27 مرداد 1401
2371 بازدید

۸ تا از بهترین کتاب های طنز ایرانی برای نوجوانان

    در این مطلب می‌خوانید:

مروری بر کتاب های طنز ایرانی : 1+7 عنوان از بهترین کتاب­های طنز ایرانی برای نوجوانان

کتاب طنز یکی از فصول مشترک تمامی مخاطبان کتاب است که کمابیش می­تواند اوقات خواننده را به شیرین­ترین نحو ممکن بگذراند و در عین حال حامی پیام­ها یا عبرت­های موجز و جذاب برای همگان باشد. کتاب های طنز ایرانی از نمونه­‌های مطمئن و باکیفیت در شاخۀ کتاب طنز است. در این میان باید اشاره کرد که یکی از نقاط اتصال ادبیات نوجوان به کتاب­های بزرگسال با در گونۀ ادبیات طنز محیا می­شود و به نوعی کتاب های طنز ایرانی یا بهترین کتاب­های خنده­دار مرجع خوبی برای انتخاب کتاب طنز ایرانی برای نوجوانان است. در این لیست پیشنهادی هشت نمونه از آثار پرطرفدار، قدیمی و جذاب کتاب طنز ایرانی را معرفی می­کنیم. برای خرید کتاب های زیر و همچنین خرید رمان می‌توانید به فروشگاه خرید آنلاین کتاب بوک لند مراجعه نمایید.

ببرهای زخمی حکیمیه

در داستان ببرهای زخمی حکیمیه نه از ببر خبری هست و نه از اراذل و اوباش حکیمیه و آن سمت‌ها، فقط بچه‌ای بنام امید در ساختمانی ۴۲ واحدی سکانس کوتاهی از یک فیلم گانگستری را دیده و تصمیم گرفته به تقلید از بازیگران فیلم، یک گروه از دوستانش که در آن ساختمان ساکن هستند و هر یک استعداد و ویژگی‌ خاصی در شیطنت دارند تشکیل دهد و اسمش را ببرهای زخمی بگذارد. این گروه به اذیت و آزار همسایه‌ها، گرفتن خوراکی‌های سایر بچه‌های ساختمان و … آن هم به روش خودشان می‌پردازد.

در ساختمانی که امید (راوی اول شخص داستان) در آن زندگی می‌کند اتفاقات جالب و هیجان‌انگیز زیادی می‌افتد که دنیای کودکان را به بزرگترها گره می‌زند. داستان از گم شدن مرغ گروه به نام "جنیفر" شروع ‌می‌شود. گروه ببرهای زخمی با نقشه‌های شیطانی و مضحک خود در صدد پیدا کردن سرنخ‌هایی از دزد و یا دزدان این جنایت است، از همسایه‌ها بازجویی می‌کنند، با ذره‌بین بدنبال پرهای مرغشان می‌گردند و یا برای پیدا کردن استخوان‌های گم شده‌‌اش زباله‌های ساکنین را زیر و رو می‌کنند، اما سرانجام از کشف معماهایی بزرگتر سر در می‌آورند.

ببرهای زخمی حکیمیه داستان دردسرهای آمیخته با طنز است، مثل ماجرای انتخاب نماینده ساختمان، مجروح شدن سرایداری به نام مراد، روابط پنهان دختر و پسر همسایه و یا سخنرانی‌های پدر امید که دائما در پی اختراع شغل‌های بی‌فایده است. هر یک از شخصیت‌های این داستان ویژگی‌های جالبی دارند که آنها را از سایرین متمایز می‌کند و بار طنزآمیز داستان می‌افزایند. کتاب از ۳۴ بخش تشکیل شده، راوی با استفاده از زبان محاوره‌ای به شرح دقیق رخدادهای داستان می‌پردازد. این کتاب علاوه بر اینکه موقعیت‌های کمدی پی در پی خلق می‌کند، برای گروه سنی کودک و نوجوان و یا حتی بزرگسالان هم مناسب است.

رسالۀ دلگشا

رساله دلگشا شامل منظومات، رباعیات، مثنویات، منظومۀ موش و گربه می­باشد. حکایات فارسی و عربی بصورت نثر را شامل می­شود. همچنین رسالۀ صد پند، ده فصل حکایت از عبید، نامه­های قلندران و اخلاق الشراف که شامل هفت باب می­باشد. اشعار عبید در قالب طنز و با لغاتی بسیار آشنا و ساده بیان می­شود. ترکیبی که برای خواننده بسیار دلنشین است.

