سافو، شاعر دورانِ یونان باستان، چشمنوازترین منظره بر روی زمین را، هر آن چیزی میداند که آدمی بدان عشق میورزد؛ برای دوریانِ «تصویر دوریان گری»، آن منظره، زیبایی رشکآلود و طراوتِ انکارناپذیر شَبابش است. «تصویر دوریان گری» اثری گوتیک و تنها رمانِ خالق خود، اسکار وایلد است که از آرزویِ شومِ جوانی خوشسیما میگوید که همان تمنای زیبایی و جوانی جاویدان است. تمنایی منحوس که دوریان برای تملک آن بهایی گزاف به ارزش روح پاک خود میپردازد.
«تصویر دوریان گری» نخستینبار به سفارش سردبیر مجلهی آمریکایی لیپینکات در ۱۸۹۰ در ۱۳ فصل منتشر شد؛ پس از آن، این اثر با بازبینی و افزودن چندین فصل دیگر در ۱۸۹۱ در قالب یک رمان به چاپ رسید.
وقایع رمان در لندن دوران ویکتوریایی اتفاق میافتند، شهری که در آن بازیل هالواردِ نقاش با جوانی پریرو روبهرو میشود، و نگارهای دلربا از چهرهی ملیح و جمال مسحورکنندهی مرد جوان به تصویر میکشد؛ تابلویی سحرآمیز، همچون ملهمِ زیبایش. نام این مرد جوان، دوریان گری است. جوانی که هالوارد و خیلی زود بسیاری از اهالی و اشرافزادگان لندن شیفتهی ملاحت خیرهکنندهی او میشوند و تنها ثروتش زیباییست. او نه متعلق به طبقهای اشرافی و نه از منصبی بلندمرتبه برخوردار است؛ زیبایی، جوانی و روح معصومش تنها داراییهای او هستند.
آشنایی با لرد هنری وتُن، به ذات معصوم دوریان نیز شکل و شمایلی جدید میدهد؛ لرد هنری با بیان فریبنده و آداب و اطوار اغواگر خود دوریان را به لذت محضِ فارغ از هر چهارچوب و اخلاقیاتی دعوت میکند و معتقد است تنها راه خلاصی از وسوسه، تسلیم است! خیلی زود تعلیمات نامتعارف لرد هنری و هراسِ از دست رفتن زیبایی خیرهکننده که دوریان را دلواپس روزهای پیشِ روی خود میکند، میل به جوانی ابدی را در او زنده میکند و این آرزو سرانجام برآورده میشود. پس از آن هر گناهی که دوریان مرتکب میشود و هر سالی که از عمر او میگذرد، نه خود بلکه تصویرش که بازیلِ نقاش آفریده است، تقاص آن را میپردازد. دوریان، جوان و زیبا از پس سالها میگذرد در حالیکه تصویر نقشبستهی او بر روی تابلو، روز به روز کریهتر و قبیحتر میشود. اما جزای چنین معاملهای چیست؟ تاوان مبادلهی زیبایی در برابرِ روح برای دوریان چه خواهد بود؟
ایدهی معاملهی آدمی با ابلیس، داستانی جدید نبوده و نیست، اما وایلد با اضافه کردن حالوهوایی هوموروتیک و همینطور طعنه به طبقهی بورژوآ و حمله به تفکرات سنتیِ دوران ویکتوریایی، رمان خود را تبدیل به اثری برجسته میکند.
«تصویر دوریان گری» نه تنها مخلوقِ برجستهی نویسندهی خود است بلکه بازتابدهندهی اندیشهی وایلد و نیز موضع او نسبت به مقام زیبایی در هنر است. در مقدمهی کتاب «تصویر دوریان گری» به ترجمهی سپاس ریوندی، مفصلاً به چنین سمت و سوهای اندیشههای وایلد در عوالم هنر پرداخته شده است.
«تصویر دوریان گری» تا به امروز، در طی سالها توسط مترجمان مختلف به فارسی برگردانده شده و توسط انتشارات متفاوت به چاپ رسیده است. اسامی برخی از مترجمان و انتشارات به شرح ذیل است:
روبی گرنگر و استفان، از خوانندگان وبسایت گودریدز، هردو به این رمان امتیاز ۵ از ۵ را دادهاند و آن را اثری ورای زمانهی خود معرفی کردهاند.
