشگاه میامی فارغالتحصیل شد و سپس مدرک پزشکی خود را از دانشکدهی پزشکی جورج واشنگتن در سال 1975 دریافت کرد و تحصیلات تکمیلیاش را در رشتهی روانپزشکی در مرکز پزشکی کالج پزشکی نیویورک به پایان رساند. لیبرمن محقق اصلی CATIE بود (بزرگترین و طولانیترین مطالعه مستقل که تاکنون توسط موسسه ملی سلامت روان ایالات متحده برای بررسی درمانهای موجود برای اسکیزوفرنی تأمین شده است.) او همچنین برای مدتی رئیس انجمن روانپزشکان آمریکا بود.
لیبرمن هماکنون استاد لارنس ای. کولب و رئیس روانپزشکی در دانشکده پزشکان و جراحان واژلوس دانشگاه کلمبیا و مدیر انستیتوی روانپزشکی ایالت نیویورک است. او همچنین تحقیقات اسکیزوفرنی گروه روانپزشکی در کلمبیا را هدایت میکند و به عنوان روانپزشک ارشد بیمارستان نیویورک خدمت میکند. لیبرمن تاکنون موفق به اخذ جوایز بسیار زیادی شده است و آثار او بیش از 700 مقاله در ادبیات علمی گزارش شده است.
او کتابهای زیادی ازجمله «کتاب درسی روانپزشکی»، «کتاب درسی اسکیزوفرنی»، «مراقبت جامع اسکیزوفرنی»، «داروهای روانپزشکی» و «اخلاق در تحقیقات روانپزشکی» را ویرایش کرده است. کتاب جدید او در مورد اسکیزوفرنی در سال 2022 منتشر خواهد شد.