«دربارهی مادرم» یکی از تأثربرانگیزترین آثار نوشته شده به دست «طاهر بن جلون» است که در سال 2006 برای اولینبار منتشر شد. «دربارهی مادرم» بهسرعت پس از ترجمه به فارسی و انتشارش توسط نشر برج، با استقبال مخاطبین مواجه شد و فقط پس از چندماه، به چاپ دوم رسید.
«دربارهی مادرم» کتابی است بر اساس تجربیات و اتفاقات واقعی از زندگی مادرِ «طاهر بن جلون»؛ «لالا (لیلا) فاطما». او که دچار زوال حافظه شده است و در سال 2000 در کنار پسرش در شهر طنجه زندگی میکند، فکر میکند سال 1944 است و در شهر فاس قدیم زندگی میکند! او نه تنها از خاطرات و شرایط زندگی خود میگوید، بلکه گویی دوباره دارد آنها را زندگی میکند. بن جلون نیز که شنوندۀ بردبار خاطرات مادرش است، با غم وغصهای فراوان به داستان زندگی مادرش گوش میسپارد. نتیجۀ این شنیدهها، کتاب حاضر میشود که دربردارندۀ روایاتی تاثیرگذار، تراژیک و حتی شوکهکننده از زندگی مادر «طاهر بن جلون» بهعنوان نمایندهای از زنان کشور مراکش در دهههای اخیر است. «دربارهی مادرم» نقشهای است به سمت آناتومی زیبا، شکننده و پیچیدۀ تجربیات و شخصیت انسانیِ زنان و مادران؛ به خصوص زنان و مادران خاورمیانهای.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب دربارهی مادرم چیست؟
از جمله نظرات خواندنی و کوتاه کاربران سایت گودریدز میتوان به این مورد اشاره کرد: «قطعاً کتاب با کلی غم و درد روحی نوشته شده، از دست دادن مادر، دیدن ذرهذره آبشدن و تباهی او... خیلی میتواند دردناک باشد... مسلماً بهترین و درخشانترین وجه کتاب پریشانگوییهای مادر بود که نویسنده به زیبایی و زبردستی نوشته و خیلی خوب از کار درآورده بود.»
یکی دیگر از خوانندگان پروپاقرص آثار طاهر بن جلون نیز، در سایت گودریدز چنین نوشته است: «طاهر بن جلون تلخ مینویسد. کشور و اقلیم خود را خوب میشناسد و از همینرو، با فرهنگِ مسلط بر جوامع اسلامی/عربی آشناست. از همینرو است که خوانندهی ایرانی روایت «بن جلون» را با گوشت و پوست درک میکند و برایش آشناست. در آثاری که از او خواندهام زن از جمله مسائل کلیدی است که وی بدان میپردازد. این کتاب روایت مادری پیر و مبتلا به فراموشی است؛ که مشخصا عمرش را در آشپزخانه گذرانده است؛ مثل اغلب زنان خاورمیانهای... آنچه که برای من بسیار محل تعجب و دردآور بود، قسمتهایی بود که طاهر به روایت زندگی مادر دوستش که زنی اتریشی و ۹۰ ساله است میپردازد! تفاوتهای فاحش در سبک زندگی و نگاه این دو پیرزن به مسائل بسیار حائز اهمیت و تامل است. بعد از خواندن این کتاب سراغ کتاب «سارقان آتش» رفتم و مصاحبهی طاهر بن جلون با «جمانه حداد» را خواندم. آنچه در ادامه میآید نقلقولی از همان کتاب است: «ادبیات باید زخمها را بخراشد، مرزهای مجامله و تعارف را از میان بردارد و کاری کند که انسان دردش بیاید... .»»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
در پشت کتاب، بخشی جالبتوجه از این اثر را میخوانیم: «حافظهی مادرم ضعیف شده بود. ماههای آخر عمرش غرق در دنیای کودکی شده بود. ناگهان دخترکی میشد و کمی بعد نوعروسی ترسان. مادرم رازهای سربهمهرش را برایم فاش میکرد، درددل میکرد، از مردهها و زندهها یاد میکرد و من حیرتزده به آن کالبد و روح و حافظهی روبهپایان نگاه میکردم. عشق فرزندی، عشقی پرشور و نیرومند، اغلب در لفافی از شرم و ناگفتهها پیچیده شده است. مادرم با روایت گذشتهاش خود را از زنجیر حیات آزاد میکرد، حیاتی که چندان روزهای خوشی به او نشان نداده بود. آنروزها پریشانگوییهایش را از پیهم دنبال میکردم، درد میکشیدم و البته او را کشف میکردم. دربارهی مادرم را با همان خاطرات جستهوگریختهای که به من سپرد، نوشتم. توانستم با آنها زندگی او را در بخش قدیمی شهر فاس، در سالهای 1930 تا 1940 از نو بسازم، لحظات شادیاش را تصور کنم و ناشادیها و نارضایتیهایش را حدس بزنم. هربار که نزدش میرفتم، باید احساساتش را میساختم و سکوتش را میخواندم؛ بهتر است بگویم سکوتش را ترجمه میکردم. دربارهی مادرم حقیقتاً رمان است زیرا داستان زندگی و عمری است که از آن هیچ - یا تقریبا هیچچیز - نمیدانستم.»
درباره نویسندۀ کتاب دربارۀ مادرم
«طاهر بن جلون» نویسندۀ مشهور مراکشی است که تمامی آثارش به زبان فرانسه منتشر میشود. او در رشتۀ فلسفه به تحصیل پرداخته است و در مجلات معتبری همچون «لوموند» مقالات متعددی به نگارش درآورده است. از جمله افتخارات ادبی او می توان به دریافت جایزۀ معتبر «گنکور» در سال 1987 و قرار گرفتن نام جلون در لیست کوتاه نامزدهای جایزۀ نوبل ادبیات اشاره کرد. برخی دیگر از آثار مشهور او که به فارسی ترجمه شدهاند از این قرارند: «تأدیب»، «عسل و حنضل» و «مرگ نور».