استفان «تصویر دوریان گری» را «بیشک از بزرگترین آثار ادبی در مورد لذتطلبی و عطش انسان برای کمال مطلق»، معرفی کرده است؛ و وایلد را به داستانگویی ماهر با دیالوگهایی سحرآمیز تشبیه کرده.
در «تصویر دوریان گری» ما با سوی دیگری از صفات و ویژگیهای مثبتی که میشناسیم، آشنا میشویم؛ همانطور که امری چون زیبایی برای دوریان مایهی مکافات و شوربختی میشود، صاحبان سایر چنین صفات برتری نیز با چیزی جز مکافات روبهرو نیستند. درست همچون سرنوشت خالق رمان، اسکار وایلد.
در بخشی از رمان بازیل هالواردِ نقاش خطاب به لرد هنری میگوید:
«این دنیا به کام زشترویان و ابلهان است، آنها که میتوانند راحت بنشینند و با دهان باز نمایش را تماشا کنند. درست است که ظفر را نمیشناسند، اما دستکم از آزمودن شکست هم معافند. چنان زندگی میکنند که ما همه باید بکنیم: بیخیال، بیمزاحم، بیجنجال. نه موجب تباهی کسی هستند نه کسی موجب تباهی آنهاست. موقعیت و ثروت تو، هری، مغز من یا هنر من یا هرچه که در من ارزشمند است، برازندگی و زیباییِ دوریان گری...بابت این موهبتهای خدایان ما همه باید رنج ببریم، رنجی هولناک.»
اما دست شستن از زیباییها و برتریها هم آسان نیست، زمانیکه دوریان به تصویر خود در تابلو خیره میشود، وایلد به زیبایی عطشِ او برای داشتن جوانیِ ابدی را از زبان شخصیت نگونبختِ رمانش بازگو میکند:
«چه غمانگیز است، چه غمانگیز! من پیر خواهم شد، زشت و ترسناک! ولی این نگاره همیشه جوان خواهد ماند. تا ابد در همین روز ماه ژوئن باقی میماند. کاش برعکس این میبود! کاش من همیشه جوان میماندم و این تصویر پیر میشد! برای این –بله، برای چنین چیزی– حاضرم داروندارم را بدهم! برای این جوانی ماندگار از هیچچیز دریغ نمیداشتم و حاضر بودم روحم را هم بفروشم!»
در شانزدهم اکتبر ۱۸۵۴، فرزند دوم ویلیام وایلد و جین فرانچسکا بنام اسکار فینگِل اُفِلِرتی وِلز وایلد (Oscar Fingal O'Flahertie Wills Wilde) در دوبلینِ ایرلند متولد شد. پسری که بعدها تبدیل به یکی از مبدعترین و شوخطبعترین نویسندگان و از ادیبانِ سنتشکن و پیشروی زمانهی خود شد. وایلد زیر نظرِ وایلدِ پدر، پزشکی حاذق و تحسینشده، و مادری شاعر و ملیگرا، تربیت شد. تا نُه سالگی در خانه تحصیل کرد و با زبانهای فرانسوی و آلمانی آشنا شد. در ۱۸۶۴ روانهی مدرسهی سلطنتی پورتورا در شهر انیسکیلن شد، و در این دوره وایلد نبوغ خود در ادبیات و نقاشی را بهرخ کشید. استعداد او در تندخوانی، داستانگویی و البته مهارت کمنظیرش در ترجمهی شفاهی متون یونانی و لاتین، اسبابِ گزینش او بهعنوان یکی از دانشآموزان برتر را مهیا کرد که بهواسطهی چنین موفقیتی، تحصیلات خود در کالج ترینیتی را آغاز کرد. درخشش وایلد در این دوران نیز ادامه داشت که منجر به دریافت بورسیهی تحصیلی دانشگاه آکسفورد شد، و در آنجا مهمترین و تأثیرگذارترین افراد در حرفه و زندگی خود را ملاقات کرد. در این دوره وایلد تحتتأثیر افرادی چون والتر پِیتر به جنبش زیباییپرستی پیوست، و با لباسهای پُرطمطراق و موهای بلندش و بههمراه مقالات تند و سنتشکن خود توجه بسیاری را به خود معطوف کرد.
