کتاب «زن در ایران نو: واکاوی مسائل اجتماعی زنان در روزنامه ایران نو ۱۲۹۰-۱۲۸۸ شمسی» نوشتهی علی باغدار دلگشا را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر کرده است. علی باغدار دلگشا در کتاب «زن در ایران نو: واکاوی مسائل اجتماعی زنان در روزنامه ایران نو ۱۲۹۰-۱۲۸۸ شمسی» به نوشتههایی در روزنامه ایران نو و درباره مسائل زنان پرداخته است. این کتاب برای کسانی که به مطالعات زنان، جامعهشناسی و تاریخ علاقه دارند، مناسب است.
کتاب «زن در ایران نو: واکاوی مسائل اجتماعی زنان در روزنامه ایران نو ۱۲۹۰-۱۲۸۸ شمسی» نوشتهی علی باغدار دلگشا را انتشارات روشنگران و مطالعات زنان منتشر کرده است. علی باغدار دلگشا در کتاب «زن در ایران نو: واکاوی مسائل اجتماعی زنان در روزنامه ایران نو ۱۲۹۰-۱۲۸۸ شمسی» به نوشتههایی در روزنامه ایران نو و درباره مسائل زنان پرداخته است. این کتاب برای کسانی که به مطالعات زنان، جامعهشناسی و تاریخ علاقه دارند، مناسب است.
روزنامه «ایران نو» در دوره دوم مشروطه، یعنی بعد از فتح تهران، روزنامه رسمی حزب عامیون و از تاثیرگذارترین نشریاتِ پس از مشروطه بود. در این روزنامه، نقد نظام طبقاتی جامعه، نقد شیوه رفتار و برخورد با زنان در جامعه، دفاع از حقوق غیرمسلمانان و معرفی اندیشههای مارکس بازتاب داشت و روزنامهای پیشرو بود. نویسندهی این کتاب، به بررسی مقالههای منتشرشده در روزنامه «ایران نو» پرداخته تا نشان دهد که زنان در آن زمان به این نتیجه رسیده بودند که جنبش مشروطه که در پی آزادی است، برای تداوم آزادی، نیاز به مقابله با بیعدالتی دارد. زنانِ روشنفکر هم مقالههای متعددی درباره نابرابریها نوشته و خواستار برچیدن جهل و ستم بودند. فصل اول این کتاب، با نام «ایراننوین در ایرانِ نو»، فصل دوم با نام «مسائل اجتماعی زنان در مکتوبات زننگار» در سه بخشِ «مکتوبات حقوقطلبانه نسوان»، «خطابهگویی در مدارس نسوان»، «مکتوبات شهری نسوان»، و فصل سوم با نام «مسائل اجتماعی زنان در مکتوبات مردنگار» در سه بخشِ «مکتوبات مردنگار»، «زن در ستون اخبار داخله و خارجه ایران نو»، «زن در ستون داستان ایران نو» تنظیم شده است. بررسی نوشتههای زنان و نوشتههایی دربارهی زنان در روزنامه «ایران نو» از آن رو اهمیت دارد که با توجه به وضعیت سیاسی و اجتماعی در آن دوران، به مقوله آموزش و پرورش نظر دارند. آشنایی ایرانیان با غرب و سپس ایجاد تحولاتی که در پی آن در ایران شکل گرفت، نه فقط در رخداد مشروطه که در طول سالها و در روندی درازمدت تأثیرهای زیادی بر جای نهاد. ایرانیان با فنون گوناگون غربی، دانش روز، مباحث ادبی تازه، صنایع نوین و... آشنا شدند و در اثر همین آشناییها، دنیای ایرانی نیز به تدریج دگرگون شد. به صورتی که جامعه ایرانی نه اینکه از سنت بریده باشد، بلکه خواهان تغییراتی در ساحات مختلف زندگی و اجتماع بود. خیزشهایی که منجر به فرمان مشروطه شد، گویای تغییراتی است که در جامعه ایجاد شده بود. مردم، خواهان عدالت و قانون بودند و هرچند اندک، اما یکی از خواستههای بخشی از