عبیدالله ملقب به نظام الدین از صاحبان صدور خاندان بنی زاکان قزوین است. او اشعار و رسائل بی­نظیری دارد. مرحوم اقبال در مقدمۀ دیوان عبید می­نویسد: از شرح حال و وقایع زندگانی عبید زاکانی بدبختانه اطلاع مفصلی در دست نیست. عبید در تألیفات خود از چندین تن از پادشاهان و معاصرین خود یاد کرده است. افرادی چون خواجه علاءالدین محمد، شاه شیخ ابوالحسن اینجو، رکن­الدین عبدالملک وزیر سلطان اویس و شاه شجاع مظفری. وی از نوابغ بزرگان ایران و وجودی تا یک اندازه شبیه به نویسنده بزرگ فرانسوی “ولتر” است.

آبنبات هل­دار

«کتاب آبنبات هل­دار» که به چاپ دهم رسیده است، اتفاق‌های دهه‌ی ۶۰ را روایت می‌کند. دهه‌ای که خانم‌های محله، بدون هیچ چشم­داشتی، دور هم جمع می‌شدند تا برای مسافرِ همسایۀ ته کوچه، آشِ‌پشتِ‌پای نذری بپزند. دهه‌ای که پسربچه‌ها و دخترها دوشادوش هم در کوچه بازی می‌کردند. تنها که می‌شدند، دخترها خاله‌بازی را انتخاب می‌کردند و پسرها فوتبال! پسرهایی که دنیایشان توپ پلاستیکی دولایۀ طوسی و سرخ‌رنگ‌شان بود و اگر روزی، شلوارشان خاکی یا پاره نمی‌شد، حتما با فیگور «دریبل زیدانی» شیشۀ همسایه را شکسته بودند و بازی با فریاد خانم یا آقای همسایه نیمه‌کاره مانده بود؛ فریادی که محتوای قابل انتشارش چیزی شبیه این جمله بود: «فلان فلان شده‌ها! بروید دم در خونه خودتان بازی کنید.»

بیشتر بخوانید: چرا خواندن کتاب های انگیزشی مهم است؟

داستان کتاب آبنبات هل­دار حول همین ماجراها می‌گذرد. راوی داستان پسربچه‌ای به نام محسن است که دیگران و حتّی خودش از شَرِ شیطنت‌هایش در امان نیستند. هرشب وقت خواب، به کارها و شیطنت‌هایش فکر می‌کند و تصمیم می‌گیرد از فردا کارها بد و ناپسندش را تکرار نکند تا دیگران دوستش داشته باشند. می‌خواهد مانند «داداش محمّدش» باشد. «آقا و خوش اخلاق و دوست‌داشتنی» اما فردا که از راه می‌رسد، قول و قرارهایش را فراموش می‌کند و گاهی حتی چُغُلی همکلاس‌هایش را به آقا ناظم می‌‌کند تا خودش را تبرئه کند. رفتارهای این مدلی‌اش را که کنار بگذاریم، به دروغ گفتن‌های محسن کوچولوی قصّه می‌رسیم. گاهی جوری دروغ‌ها را به جان و تاروپود هم می‌بافد که حتی خودش هم فراموش می‌کند که آقاجان این حرفی که زده دروغ بودها! چرا خودت هم باورش کرده‌ای؟

زمان داستان همان‌طور که گفته شد، مربوط به دهه‌ی ۶۰ است، اما داستان به لحاظ مکانی در بجنورد اتفاق می‌افتد. برای همین گاهی در کتاب اصطلاحات و کلمه‌هایی را با گویش مختص بجنوردی‌ها می‌خوانید که اصلا نباید نگران این موضوع باشید. چون تک‌تک این کلمه‌ها، در پانوشت کتاب توضیح داده شده‌اند.

کتابفروش خیابان ادوارد براون

مجموعه داستان «کتاب فروش خیابان ادوارد براون» برآمده از تجریبات پوررمضانی در زمینه معرفی کتاب است. کتابی که به خوبی روند تدریجی سقوط کتاب فروشی های محلی را نمایش می­دهد. این مجموعه داستان شامل ۱۲ داستان کوتاه طنز به هم پیوسته است که در قالب خاطره نوشته شده­اند و همه شان راوی مهجوریت کتابخوانی در زندگی امروز هستند؛ راوی انتظاری تلخ و بی پایان برای دیده شدن و خوانده کتاب ها. این کتاب سال ۱۳۹۴ توسط نشر چشمه به چاپ رسید.

