کتاب «زنان زندگیام» درواقع خودزندگینامهای است از نویسندهی شیلیایی ایزابل آلنده که در این کتاب با نثری ساده از تجربههای خود در مقابل جامعۀ مردسالار شیلی سخن میگوید و در خلال این روایت، اشاره دارد به زنان سرکوبشده و زنانی که به جسم و روح و حقوق آنها تعرض شده است. بعضی از آثار ایزابل آلنده حاوی جنبههایی از ژانر رئالیسم جادویی است. این نویسنده پرخوانندهترین نویسندهی اسپانیاییزبان در دنیا معرفی شده است. کتاب «زنان زندگیام» را نشر برج با ترجمهی سعید متین منتشر کرده است.
آلنده اولین رمان خود را در سن 40 سالگی منتشر کرد. کتابهای او خلاصهای از ذهنیت وی برای رسیدن به آرمانشهری است که در آن برابری جنسیتی وجود دارد. زمانی که ایزابل آلنده کودکی بیش نبود پدرش آنها را ترک کرد و او اولین و اصلیترین عامل گرایشاش به فمینیسم را همین موضوع میداند و مینویسد: «چطور میتوانستم به مردها، که یک روز دوستت دارند و روز بعد دود میشوند، اعتماد کنم؟»
نسیم از خوانندگان کتاب است که نظرش را راجع به کتاب «زنان زندگی ام» در صفحهی اینستاگراماش به اشتراک گذاشته است: «این کتاب اولین تجربهی من از مطالعه در زمینهی فمنیست بود. تجربهای لذتبخش و پر از اطلاعات مفید. نویسنده در قالب فعالیت و جنبشهای فمنیستی، به تاثیراتی که برخی زنان بر شخصیت او گذاشتند و کمی هم به زندگی شخصی خود پرداخته است. این کتاب بیشتر شبیه به سپاسنامهای نسبت به زنانی مبارز و البته ظلمدیده هست که آلنده بهنوعی با آنها برخورد داشته، زنانی که قربانیان خشونت و تبعیض بودند. بعد از مطالعهی این کتاب، آلنده برای من به شخصیتی قوی، مبارز، پرانرژی و صلحجو تبدیل شد که برای کمک به همنوعان خود از هیچ کمکی دریغ نکرده و برای جهانی با برابری جنسیتی تلاشهای مستمر انجام داده و از بنیادهای زیادی در این زمینه حمایت میکند. جالب است که آلنده این کتاب را در ایام قرنطینه کرونا نوشته و گفته به جای این تاملات باید با الهام از مارکز، رمانی با عنوان «عشق سالهای کرونا» مینوشته. کتاب بسیار خوشخوان و گزینهی مناسبی برای شروع مطالعه دربارهی فمنیسم است.»
نظر لین که در سایت «گودریدز» نوشته است را میخوانید: «من واقعاً عاشق این کتاب که نوشتهی یکی از نویسندگان مورد علاقهام است شدم! شنیدن فلسفهی او در مورد زنان، روابط، فرزندپروری، پاندمی و خیلی چیزهای دیگر بسیار شگفتانگیز است. تنها انتقاد من این است که خیلی کوتاه است. من میخواهم بیشتر از او بخوانم! او سهم برجستهای در ادبیات، جامعه و جهان دارد. این کتاب را به شدت توصیه میکنم.»
لیندن نیز نوشته است: «ایزابل آلنده زن پختهای است که هر زن جوانتری باید ملاقاتش کند: صریح، با تجربه و عاقل. او از زندگی، انتخابهایش (چه خوب و چه بد)، غمها و شادیهایش میگوید. او از زنانی صحبت میکند که مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، از زنانی که قربانی یک جامعهی مردسالار میشوند، در هر حجمی که میتوان به آن فکر کرد. سخنان او واقعاً روی من تاثیر گذاشت.»
