-
در این مطلب میخوانید:
لو نیکولایویچ تولستوی نویسندهی روسی، بهخاطر رمانهای «جنگ و صلح» و آناکارنینا که بزرگترین رمانهای داستانی واقعگرایانهاند شناخته میشود، را بهترین رماننویس جهان میدانند. آثار تولستوی علاوهبر رمان، شامل داستان کوتاه، مقاله و نمایشنامه نیز میشود. تولستوی همچنین بهعنوان یک متفکر اخلاقی و یک مصلح اجتماعی، دیدگاههای اخلاقگرایانهی شدیدی داشت. در اواخر زندگی، او به یک آنارشیست مسیحی پرشور و آنارکو پاسیفیست تبدیل شد.
زندگینامه تولستوی
لئو تولستوی در 9 سپتامبر 1828 در یاسنایا پولیانا به دنیا آمد و از خانوادهی اشرافی مشهور روسی بود. او چهارمین فرزند کنت نیکولای ایلیچ تولستوی و کنتس ماریا تولستایا بود که هر دوی آنها خیلی زود درگذشتند و فرزندانشان به خویشاوندانشان سپرده شدند. تولستوی که میخواست وارد دانشکده زبانهای شرقی دانشگاه کازان شود، با یادگیری زبانهای عربی، ترکی، لاتین، آلمانی، انگلیسی و فرانسوی و همچنین جغرافیا، تاریخ و مذهب، خود را برای آزمون ورودی آماده کرد. در سال 1844، تولستوی در دانشگاه کازان پذیرفته شد. تولستوی که نتوانست بعد از سال دوم فارغ التحصیل شود، به یسناوا پولیانا بازگشت و سپس مدتی را در سفر بین مسکو و سن پترزبورگ گذراند. اما در نهایت در قفقاز در ارتش خدمت کرد. در این زمان بود که شروع به نوشتن کرد. در این متن با آثار تولستوی نویسندهی نابغه بیشتر آشنا میشویم:
جنگ و صلح
لئو تولستوی، کهنه سرباز جنگ کریمه، «جنگ و صلح» را بهصورت سریالی در مجلهی مسنجر روسیه بین سالهای 1865 تا 1867 نوشت و چاپ کرد. از میان آثار تولستوی، این رمان معروف ترین آنهاست که بهطور کامل در سال 1869 منتشر شد که تأثیرات آسیبزای تهاجم ناپلئون بر تعدادی از خانوادههای اشرافی را نشان میدهد. رمان «جنگ و صلح» شامل سه نوع دیدگاه است: گزارشی تاریخی از جنگهای ناپلئونی، زندگینامهی شخصیتهای داستانی و مجموعهای از مقالات در مورد فلسفه تاریخ. منتقدان از دهه 1860 تا به امروز متعجب بودهاند که چگونه این سه بخش به هم پیوستهاند، و بسیاری از تولستوی بهخاطر گنجاندن مقالات طولانی ایراد گرفتهاند، اما اشتیاق خوانندگان به این اثر مهم پاسخی برای آنها بوده است..
بخشهای تاریخی این اثر، مبارزات سال 1805 را روایت میکند که منجر به پیروزی ناپلئون در نبرد آسترلیتز، دوره صلح، و حملهی ناپلئون به روسیه در سال 1812 شد. صحنههای نبرد رمان که جنگ را بهعنوان هرجومرج محض نشان میدهد، بهویژه قابل توجه است. ژنرالها ممکن است تصور کنند که میتوانند «همه موارد احتمالی را پیشبینی کنند»، اما نبرد در واقع نتیجهی «صد میلیون شانس متنوع» است که در آن لحظه توسط شرایط غیرقابل پیشبینی تعیین شده است. در جنگ مانند زندگی، هیچ سیستم یا مدلی نمی تواند به پیچیدگی بینهایت رفتار انسان نزدیک شود.
بیشتر بخوانید: بهترین کتاب های تاریخی که باید خواند!
