کتاب «بیرون در» اثری از نویسنده معروف ایرانی محمود دولتآبادی است که در سال 1398 توسط انتشارات چشمه، چاپ و منتشر شده است. «محمود دولت آبادی» جایزه ادبی هوشنگ گلشیری را برای یک عمر فعالیت دریافت کرده است.
شخصیت اصلی داستان «بیرون در» زنی تنها به نام آفاق است که بهتازگی با مردی غریبه آشنا شده و فقط یکبار او را دیده است. آفاق درگیر این است که بداند چرا آن مرد او را تنها گذاشت و رفت. قصهی آشنایی عجیبی است ولی ذهن خواننده و آفاق را درگیر خود کرده است. در این کتاب خواننده یکباره وارد حادثه و قصهای میشود که اطلاعات زیادی در دست ندارد. خواننده خودش باید شخصیتها، حوادث و قطعات داستان را کنار هم بگذارد.
فریبا در یکی از سایتهای داخلی نظر خود اینچنین مینویسد:
«بیرون در انگار تکرار مداوم داستانهای دولت آبادی است. این نثر با ثبات آثار استاد نهتنها خواننده را خسته نمیکند، بلکه شادیآفرین هم است. توضیح جزئیات بسیار دقیق و عالی هستند و بسیار به دل مینشیند.»
محمدرضا مشفقی هم مینویسد:
«کتاب شبیه به سلوک بود و از معدود دفعاتی که آقای دولت آبادی از زندگی روستایی و عشایر و.. خراسان و اطراف دست کشیدهاند و به مرکز شهر و پایتخت وارد شدهاند. با داستانی که از فکر و گمان و شک ناگه در واقعیت ادامه مییابد.»
در سایت 3 امتیاز درباره کتاب نوشته شده است که بخشی از آن را میخوانیم:
«صفحات ابتدایی کتاب برای خواننده آسان نیست و ناچار است صبورانه به انتظار تکه پازلهای نویسنده را در ذهن نگه دارد تا بخشی از قصه برایش جا بیفتد! همین موضوع باعث شده بعضی از منتقدان آن را سختخوان بدانند. ضمن اینکه کل داستان بدون وقفه در یک خط مستقیم روایت میشود. اما وقتی کتابخوان متوجه ماجرا شد، بعید است که آن را بهسادگی رها کند و قصه برایش جذاب پیش میرود.»
شخصی با نام مستعار «فری» ساده و صمیمی نظر خود را اینچنین مینویسد:
«کتاب جالبی بود، ذهنم را درگیر کرده است. یک داستان ساده که خیلی هم جالب نوشته شده است، دلم برای آفاق هم سوخت.»
پشت جلد کتاب میخوانیم:
«این هم صبح. صبح آمد و روشنایی پهن شد روی در و دیوار حیاطی که یک لنگه از در قدیمی فلزیاش کج – همچنان کج نیمهباز بود – انگار که باقی مانده بود نیمهباز چنان که لنگهی سنگینِ در خودش را فروانداخته بود و نیمی از لبهی پایینیاش گیر کرده بود توی زمین و خیلی زور میخواست که آن را از زمین جدا کنی و بکوشی چفتوجفتش کنی. به لنگهی سالم ایستاده که آن لنگه هم در جای خود خشک شده بود و ده سانتی خاکوگل خشکیده آن را توی خودش قالب گرفته، بینیاز انگار به بازوبسته شدن.»
اوایل کتاب که آفاق به مرد غریبه فکر میکند میخوانیم:
«حتی نام یکدیگر را نپرسیده بودیم. نه او از من پرسید و نه من از او؛ و دوتا آدم که هیچچیزی از یکدیگر نمیدانستند در پیادهرویی قدم برمیداشتند که احتمالا آن دو برای نخستین بار بود که از آنها عبور میکردند – عبور میکردیم.»
«نگاهش به دست و فنجان نبود اصلا. پس در کدام لحظه متوجه وجود بیهدف من شده بود که تا غافل شدم از نگریستن به او، ناگهان دیدمش ایستاده مقابل میزی که من نشسته بودم و میپرسید: «اجازه میدهید من میز را حساب کنم؟» نمیدانم چه شد – انگار افسون شده باشم سکوت کردم و احتمالا نگاهم پایین آمد و در سکوت ماندم.»
«همیشه مکتوم مانده است نگاه مادران وقتی رفتن فرزندشان را بدرقه میکنند و نشده بیان شود که درونشان چه میگذرد، خاصه اگر فرزند سالیانی را هم در زندان گذرانیده باشد و هنوز هم پیگیر باشد با عبارتِ «ما به امید اینچنین روزهایی بودهایم، مامان!» بله؛ و پیدا بود که گیرودارها بدان شکلهای پیشین پایان یافته؛ اما نگرانی مادر چه؟»
«محمود دولتآبادی» نویسنده مشهور ایرانی 10 مرداد سال 1319 در سبزوار چشم به جهان گشود. از کودکی به کتاب خواندن علاقه داشت و پدرش او را با حافظ و سعدی و دیگر شعرای کلاسیک آشنا کرد.
از کتابهای او میتوان به «کلیدر»، «جای خالی سلوچ» و «روزگار سپری شده مردم سالخورده» اشاره کرد. در بیشتر قصههایش رنجهای روستاییان شرق ایران و خراسان را روایت میکند.
متاسفانه تاکنون اقتباسی از این کتاب صورت نگرفته است.
بخشی از نقد سایت معتبر «کافه بوک» برای رمان «بیرون در» اینچنین است:
«رمان بیرون در یک رمان سختخوان محسوب میشود. رمانی که نفس شما را میگیرد و اجازه استراحت نمیدهد. در کتاب به ندرت جایی برای ایستادن و کنار گذاشتن کتاب وجود دارد چرا که کتاب به شکل یک تکه روایت میشود. پشت سر هم بدون اینکه داستان توقف داشته باشد. کتاب حتی فصل بندی هم ندارد. در این کتاب شما ناگهان وسط یک حادثه پرت میشوید و باید تکههای پازل را در کنار هم قرار دهید تا به کلیت داستان پی ببرید.»
اگر اولین باری است که از بوکلند خرید میکنید، میتوانید کتاب بیرون در را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به ادبیات داستانی علاقهمندید، به صفحه خرید رمان هم سری بزنید.