«از خط تا مثلث تعارض» کتابی است آموزنده و جذاب از «نیما قربانی» که برای اولینبار، در سال 1395 منتشر شد. «از خط تا مثلث تعارض» یکی از خواندنیترین کتابهای روانشناسی مدرن و خودیاری در ایران است که در در شاخه رویکرد «رواندرمانی پویشی» قرار میگیرد. این رویکرد از رویکردهای نوین روانکاوی است و از آن منشعب شده است.
کتاب حاضر سعی بر تحلیل و واکاوی مفهومی از روانشناسی دارد که برای یاری رساندن به انسانها برای مواجه شدن با ترسها، اضطرابها و ضربههای احساسی خود طراحی شده است. «از خط تا مثلث تعارض» برای همۀ انسانهایی نوشته شده است که از واقعیات درونی خود به هر دلیلی روی گردان هستند. این امتناع از پذیرش و حل تعارضات درونی که از قِبَل آسیبهای احساسی در گذشته ایجاد شدهاند، میتواند کاملا ناخودآگاه باشد و اشخاص از وجود چنین کنشها و واکنشهای به هیچوجه آگاه نباشند. بنابراین، کتاب حاضر با استفاده از علم و دادههای جدید و معتبر سعی بر قالببندی و موشکافی از این سازوکار انسانی و ارائه راهحلی بر آنها دارد.
در ابتدای کتاب ما با مفهوم «مثلث تعارض» آشنا میشویم و از بنیانگذاران آن میخوانیم: «اولینبار ایزرل و سپس مالان مفهوم «مثلث تعارض» را بر پایه مفهوم اضطراب علامتی فروید، به شکل نظامدار صورتبندی کردند. دوانلو نیز آن را به همراه «مثلث شخص» منینگر از بنیانهای این روش درمانی قرار داد. مثلث تعارض نحوه گریز آدمها از احساسات دردناک و تهدیدآمیز خود را در پاسخ به افراد و رویدادهای دلخراش توصیف میکند. احساسات بنیادی به علت ضربههای دوران کودکی با اضطراب همخوان میشوند. این اضطراب واکنشهای ذهنی و رفتاریای را فعال میکند که در اصطلاح به آنها دفاع میگویند. دفاعها واکنشهاییاند که مواجهه سازنده با واقعیتهای دردناک و سنگین زندگی را ناممکن میسازند. استفاده مکرر و نامتناسب از دفاعها سبب بروز مشکلات روانشناختی میشود. این تعارض که در روابط گوناگونی خود را نشان میدهد، در قالب مثلث شخص-روابط مهم گذشته و کنونی و رابطه درمانی فرد- توصیف میشود.»
در ادامه، نویسنده دربارۀ ریشههای ایجاد مثلث تعارض از کودکی سخن میگوید: «همه ما در مواجهه با رویدادهای زندگی خود دچار احساسات متعدد و مختلفی میشویم. این احساسات بر پایه نیازهای بنیادی روانشناختی شکل میگیرند و موتور انگیزشی اعمال ذهنی و رفتاریاند. هر رویدادی بسته به نسبتی که با نیازهای ما دارد، احساسات خفیف و شدیدی را در ما بر میانگیزد. رویدادی که در نسبت با نیازهای ما مهم ارزیابی شود، برانگیزنده احساسات است. حال، اگر نیاز مهمی، همچون دلبستگی و محبت یا آزادی و مراقبت بهینه، در بافت یک رابطه صمیمی دچار آسیب و نقصان شود، هیجانهای شدید و مهمی همچون خشم، گناه، و غم را در ما بیدار میکند. این هیجانها موتور انگیزشی ترمیم یا حذف و تخریب منبع آسیباند (خشم)، اما دلبستگی و نیازمندی به موضوع دلبستگی هم هیجانهای متضاد را بر میانگیزد (گناه)، هم سبب همخوان شدن این هیجانهای متعارض با اضطراب میشود، و هم به عزای شکست دلبستگی میانجامد (غم). چون عدم مهار آنها و بدل شدنشان به رفتار میتوانست پیامدهای تهدیدآمیزی برای نیاز و وابستگی ما به رابطه با والدین داشته باشد، در کودکی مجبور بودیم با واکنشهای ذهنی و رفتاری خاصی این هیجانها را مهار کنیم. اما این مهار ماهیتی مخرب و ناسالم دارد، زیرا در کودکی توان و ظرفیت ذهنی بالایی برای مهار سازنده این احساسات نداشتیم. حال، اگر این اتفاقها شدید یا مکرر رخ داده باشند، علایم و مشکلات روانشناختی در ما ظاهر و تثبیت میشوند. این فرایند مولد مثلث تعارض است.»
دکتر «نیما قربانی» متخصص حوزۀ رواندرمانی و روانشناسی ایرانی است. او در سمت استاد تمام در دانشکده علوم تربیتی و روانشناسیِ دانشگاه تهران است و در زمینۀ «رواندرمانی پویشی فشرده و کوتاهمدت» به آموزش رواندرمانگران جوان میپردازد. از او تاکنون کتابهای متعددی به انتشار رسانده است که برخی از آنها عبارتند از: «فریب نهان: روشهای دستکاری احساسی و گریز از صداقت»، «سودای خوش»، «سبکها و مهارتهای ارتباطی» و «من به روایت من».