جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

آخرین روز یک محکوم و کلود ولگرد

قیمت:
180,000 تومان
مشخصات کتاب آخرین روز یک محکوم و کلود ولگرد
کشور مبدا
تعداد صفحات
165 صفحه
شابک
9786004057981
سال خلق اثر
1829
سال انتشار
1829
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
7
این کتاب در یک نگاه

ویکتور هوگو نویسندۀ کتاب «آخرین روز یک محکوم»، بارها و بارها از نزدیک شاهد تئاترِ وحشتِ قرنِ نوزدهم فرانسه یعنی اعدام با گیوتین بود. شاید خود را در میان انبوهی از مردم کنجکاو اما آشفته و پر از نفرتی تصور می‌کرد که منتظر نمایش مرگ بودند. او از شادی عجیب و پیچیده‌ای که گروهی از مردم هنگام تماشای اعدام ابراز داشتند بسیار منزجر و عصبانی بود و در زشتی و قبح این عمل، نکتۀ شادی‌آوری نمی‌دید و به همین دلیل تصمیم گرفت کتابی علیه مجازات اعدام بنویسد.




بیشتر بخوانید

دیگر ناشران کتاب «آخرین روز یک محکوم و کلود ولگرد»

خلاصه کتاب آخرین روز یک محکوم و کلود ولگرد

در این رمان خواندنی، ما تصویری صمیمی از مردی که به مرگ محکوم شده است به دست می آوریم اما به طور قطع دلیل این حکم را نمی‌دانیم. او ظاهراً به جهت ارتکاب به قتل، مستحق اعدام شده است. ما همچنین با قهرمان داستان یا همان زندانی محکوم به اعدام، همدردی می‌کنیم البته نه برای خود مرد، بلکه برای وضعیت وحشتناکی که او در آن قرار دارد. به عبارت دیگر، هیچ کس نباید خودش را پیدا کند. نقطۀ عطف رمان البته در صحنۀ پایانی اتفاق می‌افتد، زمانی که امر اجتناب‌ناپذیر اعدام رخ می‌دهد و این نهایی بودن مجازات اعدام، دقیقاً همان چیزی است که آن را بسیار وحشتناک می‌کند. مردی که مدتی است در زندگی و فکرش شریک بوده‌ایم، اکنون خود را در میان توده‌های مردمی می‌بیند که برای مرگ او فریاد می‌زنند.

درباره ترجمه کتاب آخرین روز یک محکوم

  • در ایران بیش از سه ترجمۀ مختلف از این اثر وجود دارد که قدیمی‌ترین ترجمۀ موجود از آن، متعلق به «محمد قاضی» می‌باشد.
  • یکی از ترجمه‌های جدید و پرطرفدار این رمان متعلق است به «بنفشه فریس آبادی» که توسط نشر «چشمه» چاپ شده است.

امتیاز کتاب آخرین روز یک محکوم در گودریدز

نقل‌قول‌های کوتاه و جذاب از کتاب آخرین روز یک محکوم

  • مرد جوان؟ من از شما خیلی سال‌خورده‌ترم. هر پانزده دقیقه یک سال پیر می‌شوم.
  • اما از نظر ما استدلال‌هایی که مبنای آن‌ها احساس باشد، بهترینِ استدلال‌ها هستند.
  • قطعاً در سرزمینی که زندان‌بان برای نگه‌داری از محکوم کفایت می‌کند، نیازی به جلاد نیست.
  • عناد و لجاجتِ خالی از هوش، سفاهتی است که به جهل و حماقت پیوند خورده و شدت آن را چند برابر می‌کند.
  • اعدام! هر چه برای راندنش تلاش کنم، باز هم این اندیشۀ دوزخی همچون شبحی سُربی همیشه این‌جا در کنار من است.
  • اما این کافی نیست. خونِ روی دست‌های خود را شستن خوب است اما بهتر آن است که بتوانیم مانع جاری شدن آن خون شویم.
  • روزهای اعدام، این ساختمان از همۀ درهایش نگهبان‌ها و سربازها را همچون محتویات معده‌اش در وسط میدان بالا می‌آورد و با تمام پنجره‌هایش به محکوم زل می‌زند.
  • باید بدانید که با حذفِ جلاد، نظم‌وقانون ناپدید نخواهد شد. عمارت جامعۀ آینده با حذف این عنصر پست و مخوف، فرونخواهد ریخت. تمدن چیزی نیست جز تغییر و تبدیل مداوم.
  • خودبینی چیزی است مانند رگه‌ای سیاه در مرمری سفید. رگه‌ای سیاه که در همه‌جای سنگ ریشه می‌دواند و به شکلی غیرمنتظره هر لحظه زیر مغار پدیدار می‌شود. مجسمه را باید از نو ساخت.
  • افسوس! در تمام دنیا فقط یک نفر را عمیقاً دوست داشته باشی، با تمام وجودت به او عشق بورزی، روبه‌روی تو نشسته باشد، تو را ببیند و نگاهت کند، با تو حرف بزند و به سؤالاتت پاسخ دهد اما تو را نشناسد! دردناک است.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا درباره کتاب آخرین روز یک محکوم چیست؟

