جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

بازی های میراث

قیمت:
269,000 تومان
مشخصات کتاب بازی های میراث
کشور مبدا
تعداد صفحات
360 صفحه
شابک
9786227566932
سال خلق اثر
2020
سال انتشار
2020
قطع
رقعی
جلد
نرم
نوبت چاپ
5
این کتاب در یک نگاه

«بازی‌های میراث» یک رمان رازآلود برای جوانان و نوجوانان نوشته جنیفر لین بارنز است. این رمان برای اولین بار در سپتامبر 2020 منتشر شد. «بازی‌های میراث» داستان ایوری گرامبز، دانش‌آموز دبیرستانی را دنبال می‌کند که به طور غیرمنتظره‌ای ثروت هنگفتی را از میلیاردری به نام توبیاس هاثورن به ارث می‌برد.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب بازی های میراث

نکته جالب این است که اوری، هرگز توبیاس هاثورن را ملاقات نکرده است و نمی‌داند که چرا او به عنوان وارث انتخاب شده است. وراثت با مجموعه‌ای از شرایط و چالش‌های مرموز همراه می‌شود و اوری خود را در دنیایی احاطه‌شده از ثروت، دسیسه‌ها و اسرار خانوادگی می‌بیند. اوری برای ادعای ارث خود باید به عمارت هاثورن نقل مکان کند و روابط پیچیده درون خانواده هاثورن را بفهمد.

این رمان عناصری از رمز و راز، تعلیق و حسی از عاشقانه را ترکیب می‌کند، زیرا اوری سعی می‌کند رازهای میراث خود را آشکار کند و انگیزه‌های پشت تصمیم توبیاس هاثورن را درک کند. در طول داستان، پیچ‌وخم‌هایی وجود دارد که خوانندگان را در حالت حدس زدن نگه می‌دارد و شخصیت‌ها باید با هم کار کنند تا معماهایی را حل کنند که میلیاردر عجیب و غریب باقی گذاشته است.

«بازی‌های میراث» به دلیل طرح جذاب، شخصیت‌های توسعه‌یافته و عنصر غافلگیری که در طول روایت اتفاق می‌افتد، نقدهای مثبتی دریافت کرد. این کتاب اولین کتاب از مجموعه است و دنباله‌ای با عنوان «میراث هاثورن» دارد. اگر از رمان‌های رازآلود همراه با دسیسه و درام خانوادگی لذت می‌برید، «بازی‌های میراث» انتخاب خوبی برای شماست.

دربارهٔ ترجمه کتاب بازی‌های میراث

  • نشر نون با ترجمه نجلا محقق این کتاب را به بازار فارسی‌زبانان آورده‌اند.

امتیاز کتاب بازی‌های میراث در گودریدز

  • تعداد نظرات: ۷۱۳۱۰
  • تعداد امتیازدهی: ۵۹۹۴۶۰
  • میانگین امتیاز (از ۵): ۴.۱۸

نقل‌قول‌های کوتاه و جذاب از کتاب بازی‌های میراث

  • به او گفتم: «نگران نباش.» از دستش دلخور بودم، به همان اندازه که از این حقیقت که می‌توانست ردی از افکارم را روی صورتم ببیند، دلخور بودم.
  • تو من رو می‌شناسی، مکسین. از هر طرف من رو بندازی، روی چهاردست‌وپا پایین می‌آم.

نظر خوانندگان در سراسر دنیا دربارهٔ کتاب بازی‌های میراث چیست؟

خواننده‌ای در بخشی از نظر خود نوشته است که شاید بعضی شخصیت‌های داستان به تنهایی آن‌قدر جذاب نباشند اما تعامل آن‌ها با بقیه شخصیت‌ها از او چیز خیلی بیشتری می‌سازد:

«امتیازی که به این کتاب دادم، صرفاً بر اساس میزان لذتی بود ک بردم. چرا لذت نبرم؟ این رمان داستانی سرگرم‌کننده است. از آن نوع داستان‌هایی که آدم از برآورده شدن آرزوها برای دختران فقیر لذت می‌برد. در ضمن رمز و رازها در این داستان خوب پرداخته شده‌اند. در روایت سؤالات زیادی مطرح می‌شد، و هر بار که پیشرفت یا پاسخ جدیدی وجود داشت، فقط سؤالات بیشتری را باز می‌کرد و این برای من جذاب بود.

