مجموعه داستان «گودال گناه»، مجموعهای با عنوان اصلی «شراب پاریس»، در سال ۱۹۴۷ توسط نویسندهی فرانسوی مارسل امه نوشته شده است. «گودال گناه» شامل هفت داستان از این مجموعه است که همگی این داستانها با الهام از سیاهیهای دوران جنگ و اشغال پاریس در دوران جنگ جهانی دوم روایت میشوند. قلم شوخطبع و نقادانهی امه در این مجموعه، از تردیدهای انسان به ارزشها، فقر، گناه و وجدان آدمی میگویند.
در نخستین داستان این مجموعه، با نام «بیاعتنا»، که با الهام از زندگی مارسل پِتو، پزشک، سیاستمدار و قاتل فرانسوی خلق شده است، با مردی آشنا میشویم که با احساس ندامت غریبه است و به تازگی از زندان آزاد شده. مردِ بیتفاوت داستان با پیدا کردن شغلی جدید دست به جرم بزرگتری میزند، که همان کشتار انسانهاست؛ اما همچنان خدشهای به روح و وجدان او وارد نمیشود. اما زمانیکه مأموریت او به سمت مسئلهای شخصی سوق پیدا میکند شاید آنچنان که میپندارد، بیاعتنا نباشد.
چنین رفتاری همینطور از ضدقهرمان داستان «گذر از میان پاریس»، سر میزند. این داستان، پاریسِ اشغالشده، سرد و فقیر را به ما نشان میدهد. مارتن، دلال بازار سیاهی است که گوشتهای قاچاق را جابهجا میکند. او در عین آنکه علیه قوانین موجود عمل میکند، به ارزشها و چهارچوبهای خود وفادارانه پایبند است. اما با نزدیک شدن به انتهای داستان، مارتن، از قوانین خود تخطی کرده و حالا باید دید آیا همچنان به مجازات علیه بیاخلاقیها وفادار است یا نه.
«لطف الهی» کمدی سیاهی در مورد دوپِریهی زاهد است، مردی که شاید بهترین مسیحی شهر خود باشد. با ظهور ناگهانیِ حلقهای نورانی بر بالای سرِ او، نوید لطف و تأیید پروردگار به او داده میشود؛ اما خیلی زود این هاله که مایهٔ سربلندی هر معتقدیست، اسباب دردسر و همچنین نارضایتی همسر او میشود و حالا برای خلاصی از آن شاید ناچار به ارتکاب به هفت گناه کبیره باشد. آنچه مایهٔ نیکفرجامیِ دوپریه بود حالا عذابیست که او را به سمت سیاهی سوق میدهد.
امه «شراب پاریس» را به شکلی خلاقانه آغاز میکند و در این کمدی سیاه، تنها در چند صفحه روایتی خواندنی ارائه میدهد. این داستان از امیال انسانی میگوید که گاهی اجتناب از آنها مایهٔ کابوسی پایانناپذیر میشود.
داستان «درموش» از مردی میگوید که برای یک شیفتگی ساده، برای عشق خود به موسیقی، مرتکب قتل میشود. سادهدلی درموش مانع از سرزنش او میشود؛ اما کشتار انسان مجازاتی دارد و تنها وقوع معجزهای مانع آن خواهد شد. ولی آیا معجزهای رخ خواهد داد؟
«گودال گناه» شرح سفر جهنمی افرادی است که دعوت شیطان را پذیرفته و به قعر سیاهیِ یک اقیانوس سقوط میکنند، و حالا برای رهایی از چنین جهنمی باید انسانی پاک، تن به مبارزه با یکبهیک گناهان کبیره دهد.
«پلیس قلابی» سردرگمیهای مردی را روایت میکند که برای خلاصی از فقر و تأمین نیازهای خانوادهٔ خود، جامهٔ پلیسی قلابی را بهتن کرده و دست به اخاذی از مجرمان میزند؛ اما خیلی زود خود در دروغی که ساخته غرق خواهد شد.