استیون آر. کرایجولد در نقدی مفصل در مورد این اثر می‌نویسد:

«آنچه او به جا می‌گذارد اثری زیبا، شاعرانه و مراقبه‌آمیز است، اما نمی‌دانیم که آیا او واقعاً با غیرقابل بازگشتِ پایانِ (تحمیلی) زندگی‌اش کنار آمده است یا خیر. من با هوگو و داستایوفسکی در این موافقم که وی نمی‌توانسته با این مسأله کنار آمده باشد. اما شاید نوشتن به او کمک کرده باشد - مانند داستایوفسکی، اگرچه فئودور هرگز کاملاً با آن کنار نیامد در آن روز برای او اتفاق افتاده بود. شاید همان‌طور که ویتگنشتاین می‌گوید: «هرجا نمی‌توان صحبت کرد، باید در مورد آن سکوت کرد».

یکی از خوانندگان در سایت «فیدیبو» این رمان را چنین توصیف کرده است:

«کتاب تکان‌دهنده‌ای که با قلم هنرمندانه‌ی ویکتور هوگو، ما را با آخرین روزها و آخرین ساعات و دقایق یک محکوم به اعدام همراه می‌کند. به لحاظ غنای نثر، روانشناسانه بودن و پرداختن به درونیات فرد محکوم عالی بود. نکتۀ جالبی که خود ویکتور هوگو هم در مقدمه‌ی کتاب به آن تاکید می‌کند، بی‌نام و نشان بودن و به عبارتی، فراگیر بودن این شخصیت است. ای کاش هرکس که قرار بود زندگی فرد دیگری را قضاوت کند این کتاب را می‌خواند، و حتی در دانشکده حقوق جزو واحدهای درسی می‌بود!»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند

«پنجره‌ها باز بودند؛ هوا و سروصدای شهر، آزادانه از بیرون به درون دادگاه راه می‌یافت و تالار محاکمه طوری روشن بود که انگار در آن جشن عروسی بر پاست. پرتوهای شادی‌بخش خورشید، این‌جا و آن‌جا بر چارچوب نورانی پنجره‌ها، خطوطی درخشان رسم کرده بودند؛ بر کف‌پوش تالار، دراز و کشیده و روی میزها عریض و پهن می‌شدند، در زوایای دیوارها می‌شکستند و هر پرتویی که از لوزی‌های درخشان پنجره‌ها به درون راه می‌یافت، منشور بزرگی از غبار طلایی‌رنگ را در هوا می‌شکافت. قضاتِ نشسته در انتهای سالن خشنود به نظر می‌رسیدند. خوشحالی‌شان احتمالاً به دلیل آن بود که کمی پیش کار خود را به پایان رسانده بودند. در چهرۀ رئیس دادگاه که با انعکاس نور یکی از شیشه‌ها، روشنایی ملایمی یافته بود، چیز آرامش‌بخش و خوبی وجود داشت و یکی از مشاورین جوان قاضی درحالی‌که با دستمال‌گردنش ور می‌رفت، با خوشحالی با زن زیبایی که پشتش نشسته بود، صحبت می‌کرد. تنها اعضای هیئت‌منصفه بودند که پریده‌رنگ و مغموم به نظر می‌رسیدند که آن هم ظاهراً به دلیل خستگیِ حاصل از شب‌زنده‌داری بود. برخی از آن‌ها خمیازه می‌کشیدند. در رفتار و کردارشان، هیچ نشانه‌ای از حالت کسانی که به‌تازگی حکم اعدام کسی را صادر کرده‌اند، دیده نمی‌شد و من در چهرۀ آن مرفهین خوب‌کردار، جز میل شدید به خواب و رفع خستگی چیز دیگری نمی‌دیدم.»

دربارۀ نویسنده کتاب آخرین روز یک محکوم

ویکتور هوگو متولد 1802، شاعر و رمان‌نویس فرانسوی بود. هوگو که در بزانسون به دنیا آمد، پسر ژنرالی بود که در ارتش ناپلئونی خدمت می‌کرد. هوگو سراسر دوران کودکی‌اش در حال جابه‌جایی سپری کرد و همراه با خانواده‌اش از پاسگاهی به پاسگاه دیگر می‌رفتند و سرانجام در سال 1803 به همراه مادرش در پاریس اقامت کردند.