نظر مهسا از خوانندگان دیگر کتاب: « یه کتاب فوق اگزیستانسیال. در این کتاب همراه میشویم با یک خانم هشتاد ساله، که شبیه به هشتادسالههایی که میشناسیم نیست. قرار است با این خانم همراه بشویم، همراه زندگیاش و تجربیاتش و جهان را از چشم این آدم ببینیم. یک نگاه جسورانه به موضوعاتی مثل زنانگی، فمنیست، فرزندپروری، سالمندی، عشق و هر آنچه که اسمش را زندگی میگذاریم. اصلا کتابی نیست که مخصوص خانمها باشد؛ این کتاب مناسب همۀ آدمهاست. نگاه جذاب نویسنده، لحن شیرین و دلچسبش شبیه به این است که یک رفیق هشتادسالۀ نویسنده، پر از تجربه و شیطنت و بهروز، نشسته روبهرویت و از نگاهش به زندگی میگوید. از روزهای کودکی، از بیپروایی جوانی که گذشت، از نگاهش به پیری، به مرگ... بهشدت لذت بردم از خواندن این کتاب. از آن دست کتابهاست که معنای زندگی در آن موج میزند. یک تلنگر بزرگ است. من معمولا پیشنهاد میدهم که این جنس کتابها را هدیه دهید. اول به خودتان و بعد به عزیزانتان. این کتابها کمک میکنند اصیلتر زندگی کنیم. از دستش ندید.»
جملات زیر گزیدههایی از کتاب «زنان زندگیام» هستند:
- «قبلاً آدمها در بیست سالگی به سن پختن میرسیدند، جاافتادگی در چهل و پیری در پنجاه سالگی شروع میشد. امروز نوجوانی تا اوایل دههی سی یا دههی چهل گسترش مییابد، جاافتادگی،حدود دههی شصت اتفاق میافتد و پیری تازه در هشتاد سالگی شروع میشود.»
- «باید کدورتها را فراموش و منفی گرایی را از خود دور کنیم،کینه و خشم توان فرساترند تا بخشش. و کلیدخوشبختی،بخشیدن خود و دیگران است.»
- «واکنش مردانه در برابر تهدید،فرار یا مبارزه است؛آدرنالین و تستسترون. واکنش زنانه در برابر تهدید، تشکیل حلقهای و قراردادن بچهها در مرکز آن است، اُکسی توسین و استروژن.»
- «زن بودن یعنی با ترس زندگی کردن. هر زنی درDNA خود ترس از نر دارد. قبل از هر کار پیش پا افتادهای نظیر رد شدن از مقابل گروهی از مردان فارغالبال، دل بهشک میشود.»
- «دخترانی که هیچکس نمیخواهدشان، که برای ازدواجهای زودهنگام فروخته و به کار اجباری و تنفروشی مجبور میشوند، دخترانی که قربانی ضرب و شتم و تجاوزند و در آغاز بلوغ بچه بهدنیا میآورند، دخترانی که در چرخهای ابدی از تحقیرورنج، مادرِ دختران دیگری مانند خود میشوند.»
ایزابل آلنده - روزنامهنگار و نویسنده - در سال ۱۹۴۲ در پرو متولد شد و سالهای نخست کودکیاش را در شیلی گذراند. او پس از کودتای نظامی ۱۹۷۳ در شیلی، به ونزوئلا تبعید شد و سال ۱۹۷۸ به آمریکا مهاجرت کرد. آلنده خود را «خارجی ابدی» قلمداد میکند. در سال۱۹۸۱، وقتی پدربزرگش در بستر بیماری بود، شروع به نامهنوشتن برای او کرد که موجب خلق رمان «خانۀ ارواح» شد. زمانی که آلنده دختر خود را به واسطهی تزریق اشتباه از دست داد، رمان «پائولا» را سال۱۹۹۱ به صورت نامهای خطاب به وی نوشت. او بیش از ۶۰ جایزهی ملی و بینالمللی دریافت کردهاست، مانند «جایزهی ملی ادبیات شیلی» در سال ۲۰۱۰ و «جایزهی هانس کریستین آندرسن» در ۲۰۱۲.
در سال 2014، باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا، نشان افتخار آزادی رئیسجمهوری را به او اعطا کرد. آلنده بهعنوان نخستین نویسندهی زن اسپانیاییزبان «نشان افتخار جایزهی کتاب ملی آمریکا» را در سال ۲۰۱۸ بهپاس خدمات ارزندهاش به جهان ادبیات دریافت کردهاست.
آثار ایزابل آلنده به بیش از سی زبان زندهی دنیا ترجمه شدهاند. از میان کتابهای دیگر وی میتوان به «همه روزهای ما»، «منهای عشق» و کتاب موفق «گلبرگی از دریا» اشاره کرد.