داستان کتاب به زندگی دو زن به نامهای «سوفی» و «لیو» گره خورده است که در دو قرن مختلف زندگی میکنند. سوفی همسر هنرمندی است که پس از آغاز جنگ جهانی اول مجبور به ترک خانه میشود و او در نبود شوهرش باید از خانواده مراقبت کند. در این حین یک تابلوی نقاشی که متعلق به چهرهی سوفی است به دست نازیها میافتد.
صد سال بعد داستان در نقطهی دیگری ادامه مییابد؛ جایی که هم اکنون این تابلوی نقاشی در خانهی زنی به نام لیو است و پس از برملا شدن ارزش واقعی تابلو، کشمکشهایی آغاز میشود. این کتاب با تصویرسازیهای بینظیر نویسنده، به یکی از کتابهای پرفروش دنیا تبدیل شد.
نظرات زیر از سایت آمازون گرفته شدهاند. خوانندهای دربارهی رمانهای جوجو مویز مینویسد:
رمانهای خانم مویز دارای طرحهای غیرمعمول، پیچشهای پیشبینی نشده و دیالوگهای باورپذیر هستند. خواننده در هر داستان غرق میشود و تا پایان کتاب نمیتواند تمرکزش را به موضوع دیگری اختصاص دهد.
مخاطب دیگری نوشته است:
من این کتاب را از نظر سبک نگارش و شخصیتپردازیهایش خیلی دوست داشتم. نویسنده طوری داستان را برای خوانندگان به تصویر میکشد که من واقعاً با وقایعی که جزبهجز در حال اتفاق افتادن بود جلو میرفتم و به شکل واقعی در ذهنم تصورشان میکردم. داستان روایتگر روزگارانی است که همزمان با جنگ جهانی اول در جریان است و از این بابت نیز آموزنده است.
خوانندهی دیگری با اشاره به محتوای کتاب نوشته است:
اگر عاشقانههای تاریخی (که در جنگ جهانی اول اتفاق میافتد) و عاشقانههای معاصر را دوست دارید، قطعاً این رمان باب میل شماست.
در قسمتی از کتاب لحظات سخت و دشوار زندگی در جنگ به تصویر کشیده میشود:
مغازهدارها و دکّهدارها، مغازهها و دکّههاشون رو تعطیل کردن تا مجبور نشن از آلمانی¬ها پذیرایی کنن. بیشتر ماها غذاهامون رو انبار کرده بودیم، چون میدونستیم باید خودمون رو نجات بدیم. باور کرده بودیم که اونا کوتاه میآن و در مواجهه با این سختگیریها میرن سراغ یک روستای دیگه؛ اما فرمانده بکن باوئر دستور داد هر مغازهداری که توی ساعت کاری مغازهاش رو باز نکنه، تیر بارون کنن.
در قسمتی از کتاب به توصیف اردوگاههای اجباری کار در جنگ جهانی اول پرداخته شده است:
اون کمپ جبرانی که الان ادوارد توش بود، میگفتن یکی از بدترین جاهاست. مردها رو تو دستههای دویستتایی رو زمین خالی میخوابوندن، تنها غذایی که بهشون میدادن سوپ آبکی بود با کمی پوست جو و گاهاً چندتا موش مرده! اونا رو برای سنگشکوندن یا ریلکاری میبردن. وادارشون میکردن تیرهای سنگین آهنو بذارن رو دوششون و به کیلومترها دورتر ببرن. کسایی که از خستگی و ناتوانی جا میموندن، کتک میخوردن، تنبیه میشدن و یا جیرهی ناچیز غذاشون حذف میشد. اونجا پر بود از بیماریهای مسری و بهخاطر یه خطای کوچیک بهشون شلیک میکردن. من همه اینا رو میدونستم و تصویر این فکرها ذهنمو درگیر کرده بود.
در قسمت دیگری از کتاب از سرنوشت سخن به میان میآید:
میدونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشت میسپاری؟ یه جورایی بهت خوشامد میگه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود میاومد. بهزودی میتونستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم میرسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگز اونقدری بیرحم نیست که ما رو از تسکین تو اون دنیا محروم کنه.
جوجو مویز (Jojo Moyes)، در سال 1969 در انگلیس متولد شد. وی پس از تحصیل در رشتهی روزنامهنگاری، به این حرفه مشغول شد. جوجو مویز تا کنون توانسته دو بار جایزهی بهترین رماننویس رمانتیک را از آن خود بکند، یک بار در سال 2004 و بار دیگر در سال 2014.
از دیگر آثار این نویسنده میتوان به کتابهای «من پیش از تو»، «یک به علاوه یک»، «رها در باد»، «میوه خارجی» و «ماه عسل در پاریس» اشاره کرد.
من مقالهای در مورد یک زن جوان خبرنگار جنگی در جنگ جهانی دوم خواندم که مسئولیت یکی از فروشگاههای آثار هنری سرقت شده هیتلر را به عهده گرفت و بهعنوان «تشکر» یک نقاشی با ارزش به او داده شد. این باعث شد به این موضوع فکر کنم که چگونه اخلاق در زمان جنگ، حتی برای افراد خوب، میتواند تا حدودی نسبی شود. سپس چیزی در مورد فرانسه اشغالی در زمان جنگ جهانی اول دیدم و متوجه شدم که در مورد این بخش از تاریخ بسیار کم شنیدهام و این دو موضوع بهآرامی در ذهن من شروع به ادغام شدن، کردند.
در هنگام نوشتن کتاب هیچ هنرمند خاصی مد نظرم نبود. در طبقه فوقانی موزه اورسی در پاریس چرخیدم و به آثار امپرسیونیستها نگاه کردم و لوفور را بهعنوان ترکیبی از بسیاری از هنرمندانی که دیدم تصور کردم. من عاشق داستانهایی هستم که سیاهوسفید نیستند؛ داستانهایی که شما را به فکر وادار میکنند که اگر من در آن موقعیت قرار میگرفتم، چه میکردم؟ و اغلب داستانهای خبری هستند که با برانگیختن همین سؤال دقیق، الهامبخش من میشوند. من دوست دارم در مورد موضوعاتی بنویسم که عمیق و قابلتأمل باشند. بله کتابهای من داستانهای عاشقانه دارند، اما امیدوارم کمی هم چالشها و سختیهای زندگی را نشان دهند.
در اینجا برخی از نکات جالب در مورد این کتاب آورده شده است:
اگر به داستانهای عاشقانه پیچیده و واقع گرایانه علاقه دارید، دختری که رهایش کردی یک گزینه عالی برای خواندن است.
تاکنون دو کتاب من پیش از تو(۲۰۱۶) و آخرین نامه از عاشقت (2021) از آثار جوجو مویز اقتباس سینمایی شدهاند. ولی چنانچه خود او گفته است هنوز خبری از اقتباس سینمایی از کتاب دختری که رهایش کردی، نیست.
دختری که رهایش کردی نوشته جوجو مویز با استقبال بسیار خوبی از سوی رسانه ها و افراد مواجه شده است. در زیر نقدهایی کلی از رسانه ها و نظرات افراد مشهور درباره این کتاب آورده شده است:
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب دختری که رهایش کردی را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.