کتاب «تغییر چگونه اتفاق میافتد» نوشته کس.آر سانستین، بر هنجارها و شکستن آنها توسط مردم تمرکز میکند. در کتاب «تغییر چگونه اتفاق میافتد» در مییابیم که گاهی کنشهای بسیار کوچک، میتوانند باعث تغییرات اجتماعی بزرگی شوند.
نویسنده در این کتاب بر چگونگی تاثیر هنجارها بر باور انسان، صحبت میکند. برای مثال مردان عربستان همگی با کار کردن زنهایشان مشکل نداشتند اما فکر میکردند که هم سن و سالان خودشان با این موضوع مشکل دارند. در چنین شرایطی که یک هنجار تبدیل به باور توده مردم شده است، یک نفر بلند میشود و فریاد میزند پادشاه لخت است. با همین جمله کوتاه، سیل عظیمی از مردم که آنها هم همین فکر را میکردهاند اما شجاعت ابراز آن را نداشتهاند، به پا میخیزند و یکصدا فریاد میزنند پادشاه لخت است.
اینگونه است که باورهای اجتماعی کهنه از هم فرو میپاشند و یک تغییر بزرگ به وقوع میپیوندد. با خواندن این کتاب متوجه میشویم که تغییر در بیشتر مواقع تدریجی است و تلنگرها موجب تغییر میشوند. نویسنده اذعان میدارد که همه تلنگرها موجب تغییر نمیشوند و بررسی میکند که با چه سقلمههایی میتوان بستر تغییر را به وجود آورد. کس.آر سانستین در این کتاب با کمک اقتصاد رفتاری، روانشناسی و زمینههای دیگر، نور تازهای بر چگونگی وقوع تغییر میافکند.
سجاد نظر خود را راجعبه کتاب اینگونه بیان میکند: «به جرات میتوانم بگویم این کتاب یک منبع است. خواندن آن از نان شب واجبتر است. نویسنده در نهایت ظرافت به چگونگی اصل تغییر پرداخته است و همه ما را راهنمایی میکند که چگونه دست به شکستن هنجارهای بیهوده بزنیم. حتما مطالعه کنید.»
آلاله درباره کتاب میگوید: «اسم کتاب شاید شما رو به این اشتباه بندازه که با کتاب سادهای روبهرو هستید اما اصلا اینطور نیست. یک کتاب سنگین اما در عین حال مفید و کارآمد است. پیشنهاد میکنم با هرچه سختی آن را بخوانید.»
در این قسمت از کتاب راجعبه تلنگرها و سقلمهها و تاثیر آنها میخوانیم: «آیا سقلمهها در استقلال مداخله میکنند؟ پیشتر گفته شد که سقلمهها اجتنابناپذیرند، بنابراین، به تعبیری این پرسش گیجکننده است. به نظر میرسد بر این قضاوت متکی است که سقلمههای موجود استقلال را تهدید نمیکنند و یک سقلمه جدید، پیشنهادی یا واقعی، سقلمهزنی را جایی عرضه میکند که پیشتر وجود نداشته است. این اشتباه است. پرسش واقعی این است که آیا برخی سقلمههای بخصوص در استقلال مداخله میکنند؟ در هر صورت، استقلال مستلزم انتخابهای آگاهانه است و بسیاری از سقلمهها مخصوصا برای تضمین آگاهانه بودن این انتخابها طراحی شدهاند. در مواجهه با نبود اطلاعات، یک سوگیری شناختی، یا نوعی اشتباه سیستماتیک (توسط تدابیر فکری خود عامل) چندان مشخص نیست که سقلمهای به آن صورت به استقلال با درک صحیح آن تعدی کند.
وقتی زمینههای اجتماعی هدایتپذیر نباشند، سقلمهای که هدایتپذیری را بهبود میدهد به جای زیر سوال بردن استقلال آن را افزایش میدهد، جی پی اس از نظر استقلال مشکلی ایجاد نمیکند، یا کامپیوتر کاربرپسند، یا اقدامی برای سادهسازی قرارداد وام یا کارت اعتباری. همچنین، شایان ذکر است که استقلال در همه جا مستلزم انتخاب نیست و پافشاری بر انتخاب فعال در همهٔ زمینه ها را توجیه نمیکند. اگر افراد مجبور باشند همه جا انتخاب کنند، استقلالشان کاهش یافته است، حتی اگر فقط به این دلیل باشد که نمیتوانند توجهشان را به فعالیتهایی اختصاص دهند که به نظرشان بیش از هر چیز شایان توجهاند. بین مدیریت زمان و استقلال نسبت تنگاتنگی وجود دارد.»
در این پاراگراف از کتاب راجعبه هنجارآفرینان مطالعه میکنیم: «هنجارآفرینان میتوانند موثر ظاهر شوند، دستکم اگر پویاییهای اجتماعی (که در ادامه خواهد آمد) به سودشان عمل کند. آنها ممکن است بتوانند علاوهبر مخالفت شخصی خود با یک هنجار، مخالفت همگانی (اما پنهان) را نیز نشان دهند. مفهوم اکثریت خاموش اشارهای دقیق و سودمند به چنین مخالفتی است. نکته مهم آن است که هنجارآفرینان ممکن است معنای اجتماعی تبعیت از هنجار را نیز تغییر دهند: در صورت موفقیت آنها، چنین تبعیتی ممکن است نشانه نبود استقلال باشد و کمی رقتانگیز به نظر برسد، اما کسانی که با هنجار موردنظر مخالفت میکنند شجاع، اصیل و سرسخت به نظر میرسند.»
کس.آر سانستین محقق حقوقی آمریکایی است که زادهی ۲۱ سپتامبر ۱۹۴۵ است. از دیگر کتابهای او میتوان به جهان بر اساس جنگ ستارگان و ناج اشاره کرد.