​​در سال 1823، او اولین رمان خود را منتشر کرد و کاری را آغاز کرد که او را به عنوان یک چهره برجسته به شهرت رسانید. رمان گوتیک او به نام گوژپشت نوتردام که در سال 1831 چاپ شد، در سراسر اروپا پرفروش شد و الهام‌بخش دولت فرانسه برای بازگرداندن کلیسای جامع افسانه‌ای به شکوه و عظمت سابقش شد. 

در زمان سلطنت شاه لویی فیلیپ، هوگو به عضویت مجلس ملی جمهوری دوم فرانسه انتخاب شد، جایی که او علیه مجازات اعدام و فقر سخنرانی کرد و در عین حال خواستار آموزش عمومی و حق رای همگانی شد. هوگو که در زمان ظهور ناپلئون سوم تبعید شد، از سال 1855 تا 1870 در گورنزی زندگی کرد. در این مدت، او شاهکار ادبی خود را به نام بدبختان در سال 1862 منتشر کرد، رمانی تاریخی که بارها برای تئاتر، فیلم و تلویزیون از آن اقتباس شده است. 

وی در اواخر عمرش، از جمهوری‌خواهی در سراسر اروپا و سراسر جهان دفاع کرد، و شهرت خود را به‌عنوان مدافع مردم تثبیت کرد و جایگاهی در پانتئون پاریس به دست آورد، جایی که پیکر او پس از مرگش بر اثر ذات الریه دفن شد. آخرین سخنان او که تنها چند روز قبل از مرگش در یادداشتی نوشته شده است، عمق اعتقاد او به انسانیت را نشان می دهد: "عشق به معنای عمل کردن است."

نظر نویسنده دربارۀ کتاب آخرین روز یک محکوم

ویکتور هوگو در مقدمۀ آخرین روز یک محکوم، هدف رمان را به طور خلاصه اینچنین می‌نویسد: «ارائه روایتی کلی و در عین حال دقیق و قانع‌کننده از مردی که به مرگ محکوم شده است.» او در مقدمۀ کتاب، برخی استدلال‌ها را علیه مجازات اعدام ارائه می‌کند، و داستان‌هایی را دربارۀ اعدام‌های وحشیانۀ نافرجام بازگو می‌کند که برای خواننده ترسناک است. خواننده شرح مفصلی از افکار و احساسات مردی بی‌نام که در انتظار اعدام با گیوتین است به دست می‌آورد. او در مورد زندان، حیاط، کشیش و همچنین تغییرات، ترس‌ها و امیدهای بیهوده‌ای که در درون خود می‌بیند، تأمل می‌کند.

نکات جالب دربارۀ کتاب آخرین روز یک محکوم

  • گفته می‌شود هوگو زمانی شروع به نوشتن کتاب «آخرین روز یک محکوم» کرد که به طور اتفاقی از کنار جلادی گذشت و جلاد را دید که با خونسردی، در حال آماده کردن گیوتین برای قربانی بعدی خود است.
  • هوگو به سرعت نوشتن کتاب را به پایان رسانید و آن را در سال 1829 منتشر کرد؛ اگرچه که نام خود را روی آن نگذاشت. هوگو برای انجام این کار سه سال صبر کرد.
  • در سال 1832، او این رمان کوتاه را نهایی کرد و مقدمه‌ای قابل‌توجه برای توضیح اهداف این کتاب به آن اضافه کرد.

اقتباس‌ها از کتاب آخرین روز یک محکوم

  • داستایفسکی در رمان «ابله» چند بار به رمان «آخرین روز یک محکوم» اشاره می‌کند. تاثیر ضد اعدامِ این رمان بر یکی از مهم‌ترین بخش‌های رمان عظیم ابله مشخص است.

نقد رسانه‌ها، افراد مشهور، و منتقدین درباره کتاب آخرین روز یک محکوم

نظرات برخی از افراد و نشریات معروف راجع به رمان آخرین روز یک محکوم را با هم بخوانیم:

  • داستایوفسکی آخرین روز یک محکوم را «قطعا واقعی‌ترین و حقیقی‌ترینِ اثر از میان هر آنچه هوگو نوشته است» لقب داده است.
  • «هوگو... یک یادآوری قانع‌کننده برای اینکه یک بحث و مبارزۀ سیاسی واقعا باید چگونه باشد، ارائه می‌دهد» -روزنامۀ The Observer

خرید کتاب آخرین روز یک محکوم

اگر اولین باری است که از بوک‌لند خرید می‌کنید، می‌توانید کتاب آخرین روز یک محکوم را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب می‌توانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.

اگر به ادبیات داستانی علاقه‌مندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «آخرین روز یک محکوم و کلود ولگرد»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.