امانوئل کارِر، نویسنده، فیلمنامهنویس و کارگردان فرانسوی، با انتشار رمان «سبیل» در سال ۱۹۸۶، بیش از پیش مورد تحسین و توجه خوانندگان و منتقدان قرار گرفت. او در این رمان، قدرت قلم و خلاقیت خود در ساخت جهان داستانهایش را به نمایش میگذارد و خواننده را مجذوب و میخکوب، با خود همراه میکند. در سال ۲۰۰۵، کارِر اقتباس سینمایی «سبیل» را به کارگردانی خود و با بازی وینسنت لیندون ساخت که محبوبیت و اعتبار رمان را دو چندان کرد؛ فیلم در همان سال، جایزهی ویژهی بخش سینمای اروپای جشنوارهی کن را دریافت کرد.
«سبیل» با یک مکالمهی ساده شروع میشود، از همان دست مکالماتی که در روزمرگیهای ما بسیار اتفاق افتاده است. راوی داستان، که ما نام او را تا انتهای کتاب نمیدانیم، از همسر خود، آنیِس، میپرسد: «چطور است سبیلم را بزنم؟»، آنیِس چندان این سؤال را جدی نمیگیرد، و برای خرید از خانه بیرون میرود؛ راوی مانند پسربچهای که از تصور شیطنتی ذوق کند، دست به کار شده و سبیلِ ۱۰سالهی خود را میتراشد و منتظر میماند تا با بازگشت همسرش، غافلگیری او را تماشا کند. آنیِس اما عکسالعمل عجیبی نشان میدهد، او در واقع هیچ عکسالعملی نشان نمیدهد؛ اوضاع زمانی پیچیدهتر میشود که آنیِس ادعا میکند راوی هرگز سبیلی نداشته. این انکار اما تنها در مورد آنیِس اتفاق نمیافتد. خیلی زود راوی با دوستان و آشنایانی روبهرو میشود که ادعا میکنند او هرگز سبیلی نداشته. آن آغاز ساده که در ابتدا شاید برای ما فضایی بازیگوشانه فراهم آورده بود که گهگاهی از سر گیجی میخندیدیم، خیلی زود به داستانی اگزیستانسیالیستی با بحرانی عمیق تبدیل میشود. بحران انسانی که دیگر نمیداند کیست.
آنچه «سبیل» را بیش از پیش جذاب میکند، تبحر کارِر در شیوهی روایت او با استفاده از سبکهای گوناگون است؛ چیزی که در ابتدا شبیه به فضایی مضحک و بازیگوشانه بود، تبدیل به داستانی با حالوهوای معمایی و ماجراجویانه میشود، و درست زمانیکه خواننده تصور میکند وارد ماجرایی معماگونه شده، کارِر فصل جدیدی از کتاب با محتوایی عمیقاً فلسفی را آغاز میکند. بینام بودن راوی، بازیگوشیِ کارِر با هویت گمشدهی اوست. او همچنین هرگز این اطمینان را به ما نمیدهد که آنچه راوی به آن اصرار میورزد، حقیقت داشته باشد. ما نیز همچون راوی در طول داستان، سردرگم و آشفته به دنبال جوابی میگردیم که شاید خودمان هم دیگر به خاطر نیاوریم که چه جوابی دلخواه ماست.
«سبیل» از همان ابتدای انتشار خود، با نظرات مثبت خوانندگان و منتقدان روبهرو شد. بسیاری تبحر کارِر در نوشتن، و بازی او با سادهترین اتفاقات که در نهایت به داستانی کمنظیر تبدیل شد را ستایش کردند.
کاربران وبسایت آمازون به کتاب امتیاز ۴ از ۵ دادند، و آن را رمانی «رعبآور»، «جذاب» و «تکاندهنده» دانستند. همچنین راوی داستان را به هملتی که «از تیر و کمانهای مرگبار سرنوشت در امان نیست» تشبیه کردند.
در وبسایت goodreads نیز، به کتاب امتیاز ۴ از ۵ داده شد، و کاربران آن را رمانی «فلسفی و جذاب که یادآور آثار بکت، کامو و کافکاست.» توصیف کردند.
مهارتی که امانوئل کارِر در نگارش رمان خود به خرج داده، همچون کلاس درس نویسندگیست؛ او چیزی که در ابتدا شاید شبیه به یک شوخی شریرانه بود را تبدیل به یک بحران میکند. بحران راوی تنها این نیست که کسی به خاطر ندارد او زمانی سبیل داشته، مسئله چیزی بزرگتر از آنست، وحشت از اینکه اطرافیانش از مردی حرف میزنند که او نمیشناسدش؛ وحشتی همسنگ یک مصیبت جهانی: «هنگام دیدن این گزارش با خود گفته بود چه وحشتناک! شکی نیست که وحشتناک بود، همچنان که دیدن قحطی و گرسنگی در اتیوپی وحشتناک است. اما آنیِس چه؟ مگر تجسم او در حالیکه روی پلههای کلبهای ته باغ نشسته و مدام با صدایی آرام میگوید شوهرش هیچوقت سبیل نداشته وحشتناک نیست؟ سالها از پی هم خواهند گذشت و او زنی جاافتاده خواهد شد، سپس پیرزن خواهد شد و همچنان این جمله را تکرار خواهد کرد.»
امانوئل کارِر، متولد نهم دسامبر ۱۹۵۷ در پاریس و فارغالتحصیل از انستیتوی مطالعات سیاسی در همین شهر است. او اولین کتاب خود را در سال ۱۹۸۲، با عنوان «همهچیز دربارهی ورنر هرتزوگ»، منتشر کرد؛ کتابی غیرداستانی در مورد زندگی و آثار این فیلمساز آلمانی. یک سال پس از آن، رمان اول او «دوستِ پلنگ»، که الهام گرفته از خاطرات اقامت کارِر در کشور اندونزی به عنوان مدرس زبان فرانسه و جایگزینی برای خدمت سربازی بود، روانهی کتابفروشیها شد و مورد استقبال خوانندگان و منتقدان قرار گرفت.
با انتشار «سبیل»، که سومین رمان اوست، کارِر به عنوان نویسندهای مطرح و صاحبسبک نزد خوانندگان خود در سرتاسر جهان شناخته شد. جسارت در انتخاب سبکهای متفاوت و نثر بازیگوش و منعطفی که هوشمندانه فضای داستان را عوض میکند از ویژگیهای نوشتههایش است؛ اما جهان این داستانها، با هر نوع سبکی، همواره منعکسکنندهی دغدغههای او یعنی سیاست، هویت و دگردیسیهای انسانیست.
کارِر در طیِ سالهای فعالیت خود که تا به امروز ادامه داشته، موفق به کسب جوایز متعددی شده؛ او همچنان ساکن پاریس است و مشغول فیلمسازی و نویسندگیست.