من همچنین به طرز شگفت‌انگیزی همه شخصیت‌ها را دوست داشتم. همه آن‌ها شخصیت قوی، ویژگی‌های یگانه و گفتگوی سرگرم‌کننده با هم دارند. مشتاق خواندن دنباله این کتاب هستم.»

جملاتی از کتاب که شاید انگیزهٔ خواندن باشند

شروع کتاب را از دست ندهیم و با هم بخوانیم:

«وقتی بچه بودم مادرم همیشه بازی‌هایی را اختراع می‌کرد. بازی «سکوت». بازی کی می‌تونه کاری کنه تا بیسکویتش دیرتر تموم شه؟» بازی همیشه‌محبوب «بازی مارشمالو» بود که شامل خوردن مارشمالو در داخل خانه با کت‌های پشمالوی گودویل برای اجتناب از روشن کردن شوفاژها می‌شد. بازی «چراغ‌قوه» که وقتی برق می‌رفت، انجام می‌دادیم. هیچ وقت قدم‌زنان جایی نمی‌رفتیم... مسابقه می‌دادیم. زمین تقریباً همیشه گدازه بود. دلیل اصلی وجود بالش ساختن قلعه بود. طولانی‌مدت‌ترین بازی ما «من یه راز دارم» نام داشت، چون مادرم می‌گفت همه باید همیشه دست کم یک راز داشته باشند. بعضی روزها راز مرا حدس می‌زد. بعضی روزها نمی‌زد. هر هفته این بازی را می‌کردیم، درست تا وقتی پانزده ساله شدم و یکی از رازهایش او را به بیمارستان کشاند.

تا بفهمم چه شده، مرده بود.

«نوبت توئه، شاهزاده خانم.» صدای خشنی مرا به زمان حال برگرداند. «تمام روز وقت ندارم.»

یکی از اسب‌ها را به خانه‌اش سُر دادم و اعتراض کردم: «من شاهزاده نیستم. نوبت توئه، پیرمرد.»

هری به من چشم‌غره رفت. نمی‌دانستم واقعاً چند سال دارد و هیچ ایده‌ای نداشتم چرا بی‌خانمان شده و در پارکی زندگی می‌کند که هر روز صبح در آن شطرنج بازی می‌کردیم. منتها این را می‌دانستم که حریف سرسختی است.

نگاهی به صفحه انداخت و غرغر کرد: «تو آدم وحشتناکی هستی.»

با سه حرکت دیگر از او می‌بردم. «کیش و مات می‌دونی که معنی‌ش چیه، هری.»

در فصل ۱۰ می‌خوانیم:

«همچین اتفاقی نیفتاده.

امکان نداره همچین اتفاقی بیفته دارم.

دارم خواب می‌بینم. توهم زده‌ام.

«همه چی رو برای اون گذاشته؟ صدای اسکای آن قدر تیز بود که به بهت و کرختی‌ام نفوذ کرد. «چرا؟» از زنی که به نشان ماه تولدم فکر می‌کرد و با داستان‌هایی از پسرها و عشاقش سرگرمم می‌کرد اثری نبود. این اسکای طوری به نظر می‌رسید انگار می‌توانست آدم بکشد. به معنای واقعی کلمه. «اصلا اون کیه؟» صدای زارا به برندگی تیغ و کاملاً واضح بود.

«حتماً اشتباهی شده.» گریسون مانند فردی حرف می‌زد که به رسیدگی به اشتباهات عادت دارد. فکر کردم، رشوه، تهدید خرید. یعنی وارث مسلم با من چه‌کار می‌کرد؟ همچین اتفاقی نمی‌افته با هر ضربان قلبم، هر نفسی که می‌کشیدم هر نفسی که بیرون می‌دادم حسش می‌کردم. امکان نداره همچین اتفاقی بیفته.

«درست میگه.» کلماتم زمزمه‌وار بیرون آمدند و در میان صداهایی که دوروبرم بلند شده بودند، گم شد. دوباره سعی کردم، بلندتر. «گریسون درست می‌گه.» سرها به طرف من چرخیدند. «حتماً اشتباهی شده» صدایم خشن بود. حس می‌کردم انگار همین الان از یک هواپیما پایین پریده‌ام. انگار چتربازی می‌کردم و منتظر بودم چترم باز شود.

