کتاب «چگونه دیگران را روانکاوی کنیم» (How to Analyze People) در سال ۲۰۱۸ منتشر شده است. «چگونه دیگران را روانکاوی کنیم» از «جاشوا مور» و «بازیل فاستر» است. فاطمه اشرفآبادی این کتاب را به فارسی برگردانده و انتشارات شمعدونی این کتاب را منتشر کرده است.
اما موضوع کتاب چیست؟ در خود کتاب میخوانیم: «هرچند بسیاری روشهای مطمئن وجود دارند که میتوانند حقایق پنهان در اعمال انسان را آشکار کنند، اما ما قصد داریم بر مؤثرترین روشها تمرکز کنیم تا هم کمترین زمان ممکن را از شما بگیرد و هم بتوانید این شیوهها را یکپارچه در زندگی روزمره خود ادغام کنید. این شیوهها بسیار متنوع هستند و ما از شناخت ویژگیهای شخصیتی افراد تا تجزیه و تحلیل حرکات صورت، زبان بدن و شیوه بیان در این کتاب معرفی میکنیم. کتاب حاضر راهنمای کاربردی شماست تا یاد بگیرید چگونه دیگران را در کمترین زمان ممکن تحلیل کنید، آن هم بهراحتی آب خوردن.»
در ادامه نظر بعضی از خوانندگان را که در سایت آمازون دیدگاه خود را ثبت کردهاند، با هم میخوانیم:
خوانندهای با تمجید و اشاره به محتوای کتاب بیان میکند: «این کتاب برای کسی که به دنبال درک بهتر افراد است، یافتهای عالی است. من شغلم فروشندگی است و این کتاب ابزارهای زیادی برای درک رفتار افراد به من داد. من عاشق این بودم که نویسنده ابتدا در مورد انگیزههای درونی افراد صحبت کرد و ابزارهایی را برای طبقهبندی رایجترین تیپهای شخصیتی پیشنهاد کرد.»
خوانندهای دیگر با تکیه بر اهمیت توسعه و رشد مهارتهای فردی در این زمانه مینویسد: «یک کتاب عالی در مورد نحوهی درک مردم. این کتاب حاوی نکات پیشرفته زیادی در مورد چگونگی درک مقاصد واقعی مردم است و روشهای مختلفی را برای تفسیر آنچه مردم هنگام صحبت با شما واقعا فکر میکنند ارائه میدهد. به نظرم در زندگی شخصی و حرفهای میتواند مفید باشد. علاوه بر این، کتاب نکات زیادی در مورد چگونگی تشخیص دروغ و دستکاری ارائه میدهد. یک مهارت واقعا ضروری برای رشد در قرن بیست و یک!»
خوانندهای دیگر همانند نویسندهی کتاب به اهمیت انسجام روشها و تکنیکها اشاره میکند و عنوان میکند: «من از این کتاب در مورد زبان بدن نسبت به سایر موضوعاتش بیشتر لذت بردم. نویسنده تکنیکهای زیادی آموزش میدهد که اگر بهدرستی کنار هم گذاشته شود، به یک روش مناسب دست پیدا میکنیم. من آزمایشهایی را که نویسنده برای آموزش خود پیشنهاد کرده بود، دوست داشتم. در کل نگاه من نسبت به این کتاب مثبت است.»
در شروع کتاب دربارهی نقش و کاربرد روانشناسی در شغلهای مختلف میخوانیم: «فروشندهها از علم روانشناسی برای فروش بهتر استفاده میکنند، بازاریابها برای جلب نظر مردم و بازپرسها برای اینکه بفهمند فرد مظنون دربارهی چه چیزی دروغ میگوید یا به چه فکر میکند. مشاوران نیز از روانشناسی بهره میگیرند تا بفهمند چه چیزی بیمارشان را در زندگی آزار میدهد یا ناراحت میکند. علم روانشناسی بارها و بارها برای درک رفتار انسانها استفاده میشود.»
در بخشی دیگر از کتاب پیرامون تلاش برای فهمِ ارتباطِ بینِ حالتِ چهره و حرکات بدن و گفتار فرد مقابلمان میخوانیم: «سعی کنید ارتباط میان حرکات شخص و کلمات و جملههایش را بفهمید. اشکالی ندارد اگر از معنای همهی آنها مطمئن نیستید، اما هرچه این نشانهها را بیشتر دنبال کنید در کشف مفهومشان نیز توانمندتر خواهید شد. پس از آن که به اندازهی کافی برای برقراری ارتباط میان حرکات افراد و حرفهایشان زمان گذاشتید، به حالت صورت آنها هم توجه کنید.»
در جایی دیگر از کتاب نویسنده دربارهی اهمیت مشاهدهی دقیق در این فرایند مینویسد: «شاید در ابتدا برایتان کمی سخت باشد، پس بهتر است وقت خود را در طول روز روی فاصلههای زمانی معینی تنظیم کنید و دیگران را تماشا کنید. کافیشاپها، پارکها یا رستورانها مکانهایی هستند که معمولا افراد دور هم جمع میشوند. حتی اگر در محل کارتان نیز فقط سی دقیقه برای نهار وقت دارید، با دقت به تعامل افراد با یکدیگر نگاه کنید، لازم نیست که تمام تمرکزتان منحصرا روی آنها باشد، بلکه میتوانید در حین نگاه کردن به آنها ساندویچتان را هم بخورید.»
جاشوا مور (Joshua Moore)، نویسندهای پُرکار است. کتابهای او دربارهی آموزشهایی است که در مورد مسائل مهم زندگی ارائه میشود. همکاران، دانشآموزان و بیماران وی بر توانایی او در توضیح موضوعات پیچیده به روش ساده اما کاربردی و تأثیرگذار تأکید میکنند.
از کتابهای دیگر او میتوان به «طیف هوش هیجانی»، «من یک همدل هستم» و «فضایی برای مینیمالیسم» اشاره کرد.