جامعه نیز آزادی برای زنان بود. دکتر هما زنجانیزاده در پیشگفتار این کتاب مینویسد: «کتاب زن در ایران نو به بررسی مقالات مندرج در روزنامۀ ایران نو در صد سال پیش میپردازد. نخست نشان میدهد که زنان در آن زمان به این نتیجه رسیده بودند که انقلاب مشروطه که منادی آزادی شده بود برای تداوم آن آزادی نیاز به حذف نابرابریها دارد. زنان مقالات متعددی در مورد حذف نابرابریهای جنسیتی، قومی و طبقاتی نوشتهاند؛ آنها به این نتیجه رسیده بودند که حق گرفتنی است و نه دادنی. با توجه به شرایط اجتماعی آن زمان، زنان اولین قدم برای به دست آوردن حقوق انسانی را، آموزش یعنی افزایش دانش همۀ زنان به منظور بهبود شرایط اجتماعی میدانستند و تعجبی نیست که نخست به فریضهبودن دانش برای زن و مرد مسلمان میپردازند و علیرغم تعدد نقش زنان نخست به نقش مادری توجه میشود و بسیار تأکید میکنند که این موهبت الهی به برکت آموزش بهبود مییابد. اما تفاوت نگرش زنان و مردان روشنفکر در آن عصر شایان توجه است. توجه اندک مردان در مقالات خود در این روزنامه نشان میدهد که جامعۀ مردان حاضر به تقسیم قدرت نیست و در تحلیلهای خود کمتر از زنان به عنوان انسانهایی که باید از حقوق مدنی برخوردار شوند نام میبرند.» همچنین در بخشی از کتاب به قلم نویسنده میخوانیم: «مکتوبات زننگار و مردنگار با موضوع مسائل اجتماعی زنان، مندرج در جریدۀ ایراننو (1290- 1288 ش) تلاشهای کسانی را نشان میدهد که در پی ساختن ایرانی نو بودهاند؛ تلاشهای مهمی که هر چند با فهم عادی در حالِ حاضرِ ما ممکن است طبیعی قلمداد گردد اما با فهم تاریخی، مبارزهای است ساختارمند برای رسیدن به برابری اجتماعی میان زن و مرد در جامعهای سنتزده و جنسیتزده؛ مبارزهای که از یکسو پیشگامیِ زنان برای رفع نابرابریهای جنسیتی در اواخر دورۀ قاجار را نشان میدهد و از دیگر سو نشاندهندۀ آن است که استقلال و آزادی زنان، معرفی آنان به عنوان عضوی از هیئت اجتماعیۀ انسانیت و انجمن بشریت و نقد دیگری پنداشتن آنان، هدیهای از جانب مردان نبوده، بلکه حاصل مبارزات و تلاشهای خودِ زنان میباشد.» در نظر داشته باشیم که نشریات دوران مشروطه از درخشانترین محصولات فرهنگی در آن دوران هستند. زیرا هرچند در ایران، روزنامهنگاری ریشهدار نبود و تقلیدی از غرب بود، اما ایرانیانِ تحولخواه و دانا که در رأس نشریات قرار داشتند با قدرت عمل کردند. آنچه در جریان مشروطه اهمیت داشت و مطبوعات مکلف به اجرای آن بودند، این بود که میان طبقه روشنفکر و مردم پلی زده شود و سخن آشنا به آشنا برسد. نشریات ایرانی در آن دوران چنین مسئولیتی را برعهده داشتند و میتوان گفت در کار خود موفق بودند زیرا برخی از آن-ها چنان نفوذی در میان عامه پیدا کرده بودند که در غیاب رادیو و تلویزیون، هر صبح در قهوهخانهها مشتری زیادی داشتند. به این صورت که آدمی باسواد مطالب آن را با صدای بلند برای دیگران میخواند. در این میان، نشریاتی که زنان منتشر کردند نیز هرچند اندک اما درخشان بودند زیرا به سهم خود در پروراندن اندیشه آزادی نقش داشتند.