پس از اتمام تحصیلات در ۱۸۷۸ وایلد عازم ایرلند شد اما بار دیگر در ۱۸۷۹ به لندن بازگشت و در آنجا ساکن شد؛ در این سالها اولین نمایشنامهی خود، «ورا»، ملودرامی غمانگیز و پوچگرا را در ۱۸۸۰ و پس از آن در ۱۸۸۱ مجموعه اشعار خود را منتشر کرد؛ هیچکدام ازین دو اثر، علی الخصوص مجموعهی اشعارش با استقبال چندانی مواجه نشدند. در طی سالهای ۱۸۸۰ تا ۱۸۹۱ وایلد علاوهبر فعالیت در حوزهی تئاتر، مقالاتی سنتشکن و همچنین داستانهای کوتاهی را خلق کرد که از میان آنها میتوان به داستانهای کوتاهِ «خانهای از انار»، تقدیم شده به همسرِ وایلد، کنستانس لوید وایلد، و اثر جنجالیِ «تصویر آقای دبیلو.اچ» اشاره کرد. آنچه شهرت وایلد را دوچندان کرد، انتشار رمان «تصویر دوریان گری» در سال ۱۸۹۰ در مجلهی لیپینکات بود. اثری جنجالی که موضع وایلد نسبت به هنر و پایبندی انسان به خلق آن و نحوهی برخورد با آن را با صراحتی بُرنده نشان میداد و همینطور گمانهزنیهای بسیاری را در مورد تمایلات جنسی وایلد نیز بهدنبال داشت. این شهرت با انتشار نمایشنامهی «سالومه» در ۱۸۹۳ ادامه پیدا کرد.
اما نقطهی عطف زندگی وایلد نه خلق چنین آثاری بلکه محاکمه و پس از آن اسارت او در زندان است؛ رابطهی صمیمی و کموبیش عاشقانهی وایلد با آلفرد داگلاس، خشم پدرش، جان داگلاس را بهدنبال داشت که به تهدیدِ وایلد و متهم کردن او به لواط ختم شد. بهدنبال چنین اتهامی وایلد، جان داگلاس را به جرم اتهامی واهی برخلاف توصیهی دوستانش به دادگاه کشاند. در جریان این دادگاه تمامی جزئیات زندگی وایلد، از جمله علایق و مواضع اون نسبت به هنر و لذت و همینطور روابط عاشقانهی او با دیگر مردان در معرض توجه و البته نکوهش جامعه قرار گرفت. نتیجهی این وقایع، تبرئهی جان داگلاس و دربندیِ وایلد به جرم فحشا شد. وایلد دو سال آیندهی خود را در زندانهای لندن گذراند تا سرانجام در میِ ۱۸۹۷ آزاد و برای همیشه رهسپار فرانسه شد. او سه سال نهایی زندگی خود را در فرانسه با روحی شکسته و فقری روزافزون گذراند و سرآخر در ۳۰ نوامبر ۱۹۰۰ به علت مننژیت مغزی درگذشت. از دیگر آثار برجستهی این نویسنده میتوان به «اهمیت ارنست/ جدی بودن»، «شوهر دلخواه» و «زن بیاهمیت» اشاره کرد.
شاهکار اسکار وایلد تا به امروز بارها مورد اقتباسهای گوناگونی اعم از تلویزیونی، سینمایی، نمایشی و همینطور ادبی قرار گرفته است. به دلیل تعدد زیاد این آثار، تنها به برخی از آنها در اینجا اشاره میکنیم:
از جمله اقتباسهای سینمایی «تصویر دوریان گری» میتوان به آثار ذیل اشاره کرد:
علاوهبر اقتباسهای سینمایی، این اثر مورد اقتباسهای تلویزیونی و نمایشی نیز قرار گرفته است، اقتباسهایی چون:
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب تصویر دوریان گری را با ۲۵ درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.