داستان با افتتاح یک کتاب فروشی در خیابان ادوارد براون در فروردین ۱۳۹۳ شروع می­شود؛ در شروع داستان مشتری­ها همدیگر را هل می­دهند و کتاب­ها یکی بعد از دیگری به فروش می­روند ولی این اتفاق در خواب مرد کتاب­فروش می­افتد؛ مرد از خواب بیدار می­شود و روز اول کاری­اش را شروع می­کند. بعد از آماده شدن مغازه، حالا نوبت فروش کتاب است و داستان با انتظار برای گودو یا مشتری کتاب پیش می­رود. دقیقه­ها، ساعت­ها و روزها می­گذرند و انتظار ملال­انگیز به پایان نمی­رسد. فروشنده بعد از افتتاح مغازه­اش سعی می­کند از راه­های مختلف و متنوع مردم را به کتاب خواندن دعوت کند و آن­ها را با کتاب­ها آشتی دهد. مرد برای رسیدن به این مهم، همه شیوه­هایی را که به شکلی با سلیقه­ها و عقیده­های آدم­های عجول، کم­طاقت و بی­حوصله امروز مطابقت دارند، آزمایش می­کند؛ حتی سعی می­کند با تحریک حواس پنجگانه و استفاده از حس­های بویایی و شنوایی پای مردم را به مغازه و دنیای کتاب­ها باز کند، ولی هربار جز شکست چیزی عایدش نمی­شود؛ مرد هرروز در انتظار مشتری می­نشیند ولی جز کسانی که دنبال آدرس یا کتاب­های نامرتبط می­آیند، کسی در مغازه را باز نمی­کند. هریک از داستان­های این مجموعه، یکی از خاطره­های مرد کتاب فروش­اند...

نان داغ

ما «ایرانیان» صرفا آموخته‌ایم با به خاطر سپردن چند سطر توضیح، آن هم توضیحات آب‌دوغ‌خیاری و ارائه آن با رسم شکل و نمودار به اساتید مربوطه، سر و ته قضیه آموزش، تسلط و وقوف بر علم «تاریخ» را هم آوریم که عملا پس از گذار از مرحله تحصیل، به غیر از یادآوری چند اسم، عبارت و عدد چیز زیادی عایدمان نمی‌شود. اشتباه بزرگ ما این است که تصویر می‌کنیم آن‌چه در گذشته به وقوع پیوسته است، تمام شده و دیگر نخواهد توانست حال و آینده‌مان را تحت تاثیر قرار دهد؛ غافل از این‌که تاریخ زنده است، نمرده و نخواهد مرد! تاریخ را باید خواند؛ سطر به سطر و واو به واو. تاریخ را باید جدی گرفت؛ چون که با هیچ بنی‌بشری سر شوخی ندارد و دشنه در دست در کمین جوامع و افراد فراموش‌کار و کم‌توجه نشسته است! نان داغ کباب داغ که خود دنباله‌ای است بر کتاب آب‌دوغ خیار، تلاشی است ماجراجویانه به منظور ایجاد علاقه و انگیزه در قشر کتاب‌خوان برای پیگیری جدی‌تر تاریخ.

پرت و پلا

آثار  ابراهیم رها در سال‌های گذشته اغلب با استقبال خوبی مواجه شده‌اند، به ویژه کتاب «طنز پس کوچه» که فرهنگ واژگانی به زبان طنز بود که توسط نشر فرهنگ معاصر منتشر شد. «دری وری» نیز عنوان کتاب دیگری از ابراهیم رهاست که چندی پیش توسط نشر چشمه به بازار آمد؛ درباره پیرمردی نود و چند ساله که بعد از مرگش ماجراهای عجیبی توسط فرزندانش رقم می‌خورد. ابراهیم رها به هنگام نوشتن طرح اولیه «دری وری» در نظر داشت آن را در سه جلد با عناوین دیگر «پرت و پلا» و «چرت و پرت» بنویسد اما پس از مدتی منصرف شد و ماجراهای دو جلد باقی‌مانده را در «پرت و پلا» گنجاند و نهایتا تصمیم خود را اینطور توجیه کرد: «واقعیت این است که خوبیت ندارد آدم هم دری‌وری بگوید هم پرت‌وپلا و هم چرت‌و‌پرت!»

داستان «پرت و پلا» از این قرار است که معامله پیرمردی معیری نام در آن دنیا با حضرت عزرائیل به هم خورده و زنده برگشته. همین برگشتن آغاز فصلی جدیدی در زندگی او شده! در اولین جمع خانوادگی به اطلاع فرزندان و نوه‌ها و سایر اقوام دور و نزدیک که همگی اسم‌هایشان از شخصیت‌های شاهنامه برگرفته شده می‌رساند : «من بعیده عمر چندانی داشته باشم. البته عمر دست خداست، اما این واقعه که برای من حادث شد، باعث شد در این فرصت دوباره تصمیم‌هایی بگیرم که خوبه شماها هم در جریان قرار بگیرید… اولویت با اینه که یک کار خیر اساسی و پایدار انجام بدم!»