در میان شخصیتهای داستانی کتاب، توجه خواننده ابتدا به شاهزاده آندری بولکونسکی معطوف میشود، مردی مغرور که هر چیز ساختگی، سطحی یا صرفاً معمولی را تحقیر میکند. با پیشرفت رمان، شاهزاده آندری بارها و بارها پوچی فعالیتهایی را که خود را وقف آن کرده است، کشف میکند. توصیف تولستوی از مرگ او، بهعنوان یکی از مؤثرترین صحنهها در ادبیات روسیه در نظر گرفته میشود.
قهرمان دیگر رمان، پیر بزوخوف دمدمی مزاج و صمیمی است که بین اعتقاد به سیستمی فلسفی که نوید حل همهی مسائل را میدهد و نسبیتگرایی آنقدر کامل که او را در یأس بیتفاوتی رها میکند، در نوسان است. او سرانجام به این حقیقت پی میبرد که حکمت را نه در سیستمها، بلکه در فرآیندهای عادی زندگی روزمره، میتوان یافت که ازدواجش با ناتاشا، شخصیت محبوب کتاب به این تفکر کمک میکند.
مطابق با ایدهی تولستوی مبنی بر اینکه فعالیتهای معمولی و روزمره زندگی را خوب یا بد میکند، شخصیتهای واقعاً خردمند کتاب، روشنفکران آن نیستند، بلکه یک سرباز ساده و شایسته، برادر ناتاشا، نیکولای، و یک زن سخاوتمند پارسا، خواهر آندری، ماریا هستند. ازدواج آنها نماد ارزش های اصلی رمان است.
بخش تاریخی «جنگ و صلح» که در نیمه دوم کتاب آغاز میشود، تمام تلاشها برای تدوین قوانین کلی تاریخ و رد پیشفرضهای نسنجیدهای که از همه روایتهای تاریخی پشتیبانی میکنند را طعنه میزند. از نظر تولستوی، تاریخ، مانند نبرد، هیچ جهتی ندارد و با هیچ الگوی متناسب نیست. علل وقایع تاریخی بینهایت متنوع و برای همیشه ناشناخته است و بنابراین نوشتن تاریخی که مدعی تبیین گذشته است، لزوماً آن را جعل میکند. شکل روایتهای تاریخی، سیر واقعی رویدادها را منعکس نمیکند، بلکه معیارهای اساساً ادبی را نشان میدهد که توسط روایتهای تاریخی پیشین وضع شدهاند.
در واقع، تاریخ از مجموع تعداد بینهایت تصمیمهای کوچک گرفته شده توسط مردم عادی ساخته میشود، که اقدامات آنها مستندسازی نمیشود. همانطور که تولستوی توضیح میدهد، فرض این که رویدادهای بزرگ تاریخ را میسازند، مانند این است که از منظرهای در دوردست که در آن فقط درختان قابل مشاهده است، نتیجه بگیریم که آن منطقه چیزی جز درختان ندارد. بنابراین رمان تولستوی نمونههای بیشماری از حوادث کوچک را در اختیار خوانندگان خود قرار میدهد که هر کدام تأثیری ناچیز دارند - که یکی از دلایل طولانی بودن جنگ و صلح است. اعتقاد تولستوی به کارآمدی امر عادی و بیهودگی نظامسازی، او را در تقابل با متفکران زمان خود قرار داد. این یکی از جنجالیترین جنبههای فلسفهی اوست.
آنا کارنینا
از دیگر آثار تولستوی، آنا کارنینا، رمانی که بین سالهای 1875 تا 1877 بخش به بخش منتشر شد، یکی از قلههای ادبیات جهان محسوب میشود. «آناکارنینا» داستان سه خانوادهی بلونسکیها، کارنینها و لوینها را در هم میآمیزد.