واقعی نیست. نمی‌تونه باشه.

«ایوری.» لیبی به دنده‌هایم سقلمه زد مشخصاً پیام می‌داد باید خفه شوم و از اشتباه حرف نزنم.

ولی امکان نداشت. حتماً اشتباهی پیش آمده بود. مردی که هیچ وقت ندیده بودمش برایم ثروتی چند میلیارد دلاری به ارث نمی‌گذاشت. اتفاقاتی مثل این نمی‌افتاد، تمام.

اسکای به چیزی چنگ زد که گفته بودم. «می‌بینین؟ حتی ایوا موافقه که این شرایط مضحکه.»

این بار کاملاً مطمئن بودم عمداً اسمم را اشتباه گفته. باقی مایملکم، شامل همه املاک دارایی‌های پولی و متعلقات مادی ذکر نشده را برای ایوری کایلی گرمبز می‌گذارم. حالا دیگر اسکای هاتورن اسمم را می‌دانست.

همه می‌دانستند.

«بهتون اطمینان می‌دم هیچ اشتباهی در کار نیست.» آقای اورتگا چشم در چشم من دوخت و بعد توجهش را به دیگران معطوف کرد. «و به باقی شما اطمینان می‌دم آخرین وصیت‌نامهٔ توبیاس هاثورن به کلی تغییرناپذیره. از اونجایی که اکثریت جزئیات باقیمانده فقط به ایوری مربوط می‌شن، نمایش رو تموم می‌کنیم. ولی اجازه بدین یه موضوع رو کاملاً روشن کنم: بر اساس مفاد وصیت‌نامه، هر وارثی که میراث ایوری رو زیر سؤال ببره، سهمش رو از دارایی به طور کامل از دست می‌ده.»

میراث ایوری. احساس سرگیجه می‌کردم، تقریباً حالت تهوع. مثل این بود کسی بشکن زده و قوانین فیزیک را بازنویسی کرده باشد، مثل اینکه ثابت گرانش تغییر کرده باشد و بدنم هنوز آمادگی تطابق با آن را نداشته باشد. دنیا روی محورش می‌چرخید.

شوهر زارا با لحن گزنده‌ای: «گفت هیچ وصیت‌نامه‌ای اون‌قدر عدول‌ناپذیر نیست. اون هم وقتی پای این‌همه پول در میون باشه.»

نَش هاتورن دخالت کرد. «مثل کسی حرف می‌زنی که واقعاً پیرمرد رو نمی‌شناخته.»»

درباره نویسنده کتاب بازی‌های میراث

جنیفر لین بارنز نویسنده آمریکایی است که آثارش در دستهٔ داستان‌های بزرگسالان جوان، به‌ویژه در ژانرهای معمایی، هیجان‌انگیز و داستانی معاصر قرار دارد. او در 7 دسامبر 1984 در تولسا، اوکلاهاما به دنیا آمد. بارنز دارای سوابق آموزشی متنوعی است و مدرک در رشته علوم شناختی دکترا دارد. فعالیت‌های آکادمیک او بر نوشتن او تأثیر گذاشته و به داستان‌هایش عمق و پیچیدگی بخشیده است.

جنیفر لین بارنز، علاوه بر مجموعه «بازی‌های میراث»، چندین مجموعه کتاب پُرطرفدار نیز نوشته است. وی به دلیل توانایی‌اش در ساختن داستان‌های جذاب و پرتعلیق، اغلب با رشد شخصیت‌های قوی و پیچش‌های داستانی پیچیده، ستایش شده است. آثار او به دلیل ترکیبی از رمز و راز، درام و عناصر ماوراءطبیعی در بین خوانندگان جوان و نوجوانان محبوبیت پیدا کرده است.

خرید کتاب بازی‌های میراث

اگر اولین باری است که از بوک لند خرید می‌کنید می‌توانید کتاب بازی‌های میراث را با 25درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوۀ خرید آنلاین کتاب می‌توانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.

اگر به ادبیات داستانی علاقه‌مندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «بازی های میراث»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.