بیشتر بخوانید: 5 کتاب پیشنهادی بیل گیتس در سال 2021

علاوه بر «داستان مفرح «پرت و پلا» که در ۱۴ فصل نوشته شد، ابراهیم رها در مقدمه‌‌ای خواندنی در ابتدای کتاب به انگیزه‌های خود از نوشتن داستان و تاملات درونی‌اش اشاره کرده. در مقدمه از زبان او می‌شنویم که جز نوشتن، کار دیگری بلد نیست و اگر از ابتدا به سراغ تجارت و یا سرمایه‌گذاری‌های کلان می‌رفت قطعا به شدت متضرر می‌شد. به گفته خودش برای نوشتن، به هیچ کلاسی نرفته است و بیشترین تاثیر در نوشتن را سال‌های زندگی در خانه پدری در او گذاشته است. هدف از قرار دادن مقدمه، آشنایی مخاطب با اتمسفر ذهنی و شرایط زیستی نویسنده در خلال نوشتن داستان‎‌هایش است.

تعلیمات غیراجتماعی

پیش از عوض شدن نظام کتاب‌های درسی، در دوره دبستان، کتابی تحت عنوان تعلیمات اجتماعی بود که اگر از بزرگترهای خود بپرسید، حتما خانواده‌ی آقای هاشمی را به خاطر دارند. آقای هاشمی کارمندی نمونه بود که برای ماموریت از کارزون به نیشابور سفر می‌کرد و با خود خانواده‌اش که علی پسر خانواده، مریم دختر خانواده و طاهره خانم و همچنین مادر آقای هاشمی را می‌برد و در طول این سفر آموزه‌های اجتماعی را به دانش‌آموزان یاد می‌داد.

و حالا مهرداد صدقی با همین شخصیت‌های نوستالژیک، داستان طنزی نوشته که به جای ماموریت، این بار آقای هاشمی اخراج شده و می‌خواهد برای پیدا کردن کار به تهران سفر کند. پسر خانواده به جای علی، شنتیا شده و مریم، رکسانا! مادربزرگ بچه‌ها هم در خانۀ سالمندان مشغول است و طاهره خانم همسر آقای هاشمی معتاد سریال‌های آبکی است و به کل شخصیتش عوض شده است.

آقای هاشمی به همراه خانواده‌اش با ماشین خود به تهران سفر می‌کند و چند هفته‌ای را در خانه‌ی چند تن از دوستان خود سر می‌کنند که هر کدام در یک صنف خاص از قبیل سیاست، فوتبال و… مشغول به کار هستند و آقای هاشمی از آن‌ها می‌خواهد که کاری برایش دست و پا کنند. نویسندۀ در طول این سفر، همه‌ی معضلات اجتماعی را گنجانده و هیچ کدام را از قلم نینداخته، از انتقادات وارده به نمایشگاه کتاب و مافیاهای موجود در فوتبال و قرارهای مخفی آقازاده بگیر تا رفتار عجیب‌وغریب نسل جدید و بی اعتنایی و بی احترامی به بزرگ‌ترها…

این­جا بدون مرد

مونا زارع سال 1369 در تهران به دنیا آمده و گرافیک خوانده اما عکاسی را دوست داشته و در انتها طنزنویس شده! اولین کتاب ایشان در سال 1396 با نام چگونه با پدرت آشنا شدم توسط نشر چشمه چاپ شده است.

این کتاب داستانی انتزاعی از انقراض مردان درسراسر دنیا است. اتفاقات در تهران امروز رخ می‌دهد و میترا، شیرین، آیدا و شراره دوستانی هستند که هنوز مردی در زندگی‌شان حضور دارد. داستان بسیار شیرین و ساده روایت می‌شود و اصول اصلی طنزنویسی در تمام قسمت‌ها رعایت شده است. استفاده از تکه‌کلام­های ناب و خنده‌دار در داستان جذابیت آ­ن را صد چندان کرده است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
نظرات کاربران
نسیم
1402/9/3
با سپاس از مطلب خوبتان. تکیه‌کلام صحیح است نه تکه‌کلام. البته انشاالله اشتباه تایپی بوده.
نظر خود را بنویسید:
پربازدیدترین مطالب