کتاب جزء از کل یا A fraction of the whole نوشته استیو تولتس، نویسنده استرالیایی، است که در سال 2008 به زبان انگلیسی منتشر شد. رمان جزء از کل یک درام خانوادگی تأملبرانگیز است که ترس، انتظار و زندگی را به شکل متفاوتی به تصویر میکشد و از اعماق وجود انسانها سخن میگوید. کتاب جزء از کل در همان سال انتشار، نامزد دریافت جایزه منبوکر شد؛ اما موفق به دریافت این جایزه نشد که به عقیده منتقدان حق تولتس بود.
برای معرفی و خلاصه کتاب جزء از کل میتوان گفت که این رمان خواندنی در سال 1393 با ترجمه پیمان خاکسار توسط نشر چشمه منتشر شد و در دسترس علاقهمندان ادبیات داستانی قرار گرفت. جزء از کل در این سالها یکی از عنوانهای پرفروش بازار کتاب ایران بوده که بارها تجدید چاپ شده است. این کتاب فقط یک رمان جذاب نیست، بلکه دربردارنده اظهارنظرهایی فلسفی درباره زندگی بشر است که با قلم جادویی استیو تولتس به نگارش درآمده است.
مفهوم محورى و اصلی رمان جزء از کل، مرگ و ترس از مرگ است. این کتاب یک داستان بلند در مورد خانواده «دین» است. جاسپر، پسر مارتین دین و برادرزاده تری دین، کاراکترهای اصلی این داستان هستند. جاسپر نقش اول این رمان است و روابط ناخوشایند او با پدرش مارتین، موضوع اصلی جزء از کل را تشکیل میدهد. این کتاب جزو پرفروشترین کتابهای سال 1401 است. همچنین در کتابهای پیشنهادی بوکلند در مطلب کتاب های روانشناسی چه فوایدی برای ما دارند؟ قرار دارد.
مجتبی مقدم، نمایشنامهنویس و منتقد ادبی، داستان جزء از کل را به قصه هابیل و قابیل تشبیه کرده است: «جزء از کل قرائت مدرنی است از هابیل و قابیل -مارتین و تری- با این تفاوت که تشخیص اینکه کدامشان هابیل و کدامشان قابیل است مشکل است و همینطور بازخوانی تازهای از الگوی پدرکشی و پسرکشی -مارتین و جسپر- و البته یک جنایت و مکافات امروزی. جزء از کل با وجود تکیه بر بعد درون و اندیشه، انباشته از ماجرا و اتفاق و تصادف و درگیری و کشمکشهای بیرونی است و تقریبا در هر چند صفحه، حادثه یا ماجرایی رخ میدهد تا جایی که یادآور بهترین آثار ماجرامحور است و همینطور بهشدت داستانگوست و از دل این داستان مضامین و جهانبینی خود را ارائه میدهد. ماجراهایی که انباشته از کشمکش و غافلگیریاند.»
او ترجمه پیمان خاکسار را هم رضایتبخش توصیف کرده و آن را ستوده است: «ترجمه خاکسار روان و خوشخوان است و موفق میشود روح اثر و دنیای خاص آن را انتقال دهد. استفاده از واژهها و عباراتی که بتواند نوع خاص اندیشه شخصیتها و طنزیکه آن را منتقل و در عین حال پویایی وتر و تازگی آن را حفظ کند از مولفههای ترجمه خاکسار است. در متن جمله یا عبارتی وجود ندارد که ارتباط مخاطب را با اثر قطع کند و روایت پویا و روان تا به انتها ادامه دارد... با این وجود ویژگی برجسته خاکسار در انتخاب اثری خاص و نویسندهای تواناست برای معرفی به دنیای ادبیات فارسی.»
رمان جزء از کل با این جمله آغاز میشود: «هیچوقت نمیشنوید یک ورزشکار در حادثهای حس بویاییاش را از دست بدهد. اگر کائنات تصمیم بگیرد درسی دردناک به ما انسانها بدهد که البته این درس هم به هیچ درد زندگی آیندهمان نخورد، مثل روز روشن است که ورزشکار باید پایش را از دست بدهد، فیلسوف عقلش را، نقاش چشمش را، آهنگساز گوشش را و آشپز زبانش را. درس من؟ من آزادیام را از دست دادم.»