مارسل امه در هر کدام از داستانهای این مجموعه با ایجاد فضایی گاه دراماتیک و معمایی و در برخی با خلق موقعیتهایی فراواقعی، باورهای کوچک و بزرگ شخصیتهایش و ارزشهایی که میپندارند به آنها پایبند هستند را در معرض تردید قرار میدهد.
تا به امروز بسیاری از آثار امه به فارسی ترجمه و منتشر شدهاند. داستانهای مجموعهی «گودال گناه»، تا پیش از این به فارسی ترجمه نشدهاند. برگردان فارسیِ ناهید فروغان در این مجموعه داستان، ترجمهای وفادارانه به شوخطبعی امه و همینطور نثر هوشمندانه و خوشخوانِ اوست.
• تعداد نظرات: ۳
• تعداد امتیازدهی: ۳۸
• میانگین امتیاز (از ۵): ۴
فیلیپ مالزیو از خوانندگان وبسایت گودریدز، نثر مارسل امه در این کتاب را ستوده و او را یکی از بهترین نویسندگان فرانسوی پس از جنگ جهانی دوم قلمداد کرده است.
ویتور از دیگر خوانندگان وبسایت گودریدز، در مورد داستان «گذر از میان پاریس» نوشته:
«داستانی کوتاه دربارهٔ سفر شبانهٔ دو غریبه در پاریس اشغالی که با روایت عمیق و شخصیتهای مرموزش، خوانندهی خود را بههمراه تنش فزایندهٔ داستان تحتتأثیر قرار میدهد.»
مارسل امه در توصیف موقعیتها و شخصیتهای خود هنرمندانه عمل میکند.
در داستان «بیاعتنا»، شخصیت اصلی داستان به سادگی اما به شکلی عمیق خود را برای ما توصیف میکند:
«باید در حدود بیست سالگی مثل من ولگرد بوده باشی، روزها پنجه در پنجهی گرسنگی و ملالی عمیق پرسه زده باشی و روی نیمکتهای مکانهای عمومی یا در دل انبوه جمعیتِ گرفتار وقت گذرانده باشی و خود را در میان همگنانت نامرئی احساس کرده باشی تا دروغین بودن همبستگی انسانی را با وضوح تکاندهندهاش درک کنی.»
و یا توصیف راوی داستان «درموش» راجعبه شخصیت دِرموش و جنایت او:
«درموش ماههای طولانی محرومیت را تجربه کرد، بدون موسیقی و بدون شادی. ترجیعبند آهنگ رفتهرفته از یادش میگریخت و روز از پی روز فرو میکاست سرانجام، در پایان فصل سرما، هیچچیز از آن به جا نمیماند جز احساس حسرت. در سال چهارم، درموش دیگر نتوانست تصور دورهی انتظار تازهای را تحمل کند و در نتیجه شامگاه وارد ویلا شد. صبح روز بعد، پلیس او را دستگیر کرد، نشسته در کنار سه جسد و گوشسپرده به نغمهای که از گرامافون برمیخاست.»
در بیستونهم مارس ۱۹۰۲، مارسل آندره اِمه (Marcel André Aymé)، ششمین و آخرین فرزندِ جوزفِ آهنگر و اما مونامی، در شهر ژوئِنی، در بورگاندی متولد شد. پس از مرگ مادرِ خانواده، مارسلِ دو ساله به دهکدهای نزد پدربزرگ و مادربزرگ مادری خود فرستاده شد و هشت سال آیندهٔ زندگی خود را در این دهکده گذراند؛ تجربهی او از این دوران و آشنایی با زندگیهای ساده و مردمی که خصوصیاتی گاه بسیار پیشپاافتاده و گاهاً بسیار منحصربهفرد دارند، منبع الهامی برای خلق بسیاری از موقعیتها و شخصیتهای داستانهایش شد.
