کتاب «بازنگریها» اثری از نویسنده و تاریخدان برجسته «تونی جات» است که در سال 2009، جایزه ویژه اورول را برای یک عمر دستاورد و کمک به نوشتار سیاست بریتانیا دریافت کرد. او در سال 2007 موفق به دریافت جایزه هانا آرنت شد (جایزه ای که به اشخاصی اعطا می شود که سنت «هانا آرنت»، به ویژه در مورد توتالیتاریسم را نمایندگی می کنند).
بازنگریها: (تاملاتی در باب قرن بیستم) است، که نگاهی دقیق به گذشته نهچندان دور، یعنی قرن بیستم دارد. تونی جات حرکت به سمت جلو را مستلزم آشنایی با شکستها و دستاوردهای گذشته میداند. او در این کتاب، از نقش وتاثیر روشنفکرانی چون: (آرتور کوستلر، پریمولوی، مانس اشپربر، هانا آرنت، آلبر کامو، لویی آلتوسر ار یک هابسبام و ادوارد سعید) در تاریخ قرن بیستم مینویسد، و سپس یه تحلیل سیاسی تاریخ قرن بیستم با نگاهی روشنگر و یکپارچه میپردازد...
کاربران در سایتها و شبکههای اجتماعی تونی جات را مورخی به معنای واقعی روشنفکر میدانند، که در این کتاب، او با صداقت و شجاعانه به موضوعات میپردازد. مخاطبین این کتاب میگویند، بازنگریها ما را ترغیب کرد تا بیشتر از گذشته و تاریخ بدانیم، و این توهم را که با گذشته کاری نداریم کنار بگذاریم. بخشی از نظر یکی از کاربران را میخوانیم: «او با حساسیت عمیق به نوشتههای سوژههایش و ویژگیهای منحصربهفرد مضامینش، ارتباط گذشته را با مخمصههای زمانهی ما نشان میدهد و با این کار پیوستگیهای عمیق و تغییرناپذیری را را یکپارچه به هم پیوند میدهد.»
در بخشی از کتاب درباره (پریمو لوی) میخوانیم: «به محض این که مردم شروع کردند به گوش دادن و باور کردن، دیگر دلمشغولی لوی نجاتیافته روح و روان او را میآزرد. شرمساری و احساس گناه لوی از نفس زنده ماندن با لکهدار شدن شهرت او تشدید شد چرا او؟ لوی باید نجات مییافت؟ آیا او به سازشهایی تن داده بود که دیگران از آن سر باز زده بودند؟ آیا دیگران به جای او مرده بودند؟ این سؤالها مضحکاند، ولی در جایجای آثار بعدی لوی بدانها بر میخوریم. سؤالهایی که ابتدا در لفافه مطرح میشدند، ولی در آثار واپسین نویسنده و جهی صریح و سرراست دارند.»
در فصلی با نام (هانا آرنت و شر) میخوانیم: «هانا آرنت در سال ۱۹۷۵ درگذشت و میراثی عجیب و ناهمگون بر جای نهاد. بهزعم برخی ناظران، او بدترین نوع فلسفهی قارهای را عرضه میکرد: تأملات متافیزیکی دربارهی مدرنیته و عوارض آن فارغ از هر دیسیپلین روشنفکرانه یا آکادمیک و اغلب لاقیدانه ب توجه به تأیید تجربی این تأملات. آنها لغزش آرنت در یک عبارت یا بررسی اجمالی را اغلب معادل فدا کردن دقت میدانند. از نظر این قبیل منتقدین بصیرتهای آرنت در باب مصایب قرن بیستم در بهترین حالت تقلیدی و غیراصیل و در بدترین حالت یکسره نادرست اند. دیگران، از جمله انبوه دانشوران جوان امریکایی که مطالعه و بحث دربارهی آثار او را دنبال می کنند، آرنت را روشنفکری الهام بخش مییابند؛ امتناع او از قبول هنجارهای آکادمیک و طبقهبندیهای تبیینی متعارف که منتقدین او را به شدت سرخورده و خشمگین میکند دقیقاً همان چیزی است که بیش از همه هوادارانش را مجذوب میکند. بیست سال پس از مرگش، اشتیاق او برای نوعی «سیاست جدید» اقدام عمومی مشترک، که انقلابهای ۱۹۸۹ حقانیت آن را تأیید کرد، فهم پذیر میشود و روایت او از جامعه مدرن به طور کلی و توتالیتاریسم به طور خاص با جریان تاریخ معاصر مهر تأیید میخورد.»
«آرتور کوستلر یکی از روشنفکران نمونهی قرن بیستم بود او در سال ۱۹۰۵ در بوداپست به دنیا آمد. به تعبیر خودش هنگامی که خورشیدِ عصر خِرد رو به غروب بود در وین تحصیل و به تناوب در برلین، فلسطین، پاریس و لندن زندگی کرد. در سال ۱۹۳۱ به حزب کمونیست آلمان پیوست، به اتحاد جماهیر شوروی سفر کرد و از جنگ داخلی اسپانیا گزارش تهیه کرد. در آنجا به دستور فرانکو دستگیر زندانی و به مرگ محکوم شد. پس از آزادی در نتیجهی پادرمیانی دولت بریتانیا با شروع جنگ جهانی دوم از فرانسه سردرآورد و دوبار به دست فرانسویها بازداشت شد. بار دوم موفق به فرار شد خودش را به بریتانیا رساند و سالهای جنگ و بخش اعظم مابقی عمرش را در آنجا گذراند. او نیروی محرک برگزاری کنگره ی آزادی فرهنگی در سال ۱۹۵۰ و شاید مشهورترین روشنفکرِ ضدکمونیست دههی پس از جنگ بود و در سالهای بعد عمرش را وقف تجدید نظر در تاریخ علم فراروانشناسی و طیفی از دل مشغولیها و تجارب کم و بیش عجیب وغریب کرد. نهایتاً در سال ۱۹۸۳ در ۷۸ سالگی به اتفاق همسرش خودکشی کرد.»
تونی جات 2 ژانویه 1948 در لندن، از پدر و مادر یهودی سکولار متولد شد. پدر و مادرش از روسیه و رومانی مهاجرت کرده بودند. زبان اصلی خانواده انگلیسی بود، اگرچه جات اغلب با پدرش و خانواده پدرش فرانسوی صحبت میکرد. او در دوران دبیرستان یک صهیونیست چپگرا بود، و از همان ابتدای نوجوانی به سیاست و تاریخ علاقه بسیاری داشت. جات در سال 1969 از (دانشگاه کمبریح) مدرک کارشناسی تاریخ را گرفت، و در پاریس مقطع دکترا را به پایان رسانید.
وی استاد مطالعات اروپایی در دانشگاه نیویورک بود. از آثار او میتوان به «شر زمین را در مینوردد»، «کلبه خاطرات» و «در باب قرن بیستم» اشاره کرد. جالب است بدانید تونی جات و «تیموتی اسنایدر» 2 مورخ فلسفهدان به گفتوگو نشستهاند و حاصلش کتاب در باب قرن بیستم است. تونی جات در سن 62 سالگی در نیویورک از دنیا رفت.
تونی جات میگوید: «ما فراموش کردهایم که چگونه سیاسی فکر کنیم و در «عصر فراموشی» غیرسیاسی زندگی میکنیم.»