«مارتین دین» منتقدی با زبانی تلخ و گزنده است که در نگاه اول بهنظر میرسد قصد به مضحکهگرفتن همه باورهای عمومی را دارد؛ اما اگر موقع خواندن کتاب به صدای درون خود گوش بدهیم، میبینیم که تماموکمال پذیرای نظرات او هستیم! در بخشی از کتاب از قول «مارتین» میخوانیم: « ناگهان به این نتیجه رسیدم که آدمهای رمانتیک قدِ خر شعور ندارند. هیچ چیز جالب و خوبی در عشق یکطرفه وجود ندارد. بهنظرم کثافت است، کثافت مطلق. عشق به کسی که پاسخ احساساتت را نمیدهد ممکن است در کتابها هیجانانگیز باشد، ولی در واقعیت بهشکل غیرقابل تحملی خستهکننده است.»
به باور مترجم، این کتاب اگرچه فلسفی است، اما عناصر پلیسی را هم در خود دارد. زبان این کتاب طنز و در عین حال تلخ و گزنده است: «به اندازه کافی صندلی یا خوشبختی وجود ندارد که به همه برسد، همینطور غذا، همینطور شادی، همینطور تخت و شغل و خنده و دوست و لبخند و پول و هوای تمیز برای نفس کشیدن... و موسیقی همچنان ادامه دارد. من یکی از اولین بازندهها بودم و داشتم فکر میکردم آدم باید در زندگی صندلی خودش را همراه داشته باشد تا محتاج منابع عمومی روبهکاهش نباشد.» نویسنده در بخشی از کتاب، مرگ را به تنهایی تشبیه کرده است: «شاید تو زندگی را بهتنهایی تجربه میکنی، میتوانی هر چهقدر دوست داری به یک آدم دیگر نزدیک شوی، ولی همیشه بخشی از خودت و وجودت هست که غیرقابل ارتباط است، تنها میمیری، تجربه مختص خودت است، شاید چندتا تماشاگر داشته باشی که دوستت داشته باشند، ولی انزوایت از تولد تا مرگ رسوخناپذیر است. اگر مرگ همان تنهایی باشد منتها برای ابد چه؟ تنهاییای بیرحم، ابدی و بیامکان ارتباط. ما نمیدانیم مرگ چیست، شاید همین باشد.» بدون شک، همه ما نیز همچون شخصیت داستان، دغدغههایی درباره همرنگجماعتشدن داشتهایم: «وقتی بچه هستی برای اینکه پیرو جمع نباشی با این جمله به تو حمله میکنند که اگه همه از بالای پل بپرند پایین، تو هم باید بپری؟ ولی وقتی بزرگ میشوی ناگهان متفاوت بودن با دیگران جرم به حساب میآید و مردم میگویند: هی. همه دارن از روی پل میپرن پایین، تو چرا نمیپری؟»
در قسمت دیگری از داستان میخوانیم: «خائنانهترین خیانتها آنهایی هستند که وقتی یک جلیقه نجات در کمدت آویزان است، به خودت دروغ میگویی که احتمالاً اندازه کسی که دارد غرق میشود نیست. اینجوری است که نزول میکنیم و همینطور که به قعر میرویم، تقصیر همه مشکلات دنیا را میاندازیم گردن استعمار و کاپیتالیسم و شرکتهای چندملیتی و سفیدپوست احمق و امریکا، ولی لازم نیست برای تقصیر اسم خاص درست کرد.»
استیو تولتز نویسنده استرالیایی در سال 1972 در شهر سیدنی به دنیا آمد. او پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه نیوکاسل، چند شعر و داستان کوتاه نوشت که از آنها استقبال چندانی نشد. او به کشورهای زیادی سفر کرد و تجربه شغلهای مختلفی را داشته است.
او در سال 2003 تصمیم گرفت که در یک مسابقه نویسندگی شرکت کند. حاصل این تصمیم، رمان جزء از کل بود که در سال 2008 منتشر شد. تولتس با اولین کتابش که نگارش آن پنج سال به طول انجامید، خوانندگان را حیرتزده کرد و نبوغ ذاتی خود در نویسندگی را به رخ همگان کشید. «ریگ روان» اثر داستانی دوم اوست که در سال 2015 انتشار یافت.
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب جزء از کل را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
برای خرید بهترین و آخرین رمان های روز دنیا می توانید از صفحه خرید رمان دیدن فرمایید.