جستجوی شما نتیجه‌ای نداشت.

کاش کسی جایی منتظرم باشد

قیمت:
100,000 تومان
مشخصات کتاب کاش کسی جایی منتظرم باشد
کشور مبدا
تعداد صفحات
208 صفحه
شابک
9789647948463
سال خلق اثر
1401
سال انتشار
1401
قطع
جیبی
جلد
نرم
نوبت چاپ
22
این کتاب در یک نگاه

کتاب «کاش کسی جایی منتظرم باشد» با عنوان لاتین I Wish Someone Were Waiting for Me Somewhere با قلم زیبای آنا گاوالدا نوشته شده و در سال 1999 به چاپ رسیده است. این کتاب به ۲۷زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است و به عنوان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ فرانسه نیز شناخته می‌شود.


بیشتر بخوانید
خلاصه کتاب کاش کسی جایی منتظرم باشد

کتاب «کاش کسی جایی منتظرم باشد» با عنوان لاتین I Wish Someone Were Waiting for Me Somewhere با قلم زیبای آنا گاوالدا نوشته شده و در سال 1999 به چاپ رسیده است. این کتاب به ۲۷زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است و به عنوان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های تاریخ فرانسه نیز شناخته می‌شود. همچنین در سال ۲۰۰۰ موفق به دریافت جایزه‌ی رادیو، تلویزیون لوکزامبورگ‌لره شد. کتاب «کاش کسی جایی منتظرم باشد» در ایران توسط نشر ماهی و با ترجمه‌ی ناهید فروغان در 209 صفحه شده و در حال حاضر به چاپ هجدهم رسیده است. آنا گاوالدا در این کتاب از عشق می‌گوید، از رنج و شادی حاصل از عشق که گاهی می‌تواند برای خودمان و گاهی نیز برای آدم‌های اطرافمان پیش بیاید. این کتاب سرشار از داستان‌هایی است که در آن‌ها از جزئیات زندگی گفته شده است، جزئیاتی که بسیاری از ما، نسبت به آن‌ها بی‌توجه بوده‌ایم ولی آنا گاوالدا با مهارت خاصی آن‌ها را بیان می‌کند. بعد از خواندن این کتاب، متوجه می‌شویم که چقدر ساده می‌توان عشق را در میان اتفاقات کوچک زندگی یافت و آن را بین دیگران تقسیم کرد و لذت برد. این اثر مجموعه‌ای از 12 داستان‌ کوتاه است که عناوین برخی از آن‌ها شامل «آداب دلبری در سن‌ژرمن‌دپره»،«باردار»، «این مرد و این زن»، «اپل تاپ»، «امیر»، «مرخصی»، «رویداد روز»، «نخ بخیه» است.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب «کاش کسی جایی منتظرم باشد» چیست؟
ستاره در مورد تجربه‌ی مطالعه‌ی این کتاب می‌گوید: «به نظر من، سبک نوشتن این کتاب، خیلی روان و ساده است. در بعضی داستان‌ها، نویسنده بیش‌تر روی بُعد ادبی ماجرا و حالات روحی کار کرده است و در بعضی نیز سعی کرده است یه داستان با موضوع جالبی را بیان و روایت کند. این کتاب ارزش خواندن دارد و قطعا برایتان لذت‌بخش خواهد بود.»
سیمون نیز در مورد این کتاب می‌گوید: «هر کدام از داستان‌های این کتاب روایتگر عشقی ساده و در عین حال اسرارآمیز است که در عین سادگی و زیبایی می‌تواند آسیب‌های غیرقابل جبرانی را به همراه داشته باشد. یکی از بهترین ویژگی‌های این کتاب، ابعاد کتاب و نوع چاپ آن است که به صورت جیبی است و در هر شرایطی می‌توانید همراه خود داشته باشید و بخوانید.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه‌ی خواندن باشند
