«راه بردگی» نوشتهی فردریش فون هایک اثری در مورد آزادیخواهی است. این کتاب در سال ۱۹۴۴ منتشر شد و در فهرست کتابهای سیاسی برگزیده قرار گرفت؛ همچنین از نگاه نیویورک تایمز «راه بردگی» یکی از مهمترین کتابهای نسل ما است. نسخههای بسیار زیادی از این اثر به فروش رفته و در کشورهای مختلف ترجمه و منتشر شده است؛ این کتاب در ایران نیز با ترجمهی فریدون تفضلی و حمید پاداش در نشر نگاه معاصر به چاپ رسید.
«راه بردگی» به تفسیر رابطهی بین حکومتها و افراد میپردازد و معتقد است کسب قدرت دولتها از طریق کنترل اقتصادی نهتنها جامعهای پویا نمیسازد، بلکه نسخهای از حکومتهای مخوف و ضداخلاقی هیتلر و حکومت فاشیست ایتالیا است. نویسنده در این کتاب پرشور از آزادی دفاع میکند و به کشورهای مختلف توصیه میکند با مراقبت از ارزشهای لیبرالی به دام مارکسیسم و سوسیالیسم نیفتند.
از نگاه هایک مشکل اصلی برنامهریزی است؛ در واقع برنامهریزی حاصل از تفکرات سوسیالیستی در جهان سرمایهداری بیراههای است که به دیکتاتوری و شکست میرسد؛ به عبارتی برنامهریزی و کنترل به عدالت و امنیت نمیرسد، بلکه با متمرکز کردن قدرت در گروهی خاص، دیگران را به راه بردگی میکشاند. این کتاب درست بعد از جنگ جهانی دوم نوشته شد اما هنوز با گذشت حدود هفتاد و هفت سال میتواند تصویری از یک جامعهی آزاد برای مخاطب ترسیم کند.
این کتاب با راهکارها و بینشش در مورد آزادی توانست نظر مخاطبان را جلب کند؛ خوانندهای در مورد این اثر نوشته است: «راه بندگی هایک اثری فوقالعاده است که نشان میدهد سلب آزادی مردم و به بردگی کشیدن آنها به داشتن جامعهای بزرگ ختم نمیشود، بلکه رهایی، بهرهمندی از آزادیهای فردی و نبود محدودیت باعث شکلگیری عدالت و برابری میشود.» از نگاه خوانندهای دیگر میخوانیم: «این کتاب یکی از بهترین کتابهایی است که در عمرم خواندهام؛ کتابی که برای درک کامل آن، باید هر قسمت را دو بار بخوانید. نکتهی شگفتانگیز اینکه این کتاب با اقتصاد دنیای امروز مطابقت عجیبی دارد و نشان میدهد تجاوز دولتها به حقوق مردم بیپایان است. این کتاب باید قرنها بازنشر شود.» همچنین یکی دیگر از مخاطبان این اثر در تجمید از آن نوشته است: «دومین بار است که این کتاب را میخوانم و بیشتر تحسینش میکنم. کتاب در پایان جنگ جهانی دوم نوشته شده اما دقیقاً آیندهی ما را توصیف کرده است.»
نویسنده سعی میکند ابتدا با نقد باورهای رایج، خواننده را به دل موضوع هدایت کند: «سوسیالیسم دموکراتیک، مدینهی فاضلهی این نسلهای اخیر، نهتنها دست نیافتنی است بلکه تلاش برای دست یافتن بدان نتایجی چنان بعید و متفاوت به بار میآورد که عدهی کمی از آرزومندانش آمادگی قبول پیامدهایش را خواهند داشت، و این موضوع را وقتی باور خواهند کرد که همهی روابط منطقی در همهی جنبهها آشکار و فاش شده باشد.» او در ادامه به برنامهریزی میپردازد و مینویسد: «بنابراین چالشی که برنامهریزی اقتصادی برمیانگیزد صرفاً این نیست که آیا ما قادر خواهیم بود آنچه را کمابیش نیازهای پراهمیتمان میدانیم و به طرقی که ارجح میدانیم، برآورده کنیم یا نه. بلکه مسئله این است که آیا باید این ما باشیم که انتخاب میکنیم چه نیازی برایمان پراهمیتتر و چه نیازی کماهمیتتر است، یا مقام برنامهریز در جایگاهی باشد که چنان تصمیمی را برای ما میگیرد.» او همچنین با واکاوی تاثیر قدرت در تمام ابعاد زندگی مینویسد: «آن مرجع قدرتی که هدایت همهی فعالیتهای اقتصادی را در ید قدرت خود دارد، صرفاً کنترل اسباب کماهمیتتر زندگی ما را در ید قدرت خود نخواهد داشت، بلکه اختیار تخصیص همهی وسایل محدود را به همهی اهدافمان در ید قدرت خود خواهد داشت و هر آن کس که همهی فعالیتهای اقتصادی را در ید قدرت خود دارد، وسیلهی دستیابی به همهی اهدفمان را هم در مهار خواهد داشت و بدین ترتیب او است که تصمیم میگیرد کدام هدف را میتوانیم برآوریم و کدام را نه.»
فردریش فون هایک سال ۱۸۹۹ در اتریش متولد شد. او تحصیلاتش را در رشتهی حقوق و علوم سیاسی به پایان رساند و سال ۱۹۳۱ برای یک سخنرانی به مدرسهی اقتصادی لندن رفت؛ این سفر مقدمات آشنایی او با کینز و نظریاتش را فراهم کرد و به بینش اقتصادی او شکل داد. هایک یکی از بزرگترین، مهمترین و تاثیرگذارترین اقتصاددانها و فیلسوفهای سیاسی قرن بیستم است؛ او در سال ۱۹۷۴ جایزهی نوبل اقتصاد را به خود اختصاص داد و در سال ۱۹۹۲ درگذشت.
از او آثار دیگری مثل «خصوصیسازی پول»، «در سنگر آزادی و مجموعهی سه جلدی «قانون و قانونگذاری و آزادی» نیز منتشر شده است.