عموم مخاطبین و به ویژه زنان به ویژگی روانشناختی این اثر در روابط عاطفی اشاره کردهاند، به طور مثال محبوبه مومنی دربارهی آدلف نوشته است: «داستان واقعی و عالی بیان شده بود و اینکه زن ومرد به وسیله عشقی که به هم دارند چقدر میتوانند به یکدیگر آسیب بزنند.»
بخشهای پرشور عاطفی این اثر قرن هجدمی به لحاظ ادبی نیز واجد شرایط است. خوانندگانش آن را چون مقالات پر تبوتاب روانشناسی دانستهاند و ویژگیهایش را همچون مفاهیمی فراتر از قرن هجدهم معرفی کردهاند، مخاطبی دیگر به همین منظور نوشته است: «رمانی فوقالعاده شاهکار، حتی کسی که این احساس را تجربه کرده نمیتواند به زیبایی و ریزبینی بنژامین کنستان بنویسد.»
و یکی دیگر از مخاطبین که یکی از اولین چاپهای کتاب را مطالعه کرده، اشاره کرده است: «قیمت این کتاب ۱۵ هزار تومان است و در این زمانه بسیار ناچیز، اما شاید اندازه خواندن ۱۵۰۰ صفحه مقاله روانشناختی به شما وسعت دید میدهد، و شاید اندازه ۱۵سال عمر بر تجربههایتان میافزاید. در تمام طول داستان که میخوانید تصور چندانی از این نخواهید داشت که رمانی از اوایل قرن نوزدهم می خوانید. پیشنهاد می کنم لذت خواندن این رمان بی نظیر را از دست ندهید.»
این اثر رمانتیسیستی که حجم سنگینی هم ندارد، برای مخاطبینی که با کتابهای سنگین و رمانهای قطور مشکل دارند، مناسب و آسان خوان است. در بخشهایی از این روایت عاشقانه میخوانیم: «چه کسی میتواند جذبهی عشق را توصیف کند؟ این احساس یقین را که موجودی پیدا کردهایم که طبیعت برایمان تعیین کرده، این روزی را که ناگاه زندگیمان را فروزان ساخته و رمز و رازش را عیان نموده؛ این بهایی را که به کوچکترین رویدادها میدهیم، این ساعات زودگذر را که جزئیاتش به سبب شیرینی در یاد باقی میماند و طولانیمدت بر روحمان اثر میگذارد، همانا خوشبختی است؛ این سرخوشی دیوانهوار را که گاه بدون دلیل با تاثر آمیخته میشود، این همه لذت را که از حضور یار میبریم و این همه امید را که در دوریاش در دل میپروریم؛ این رهایی از کارهای عامیانه را؛ این احساس بزرگی را در میان آنچه پیرامون ماست؛ این اطمینان را که روزگار دیگر نمیتواند در جایی که زندگی میکنیم لطمهای به ما وارد آورد؛ این نزدیکی را که قادر است فکر دیگری را بخواند و به هر احساسش پاسخ دهد. ای افسون عشق! حتی کسی که تجربهات کرده نمیتواند توصیفت کند.»
و در قسمتی دیگر از کتاب که مستقیما به جنبههای روانشناختیاش اشاره دارد میخوانیم: «چقدر هنگامی که بیطرف هستیم، عادل میشویم! هر که هستید هرگز منافع قلبی خود را به دیگری نسپارید؛ فقط قلب انسان است که میتواند مدافع خوبی برای خود باشد؛ فقط دل انسان است که میتواند وکیلمدافع خوبی برای خود باشد؛ فقط دل میتواند در ژرفای زخم خود نفوذ کند؛ ورنه هر واسطهای داور میگردد؛ تجزیهوتحلیل میکند، مصالحه میکند، بیتفاوتی را درک میکند، آن را ممکن میشناسد، آن را گریزناپذیر مینامد، و در نهایت حیرت میبینیم این بیتفاوتی برایش موجه و قابل بخشش میگردد.»