آنک کتاب در هیأت یکی از شخصیتهای خویش ترجمۀ مقالهای است از الن سیکسو با عنوان The Book as One of Its Own Characters برگرفته از کتاب Volleys of Humanity: essays 1972-2009 تألیف سیکسو. کتاب Volleys of Humanity مجموعهای است شامل 15 مقاله که حدود 40 سال مطالعات سیکسو را در بر میگیرد. او در این کتاب ادبیات، فلسفه، سیاست و فرهنگ را مورد بررسی قرار میدهد. مقالۀ آنک کتاب در هیأت یکی از شخصیتهای خویش نیز، برگرفته از همین کتاب، با ترجمۀ ماهان تیرماهی به موضوع «کتاب» و تولد و حیاتش میپردازد. این کتاب، در چهار بخش، برای اولین بار توسط نشر ناهید در زمستان 1400 منتشر شد.
سیکسو در ابتدای کتاب میگوید: «کتابها شخصیتهایی در کتابهایند. میانِ مؤلفان و کتابها، هیچ عملی برای بدیهیپنداشتن نیست. در آن نقطهای که مؤلف ("من") فکر میکند که مرد/ زن میتواند در را بر فصلی ببندد، کتاب پایش را لای در میگذارد. در مقام توضیح خویش اگر برآیم، کتاب پایم را قلم میکند و بهجای من رشتۀ سخن را دست میگیرد. قصهای که بر آنم نقل کنم، همانا قصۀ خشونت نوشتار است. دلخواهم نوشتنی هست که نایام را نیست نوشتناش. آنک کتاب یاریام میدهد. از راه بهدر میکندم، از جا بهدر میبَرَدَم. نوشتناش را میخواهد. میخواهدم تا بنویسمش؛ میخواهم کتابی بنویسم که با رؤیاهایم سر در پی آنم. هرآینه آیا خواهم توانست مکتوبش کنم؟»
قصه، قصۀ کتاب و نوشتنش است. کتاب صرفاً مشتی مکتوبات نیست. کتاب سلاح است؛ جدل است؛ کشاکش است. کتاب هم مانند انسان جسم و روح دارد. زمان میخواهد که نطفهاش رشد کند و به جسمی بدل شود که استعداد تجلی روحش را دارد. نطفۀ کتاب درست مانند نطفۀ انسان که در رحم شکل میگیرد و ماهها طول میکشد تا به بدنی کامل تبدیل شود، به زمان نیاز دارد و پس از رشد کامل است که نهایتاً در هیأتی پدیدار میشود. «کتاب کمین میکند، انتظار میکشد، هشدارمان میدهد، خود را جمعوجور میکند ـ بارداریای طولانی، سالیان سال، دههها.»
پروفسور پگی کاموف از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی دربارۀ کتاب گفته است: «خوانندگان انگلیسیزبان سیکسو چقدر خوششانس هستند که این متون گرانبها را با هم در یک جلد پیدا کردند. تقریباً چهل سال از جمعآوری متون گذشته، اما سرزندگی هر خط هنوز پابرجاست.»
نیکلاس رویل، از دانشگاه ساسکس نیز چنین گفته است: «Volleys of Humanity شاید غنیترین مجلد از نوشتههای انتقادی سیکسو باشد که تاکنون به زبان انگلیسی منتشر شده است.»
نظر یکی از مخاطبان در سایت goodreads دربارۀ کتاب: «سیکسو نظریهپردازی است که نثر او را دوست دارم، اما درک او گاهی برایم دشوار است. من این کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنم که از قبل طرفدار سیکسو هستند.»
در بخشی از کتاب میخوانیم: «دارم در خانهای مینویسم که آن را بهخاطر تو ساخته بودم، در شتابی از برای تو و علیه تو آن زمان که مادرمان حوّا داشت از تو مراقبت میکرد، من داشتم میساختم من دیگر نمینوشتم، بهجای شعرها داشتم میساختم داشتم به ورود تو واکنش نشان میدادم در میان ریگها از برای زمانِ زمانها، داشتم از تو استقبال میکردم، داشتم هشدارت میدادم، داشتم به شتاب خانهای بنا میکردم... .»
و در بخشی دیگر: «آنک کتاب، از کشوری سر میرسد که تا دیروز چیزی راجع به آن نمیدانستی. غولیست که فین میخوانندش ـ که ستونی را محکم گرفته و با دخمۀ کلیسای جامع در شهر لوندِ سوئد در هم میآمیزد. ستون و غول چون ساختن و ویرانکردن جداییناپذیرند.
خودش است: شمایلِ آنک کتاب. آنگاه که با آن روبهرو شده باشی، همچون خدنگی در ذوالاکتاف آغوشبازش شدهای، کماکان آن را بازنشناختهای. اما آن ما را بیرون کشیده است.
فین بازمیگردد، چنانکه جیمز جویس او را به خاطر آورد. فرجام کار، مراجعتِ از مراجعه است.»
اِلن سیکسو (Hélène Cixous) متولد 1937، فیلسوف، نویسنده، منتقد، نظریهپرداز و فمینیست یهودی ـ فرانسوی الجزایریالاصل است که به همراه لوس ایریگارای و جولیا کریستوا، بهعنوان یکی از بنیانگذاران نظریۀ فمینیستی پساساختارگرا شناخته میشود. او اکنون استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه پاریس است و ریاست مرکز تحقیقات زنانه را که در سال 1974 تأسیس کرد، بر عهده دارد.
سیکسو مقالات، نمایشنامهها، رمانها، اشعار و نقدهای ادبی متعددی منتشر کرده است. عمده موضوعات آثار او عبارتند از: فمینیسم، بدن انسان، تاریخ، مرگ و تئاتر. اثر مشهور او «خندۀ مدوسا» نام دارد.