کتاب «کارگران دریا (Les Travailleurs de la mer)» اثر سترگ نویسنده مشهور فرانسوی، ویکتور هوگو است که توسط اردشیر نیکپور به فارسی ترجمه شده و انتشارات امیرکبیر آن را به چاپ رسانیده است. محمدعلی شیرازی نیز کتاب کارگران دریا را با عنوان فارسی «رنجبران دریا» ترجمه کرده است.
داستان در جزیرهٔ گرنسی، جزیرهای کوچک واقع در کانال مانش، جریان دارد. گرنسی به اسطورهها و باورهای مردمی مرتبط است و کتاب، داستان به وقوع پیوستن وقایعی پر از راز و رمزها را روایت میکند.
در داستان، شخصیت اصلی دست به تلاش برای نجات یک کشتی و دختر مورد علاقهاش میزند. او با چالشهای طبیعی و انسانی روبهرو میشود. از جمله؛ مبارزه با موجودی دریایی و مقاومت در مقابل سختیها. داستان نشانگر تلاش بیوقفه قهرمان آن برای نجات عشقش و پیروزی در مقابل موانع طبیعی و تهدیدهای انسانی است. کارگران دریا از طریق داستان جذاب و پرهیجان، موضوعاتی از جمله قهر و خشم طبیعت، مقاومت انسان در برابر نیروهای بزرگتر و تلاش برای دستیابی به عشق و هدف را به تصویر میکشد.
آلیس، کاربری در سایت آمازون، درخصوص این کتاب گفته است: «این یکی از بهترین داستانهایی است که تابهحال خواندهام. در طول خواندن این کتاب، مدتی طول خواهد کشید تا وارد اصل مطلب و داستان اصل شوید و نویسنده به ذکر جزئیاتی میپردازد که مطلع بودن از آنها برای درک اصل داستان ضرورت دارد. شخصاً بهتازگی شروع به خواندن آثار ویکتور هوگو کردهام؛ اما در همین مدت کوتاه عاشق این نویسنده شدم و به کارهایش اعتماد دارم.»
مارتین هم نوشته است: «این کتاب عالی، نخستین برخورد من با آثار ویکتور هوگو بود. پس از این کتاب به سراغ کتابهای بینوایان، بیچارگان و مردی که میخندد، رفتم و از هر کدام نیز لذت فراوانی بردم. این کتاب، شرح یک مبارزه است، شرح یک حماسهی انسانی که هوگو آن را آفریده است. او بهخوبی توانسته تا محیط دقیق وقایع را پیشِ چشمِ خواننده قرار دهد و پنداری ما هم همراه با او در آن جزیره هستیم و شاهد تلاشهای ژیلیات.»
هستی هم در مورد این کتاب گفته است: «همانطور که کتاب بینوایان نشاندهندهٔ مبارزهی انسان با رفتارهای غلط و قضاوتهای نادرست جامعه هست، کارگران دریا، نشاندهندهی مبارزهی انسان با طبیعت و چالشهای آن است. در کتابهای ویکتور هوگو همیشه یک نمونهی بارز و کامل انسانی وجود دارد و در این کتاب این نقش بر عهدهٔ ژیلیاتِ عاشقپیشه است. ویژگیهایی مثل صبر، از خود گذشتگی و هوشمندی او تحسینبرانگیز است. در نهایت باید بگویم که داستان دلچسبی بود و به زیبایی تمام نشان داده بود که یک انسان نمیداند چقدر قوی است، تا زمانی که قوی بودن تنها چارهی او باشد.»
نویسنده در فصل «روشنایی» در ذکر رنجهای ژیلیات مینویسد: «ژیلیات، در کارهای سخت و فراوانی که در پیش گرفته بود، همه نیروهای خود را به هم بهکار میانداخت و بهزحمت تجدید قوا میکرد. از سویی محرومیت غذایی و از سوی دیگر خستگی کار لاغرش کرده بود. موهای سر و ریشش بلند شده بود. دیگر بیش از پیراهنی برایش نمانده بود که ژنده و پاره نباشد. پای برهنه بود زیرا باد لنگهای و دریا لنگهی دیگر کفشهایش را در ربوده و برده بودند. از سندان سنگی بیقوارهای که روی آن کار میکرد، شرارههایی خطرناک برمیجست و زخمها و سوختگیهای کوچکی در دستها و بازوان او به وجود میآورد. اینها صدمههای کار بود. این زخمها که باید آنها را خراش نامید نه زخم، سطحی بودند لیکن هوای سرد و آب شور دریا آنها را تحریک میکرد. گرسنه بود، تشنه بود و از سرما رنج میبرد. قمقمهی آب شیرینش خالی شده بود. دیگر جز مقداری بیسکویت آذوقهای برایش نمانده بود. بیسکویت را به دندان میشکست زیرا آبی نداشت تا آنها را در آن خیس و نرم کند. نیروی ژیلیات اندکاندک و روز به روز کاهش مییافت.»
ویکتور هوگو (victor hugo)، نویسندهٔ بلندآوازه فرانسوی است که در سال ۱۸۰۲ متولد شد. او یکی از بزرگترین نمایندگان ادبیات رمانتیسم در قرن نوزدهم بوده است. هوگو در زمینهٔ ادبیات، شعر، نمایشنامه و نیز سیاست فعالیت داشت و آثار بسیاری به جامعهٔ ادبی و فرهنگی جهان ارائه کرده است.
آثار او اغلب به تأثیرات اجتماعی، انسانیت و عدالت اشاره دارند. یکی از اثرهای مشهور و ماندگار وی، رمان «بینوایان» است که در آن به موضوعاتی همچون فقر، عدالت اجتماعی و مبارزه برای تغییر وضعیت اجتماعی پرداخته است.
هوگو همچنین بهخاطر شعرهای خود نیز شناخته میشود و دارای دیدگاههای اجتماعی و سیاسی بود. او از فعالانی بود که در مبارزات سیاسی و انسانی مانند حمایت از حقوق بشر، لغو قانون اعدام و دیگر مسائل اجتماعی مهم نقش داشته است.
وی آثار بسیاری در زمان حیات خویش منتشر کرد که سبب شهرت عالمگیرش شد و امروزه بهعنوان یکی از بزرگترین نویسندگان دوران از او نام برده میشود. از دیگر آثار او میتوان به کتابهای «گوژپشت نتردام»، «آخرین روز یک محکوم»، «مردی که میخندد»، «نود و سه» و «عاشقانهها» اشاره کرد. ویکتور هوگو در ۲۲ مه ۱۸۸۵ درگذشت؛ اما آثارش همچنان در دنیای ادبیات بهعنوان نمادهایی از انسانیت و مبارزه برای عدالت شناخته و خوانده میشوند.