در ادامه پاراگرافی که کتاب با آن آغاز می‌شود را می‌=خوانیم: «سن ژرمن دپره؟!... می‌دانم الان به من چی می‌گویید. می‌گویید: وای خدا، این‌جور روشنفکربازی‌ها خیلی کلیشه‌ای شده. ساگان قبلا از این داستان‌ها نوشته‌، خوبش را هم نوشته! می‌دانم. اما چه انتظاری دارید... مطمئن نیستم این‌جور اتفاق‌ها در بولوار کلیشی برایم بیفتد. این‌طوری است دیگر. زندگی همین است. پس بهتر است فکرهایتان را برای خودتان نگه دارید و خوب به من گوش کنید، چون حس ششم به من می‌گوید که این داستان سرگرمتان خواهد کرد. می‌دانم شما عاشق داستان‌های عشقی هستید، داستان‌هایی که قلبتان را با شرح شب‌های پرشور و نویدیخش و مردهایی که خودشان را مجرد و کمی بدبخت جا می‌زنند، به لرزه درمی‌آورد. می‌دانم عاشق این‌جور چیزها هستید. طبیعی هم هست، نمی‌شود پشت میز کافه لیپ یا دوماگو بنشینید و داستان‌های خنده‌دار بخوانید، معلوم است که نمی‌شود.»
پاراگرافی از کتاب که توصیفی از انتظار برای اولین دیدار است را می‌خوانیم: «هوا کم‌کم دارد تاریک ‌می‌شود، بولوار خلوت شده و ماشین‌ها با نور پایین حرکت می‌کنند. پیشخدمت‌های کافه‌ها دارند میزها را می‌برند تو و عِدِه‌ای در میدان جلوی کلیسا ایستاده‌اند. جماعتی هم برای دیدن آخرین فیلم وودی آلن جلوی سینما صف کشیده‌اند. عقل حکم می‌کند که زودتر از او به سر قرار نرسم، حتی بد نیست کمی دیر کنم، بهتر است کمی منتظرم بماند. پس باید چیزی بالا بیندازم تا خون به انگشتانم بدود. حرف دوماگو را که نزن. غروب‌ها فضایش کمی املی است و پر می‌شود از زن‌های گنده‌ی آمریکایی که دربه‌در دنبال روح سیمون دوبووار می‌گردند. بهتر است بروم به خیابان سن‌بنوا. کافه‌ی شیکیتو از همه‌جا دنج‌تر است.»
پاراگرافی دیگر از کتاب که گفت‌وگویی میان دو نفر در اولین دیدارشان است را می‌خوانیم:
«آن‌جا ایستاده، نبش خیابان سن‌پر، منتظرم است. من را می‌بیند و به طرفم می‌آید.
- ترس برم داشت. فکر کردم شاید نیایید.
تصویر خودم را در ویترین مغازه‌ای می‌بینم. چه گونه‌های صاف و نرمی دارم. کمی می‌ترسد.
- ببخشید. منتظر اعلام نتیجه‌ی مسابقه‌ی ونسن بودم. همین باعث شد دیر کنم.
- حالا کی برد؟
- شرط‌بندی می‌کنید؟
- نه.
- بیوتیفول دِی برد.
لبخندی می‌زند. بازویم را می‌گیرد و می‌گوید:
- معلوم بود که می‌برد.
در سکوت قدم‌زنان تا خیابان سن‌ژاک رفتیم. گاهی زیرزیرکی نگاهی به من می‌انداخت و نیم‌رخم را ورانداز می‌کرد. اما می‌دانم که در آن لحظه از خودش می‌پرسید جوراب شلواری پا کرده‌ام یا جوراب ساق بلند.
حوصله به خرج بده پسر جان، حوصله...
- می‌خواهم شما را به جایی ببرم که خودم خیلی دوست دارم.
- حدس می‌زنم چه‌جور جایی باید باشد... جایی که پیشخدمت‌های بی‌خیال اما چرب‌زبانی دارد که مزدورانه لبخند می‌زنند و می‌گویند: عصرتان به‌ خیر آقا(به‌به یک مورد تازه... اما آن آخری، آن‌که سبزه بود، بهتر از این بود.)»
درباره‌ نویسنده
آنا گاوالدا در سال 1970 در فرانسه متولد شد. پدر و مادر او هر دو هنرمند و نقاش بودند و آنا در فضایی هنری و آرام بزرگ شد. اما وقتی چهارده ساله بود، پدر و مادرش از هم جدا شدند و این جدایی فصل جدیدی در زندگی او به وجود آورد و باعث شد زندگی مستقلش را خیلی زود آغاز کند و تجربه‌های جدیدی کسب کند. او توانست در رشته‌ی ادبیات در دانشگاه سوربن بورسیه شود که این اتفاق یک موفقیت در زندگی او به حساب می‌آمد. علاقه‌ی او به نویسندگی باعث شد که به این حرفه روی بیاورد و کتاب‌های پرفروشی مانند «گریز دلپذیر»، «کاش کسی جایی منتظرم باشد» و «با هم، همین و بس» از او به انتشار برسد.

 

دیدگاه‌های کاربران درباره‌ی کتاب «کاش کسی جایی منتظرم باشد»
0 دیدگاه
0
(0 رای)
امتیاز شما به این کتاب:
دیدگاه خود را بنویسید:
ثبت دیدگاه
کتاب‌های پیشنهادی کتاب‌های پیشنهادی
عضویت در خبرنامه‌ی بوک‌لند
برای اطلاع از تخفیف‌ها، فروش‌های ویژه و پیشنهادها، در خبرنامه‌ی ما عضو شوید.