همانگونه که از نام کتاب پیداست، کتاب «ایران، برآمدن رضاخان برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها» کتابی تاریخی است که روایتگر اتفاقات ایران بین سالهای 1299 تا 1305 است. در بین کتابهای تاریخی، پیدا کردن کتابی که تا حد زیادی به حوادث ماندگار، وفادار مانده باشد و بدون دست بردن در آن راوی داستانی واقعی باشد، سخت است. کتاب «رضاخان برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها» اما سعی کرده است در میان خیل عظیم روایتهای نادرست، روایتی درست و گیرا به مخاطب ارائه دهد.
نویسنده در این کتاب سعی کرده است از اسناد تاریخی برای صحت حوادث استفاده کند و به مخاطب این اطمینان را بدهد که در حال خواندن حقیقت است. سیروس غنی در این کتاب از اهمیت شناخت و ریشهیابی مسائل ایران در دورانی مینویسد که آن را مطلع ایران نوین میداند. او این اثر را با گردآوری مطالب و مدارک از مراجع و منابع موثق تاریخی نگاشته و در این راه از نظر مورخان و محققان دیگری همچون دکتر علینقی عالیخانی، غلامرضا مقدم، حسن کامشاد، فرخ مقدم و ... بهره برده است.
حوادثی که در این کتاب به آنها اشاره میشود عبارتاند از: ایران در دوران سلطنت قاجار، قرارداد 1919، کنارهگیری وثوقالدوله، نخستوزیری سپهدار، مقدمه کودتا، رضاخان و کودتای سوم اسفند 1299، صد روز حکومت سید ضیاء، دولت اول قوام، نخستوزیری رضاخان و جنبش جمهوری، انقراض سلسله قاجار و آغاز عصر پهلوی.
علی درباره کتاب اینگونه میگوید: «شاید بشه گفت وجهتمایز این کتاب از بقیه کتابهای با این موضوع، ابتنای اون بر مجموعه گستردهای از اسناد منتشرشده توسط وزارت امور خارجه انگلیس و البته بعضا وزارت امور خارجه آمریکاست. به طوری که باید کتاب «ایران برآمدن رضاخان برافتادن قاجار و نقش انگلیسیها» رو روایت بازسازی شده بر اساس اسناد مزبور از وقایع و تحولات منتهی به کودتای 1299 و سالهای پس از اون، تاسیس سلسله پهلوی توسط رضاخان به شمار آورد.»
نظر ساناز درباره این کتاب که در سایت فیدیبو ثبت شده است را میخوانیم: «کتاب تاریخی بسیار خوب و روانیه. خوندنش شما رو با دنیایی از اطلاعات و حوادث دراماتیک آشنا میکنه و لذت دونستن تاریخ زیر دندونتون میره. خوندنش رو به هرکسی که علاقهمند به تاریخه پیشنهاد میکنم.»
فرهاد نیز یکی از خوانندگان کتاب است که میگوید: «به جرات میتونم بگم حتی اگه به تاریخ علاقه نداشته باشین هم این کتاب میتونه براتون شیرین و خوندنی باشه و شما رو با خوندن تاریخ که به شدت ضروریه، آشتی بده. از اون کتابهایی هست که نمیتونید زمین بذارین!»
در پاراگراف زیر از وزیر مختار انگلیس میخوانیم: «نقش وزیر مختار انگلستان در این کودتا را نباید دست کم گرفت، این شخص از همان لحظه ورود به تهران به ابتکار خویش به کارهایی کاملا برخلاف توصیههای وزارت خارجه انگلیس پرداخت تا آنجا که سرانجام اعتماد وزیر خارجه بریتانیا را به کلی از دست داد. ساختار سازمان حکومتی امروز ایران در زمان زمامداری رضاشاه ریخته شد و شالوده اصلی آن، با همه تلاش پیگیر دولتمردان کنونی برای دگرگونی آن دستگاه، هنوز برجا مانده است. مجموعه قوانین و مقرراتی که در این دوره وضع شد، از جمله قانون جامع مدنی، هنوز حاکم بر روابط دولت و مردم و افراد با یکدیگر است.»
در پاراگراف زیر نقش هواداران نظام نوین را در سقوط سلسله پهلوی میخوانیم: «با سقوط سلسله پهلوی در ۱۳۵۷، هواداران نظام نوین طبعأ کوشیدهاند، تصویری بس تیره از بنیانگذار آن خاندان ترسیم کنند و این البته شگفتآور نیست: حکومتهای روز پیوسته برای توجیه خود دست به دامن تاریخ میزنند و آن را پیچوتاب میدهند. چنین واکنشی با توجه به سیاستهای ضدمذهبی رضاشاه به خودی خود قابل درک است.»
بخش دیگری از کتاب که درباره رضاشاه است را در زیر میخوانیم: «ساختار سازمان حکومتی امروز ایران در زمان زمامداری رضاشاه ریخته شد و شالودهی اصلی آن، با همهی تلاش پیگیر دولتمردان کنونی برای دگرگونی آن دستگاه، هنوز برجا مانده است. مجموعه قوانین و مقرراتی که در این دوره وضع شد از جمله قانون جامع مدنی، هنوز حاکم بر روابط دولت و مردم و افراد با یکدیگر است.»
سیروس غنی، فارغالتحصیل دانشگاه نیویورک در رشته دکترای حقوق است. او پسر قاسم غنی نمایند مجلس در دوران مشروطه بود و این پیشینه فرهنگی سیاسی، او را به سمت شناخت تاریخ و دغدغه درک اوضاع زمانه خود سوق داده است.