رمان در خانوادهی بلونسکی آغاز میشود، جایی که همسر رنج کشیدهی دالی به خیانت شوهر خود، استیوا پی میبرد. دالی با مهربانی، مراقبت از خانواده و نگرانی برای زندگی روزمره، قطبنمای اخلاقی رمان است. در مقابل، استیوا، خانوادهی خود را نادیده میگیرد و لذت را هدف زندگی میداند.
خواهر استیوا، آنا، رمان را به عنوان همسر وفادار الکسی کارنین وزیر دولت که روحیهای غیرعاشقانه دارد اما شایسته است و مادر پسری جوان، سریوژا، آغاز میکند. آنا که خود را قهرمان یک رمان عاشقانه تصور میکند، به خود اجازه میدهد تا عاشق افسری به نام الکسی ورونسکی شود و در نهایت همسر و پسرش را ترک میکند تا با ورونسکی زندگی کند. با پیشروی رمان، آنا که به خاطر رها کردن همسر و فرزندش از عذاب وجدان رنج میبرد، عادت به دروغ گفتن به خودش پیدا میکند تا زمانی که به حالتی نزدیک به جنون و جدایی کامل از واقعیت میرسد. او سرانجام با انداختن خود به زیر قطار خودکشی میکند.
بیشتر بخوانید: پرفروش ترین رمان های ایرانی که نباید از دست بدهید
داستان سوم مربوط به خواهر دالی، کیتی است، که ابتدا تصور میکند ورونسکی را دوست دارد، اما بعد متوجه می شود که عشق واقعی همان احساس صمیمی است که او نسبت به دوست قدیمی خانوادهاش، کنستانتین لوین دارد. داستان آنها بر خواستگاری، ازدواج و اتفاقات عادی زندگی خانوادگی متمرکز است که با وجود مشکلات فراوان، شادی واقعی و وجودی معنادار را رقم میزند. در سرتاسر رمان، لوین از پرسشهای فلسفی درباره معنای زندگی در مواجهه با مرگ رنج میبرد. اگرچه به این سؤالات هرگز پاسخ داده نمیشود، اما زمانی که لوین شروع به زندگی جدید با وقف کردن خود به خانواده و کار روزانه میکند، ناپدید میشوند. لوین مانند خالقش تولستوی، سیستمهای روشنفکران را جعلی و ناتوان از پذیرش پیچیدگی زندگی میداند.
هم «جنگ و صلح» و هم «آنا کارنینا» این ایده را مطرح میکنند که اخلاق هرگز نمیتواند موضوع قوانین بیزمانی باشد که در موقعیتهای خاص اعمال میشود. بلکه اخلاق بستگی به حساسیتی دارد که در طول زندگی نسبت به افراد خاص و موقعیتهای خاص ایجاد میشود. ترجیح تولستوی برای خصوصیات بر انتزاعات اغلب به عنوان ویژگی بارز اندیشه او توصیف میشود.
رستاخیز
در میان آثار تولستوی «رستاخیز» (1899) آخرین رمان مهم تولستوی است. آخرین رمان تکمیلشدهی لئو تولستوی، داستانی روانشناختی از احساس گناه، خشم و بخشش است.
شاهزاده دیمیتری نخلیودوف که در دادگاه قتل در هیئت منصفه خدمت میکند، در یکی از جلسات دادگاه وقتی زندانی را میبیند،کاتیوشا، خدمتکار جوانی که سالها قبل او را اغوا کرده و او رهایش کرده را بهیاد میآورد و ویران میشود. در حالی که دیمیتری با عواقب اعمال خود روبهرو میشود، تصمیم میگیرد زندگی، ثروت و تجمل خود را رها کند تا خود را وقف نجات کاتیوشا کند، حتی اگر به معنای تبعید او به سیبری باشد. اما آیا واقعاً یک مرد میتواند با نجات شخص دیگری رستگاری پیدا کند؟ جنجالیترین رمان تولستوی، یک کیفرخواست کوبنده از بیعدالتی، فساد و ریاکاری در تمام سطوح جامعه است. با خلق یک چشمانداز وسیع از زندگی روسیه، از دهقانان گرفته تا اشراف، بوروکراتها تا محکومان، قدرت داستانگویی باشکوه تولستوی آشکار میشود.