دوران تحصیل برای مارسل جوان، ایام چندان خوشآیندی نبود؛ سپری کردن تحصیلات ابتدایی در روستایی کوچک با مردمانی سنتی و سرسخت و همینطور تحصیل در کالج دوآرک در منطقهٔ فرانچ-کنت، دورانی ناخوشایند بودند که او هرگز به خوبی از آنها یاد نکرد و در طی این ایام بیش از آنکه در ادبیات از خود شور و استعدادی نشان دهد، در حوزهٔ ریاضیات خوش درخشید.
پس از ترک تحصیلات و به سرانجام رساندن خدمت سربازی، امه در سال ۱۹۲۳ به پاریس مهاجرت کرد و حرفههای گوناگونی از جمله، بانکداری، اشتغال در شرکت بیمه و سرآخر روزنامهنگاری را امتحان کرد؛ تجربهی نوشتن در روزنامه، بساط شیفتگی امه به ادبیات را مهیا کرد و او عشق خود به قلمرو کلمات را عاقبت کشف کرد.
اولین اثر امه، رمان «عروسیِ جنگلی» در سال ۱۹۲۶ منتشر شد؛ این اثر که جایزهی ادبیِ رِنادو را کسب کرد و همچنین رمان بعدی امه، «زمینِ بایر» داستانهایی طنزآمیز در مورد زندگی روستایی هستند. در دههی ۱۹۴۰ با خلق آثار بعدی خود امه جهان داستانهایش را کشف کرد؛ در آثاری همچون «افسانه و لحم» و «وقتِ بیدوام» زبان داستانهای امه به بلوغ خود رسیدند. جهانهایی ساده اما با قهرمانانی غیرمعمول که با لحن طناز خود، جهان و قوانینش را هوشمندانه نقد میکنند.
مارسل امه علاوهبر داستانهای کوتاه و رمان، دست به خلق مجموعهای از داستانهای کودکان زد، و از ۱۹۳۵ فعالیت در حوزهی تئاتر و سینما را با خلق نمایشنامهی «لوسین و قصاب»، اثری انتقادی در مورد قوانین اعدام، آغاز کرد.
امه معتقد بود، کیفیت اصلی یک رمان باید دور از کسالت در روایات خود باشد، و خوانندهی خود را نه با اشاراتی مستقیم که از دلِ داستانِ خود به سمت یافتن اخلاقیاتی که نویسنده از آنها سخن میگوید، هدایت کند. نثر امه، غریب با شوخیهایی گاه ترسناک و بیانی شوخطبع و نقادانهاند.
او در ۱۴ اکتبر ۱۹۶۷ درگذشت و در گورستان سنت وینسنت مونمارترِ پاریس به خاک سپرده شده.
از دیگر داستانهای این نویسنده میتوان به «کوتوله» و «مردی که از دیوارها عبور میکرد» اشاره کرد.
• در سال ۱۹۵۳، فیلمی تلویزیونی، با اقتباس از داستان کوتاه «لطف الهی» به کارگردانی، ژاک جرارد-کُرنو ساخته شد. براساس این داستان کمدی، بار دیگر در سال ۱۹۷۹، فیلم تلویزیونی دیگری به کارگردانی پیِر چرنیا و به همراه فیلمنامهای اقتباسی به قلم این کارگردان و همکاری امه خلق شد.
• کلاود آتانت-لارا، کارگردان فرانسوی براساس داستان مشهور «گذر از میان پاریس»، فیلمی سینمایی ساخت که نخستینبار در جشنوارهی فیلم ونیز سال ۱۹۵۶ به نمایش درآمد. نگارش فیلمنامهی این اثر با همکاری مارسل امه و فیلمنامهنویسان فرانسوی، ژان آرنش و پییر بوست نوشته شد.
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب گودال گناه را با ۲۵ درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.