سهگانهی کودکی نوجوانی و جوانی
در این سهگانه اولین آثار منتشر شدهی لئو تولستوی گرد هم آمده است. موفقیت اولیهی تولستوی که منجر به کارهای برجستهی او شد، با کتاب "کودکی، نوجوانی و جوانی" که اولین بار بین سالهای 1852 تا 1856 منتشر شد، آغاز گردید. داستان به آرامی ذهن درونی، روابط و جایگاه اجتماعی پسر جوانی را آشکار میکند. نیکلای همانطور که مربی خود، مادر مهربان، پدر گوشهنشین، برادر و بعداً دوست اخلاقگرای خود را توصیف میکند، رویاپردازی نیز میکند. همانطور که او رشد میکند و از خانهی خود به عمارت مادربزرگش در مسکو نقل مکان میکند، در فواصل زمانی برای یافتن نوعی تعادل اخلاقی نیز تلاش میکند که بر عشق، تحصیلات و نوع مردی که ممکن است تبدیل شود تأثیر میگذارد. تولستوی، حتی در اولین تلاش ادبی خود، توانایی خود را در استفاده از مجموعهای از شخصیتهای فرعی برای توسعه کامل زندگی درونی شخصیت اصلی خود نشان میدهد. این کتاب در سه بخش خود نه تنها مراحل ساختن یک قهرمان داستان را نشان میدهد، بلکه داستانی جهانی درباره بلوغ است. این اثر خود را در زمرهی آثار برجسته یک رماننویس خارقالعاده ثابت کرده است.
قزاقها
«قزاقها» نوشتهی لئو تولستوی رمان کوتاهی است که در سال 1863 در مجله ادبی مشهور The Russian Messenger منتشر شد. اعتقاد بر این است که این رمان تا حدودی زندگینامهای است و بسیاری بر این باورند که شخصیت اولنین، یک مسکووی ثروتمند که در جستجوی زندگی بامعناتر به ارتش میپیوندد، از شیوههای زندگی خود نویسنده در دوران جوانی الهام گرفته شده است. وقایع کتاب بر اساس تجربیات تولستوی در قفقاز در طول جنگ قفقاز است.
بیشتر بخوانید: آشنایی با برترین نویسندگان تاریخ ادبیات امریکا
«قزاقها» تمام انرژی و شعر دوران جوانی را دارد و در عین حال مضامین بزرگ سالهای بعد تولستوی را نیز پیشبینی میکند. قهرمان سادهلوح او، اولنین، نجیبزادهی جوانی است که از زندگی سطحی خود در مسکو دلسرد شده است و امیدوار است که زندگی سادهتری در یک روستای قزاق پیدا کند. همانطور که اولنین خود را درگیر کشمکشهای خشونتآمیز آنها با قبایل همسایه چچنی میکند و عاشق یک دختر محلی می شود، تولستوی دید وسیعتری نسبت به خود اولنین از واقعیتهای وحشیانهی شیوهی زندگی قزاقها و زیبایی وحشی و رام نشده به ما میدهد.
این رمان عاشقانه و ماجراجویانه در مرز روسیه - که در سال 1862 به پایان رسید، زمانی که نویسنده در اوایل سی سالگی خود بود - همیشه خوانندگانی را که تولستوی را از طریق داستانهای بزرگ و پانورامای دوران میانسالی او می شناسند، شگفتزده کرده است. اما تولستوی هرگز نمیتوانست موضوعی را بدون آغشتن به چندوجهی بودن باشکوه خود خلق کند، بنابراین این کتاب گواه تخیل درخشان تاریخی، آگاهی معنوی پرشور زنده و احساس غریزی او برای هر سطح از زندگی انسانی و طبیعی است.
برای خرید کتابهای پرفروش و روز دنیا می توانید به سایت خرید آنلاین کتاب بوکلند مراجعه نمایید.
نظرات کاربران