شاید برای شناخت بهتر روسیهٔ امروز، باید سرگذشت مردم این سرزمین را بهتر بشناسیم. مردمانی که تنها در گذرِ ۱۲ سال، سقوط آرمانشهر خود را به چشم دیدند و پس از آن با خیانتِ دموکراسیِ تازه متولد شده در میهن خود نیز روبهرو شدند. «زمان دستدوم» شرح این دوران است؛ مجموعهای از روایات افرادی که زوال آرمانهای ایدئولوژی کمونیسم را دیدهاند و حالا باید با واقعیت نابودی رؤیاهایشان و شمایل تازهٔ سرزمینشان کنار بیایند.
سوتلانا الکسیویچ، روزنامهنگار، مقالهنویس و مورخِ زادهٔ بلاروس، در سال ۲۰۱۳ مجموعهای از مصاحبههای خود در سالهای ۱۹۹۱ تا ۲۰۱۲، که شامل روایات بازماندگان شورویِ سابق دربارهٔ تجربهٔ مواجهه با سقوط آرمانشهرشان است را در کتابی تحت عنوانِ اصلیِ «زمان دستدوم: آخرین بازماندگان شوروی» گردآوری کرد؛ اثری تکاندهنده از ساکنین سرزمینی که به رؤیاها و باورهایشان خیانت شد.
این کتاب پنجمین اثر الکسیویچ و همینطور آخرین کتاب از مجموعهٔ «آرمانشهر» این نویسنده است. از ویژگیهای مهم «زمان دستدوم» روایات جامع الکسیویچ است؛ او تنها به یک طبقه اکتفا نکرده و با اقشار مختلفی از جامعه مصاحبه میکند. افرادی همچون سالخوردگانی که اوج قدرت کمونیسم را دیدهاند و هنوز کینهای کهنه از اصلاحات اقتصادیِ (پرسترویکا) گورباچف و دموکراسی نخنما شدهٔ پس از آن دارند، و همینطور با جوانانی که کودکی خود را با آموزههایی گذراندهاند که دیگر عیاری ندارند و همینطور عشاقی که معشوقشان را به فقر و جنگ باختهاند. این کتاب به ما نشان میدهد، اهالی شوروی با روی کار آمدن کمونیسم، امیدی تازه به آنکه حکومتی به دست مردم و برای مردم ساخته خواهد شد و «توده» در آن نقشی کلیدی دارد را در خود یافتند؛ اما شقاوت استالین، سانسورهای ادبی و مطبوعاتی، تبعیدها، نزاعهای نژادی و سلاخیِ هموطن به دست هموطن و فقر ذره ذره روح این امید را کشت و آنچه پس از آن به روی کار آمد، نه رنگی از رویای گذشته داشت و نه نوید آرمانشهری جدید را میداد.
«زمان دستدوم» یک حماسهسراییِ جمعی است که به شناخت بهتر نه تنها مردم روسیه بلکه ذات بشر کمک میکند. آدمی همواره در طول زندگی خود برای داشتن مدینهٔ فاضلهاش دست و پا زده است؛ و حاضر به برپایی جنگها و نابودیِ زندگیهای بسیاری برای رسیدن به این رؤیا شده است. شاید در پس این روایات تلخ و تأثیرگذار نشانی باشد که کمک کند تا بدانیم آرمانشهر ما بهراستی کجاست و چرا همچنان چنین دور و دستنیافتنی است.
در ایران، نسخهٔ فارسیزبان «زمان دستدوم» توسط انتشارات زیر منتشر شده است.
لازم بهذکر است، کتاب حاضر همچنین تحت عنوان «عصر مندرس: آخرین سرخها» با ترجمهٔ فروغ پوریاوری توسط انتشارات فرهنگ جاوید تأییدیه فیپا را در سال ۹۷ دریافت کرد.
• تعداد نظرات: ۲،۴۳۵
• تعداد امتیازدهی: ۱۷،۱۶۹
• میانگین امتیاز (از ۵): ۴.۴۶
لوئانا از خوانندگان وبسایت گودریدز دربارهٔ این کتاب نوشته:
«یکی از بهترین و تأثیرگذارترین کتابهایی که تا بهحال خواندهام. این کتاب را به هر کسی که به اروپا شرقی، روسیه مدرن و شوروی سابق و زندگی زیر بارِ ستم و اختناق علاقهمند است، به شدت توصیه میکنم.»
همینطور ویلیام برِنان از خوانندگان وبسایت آمازون نیز تجربهٔ خواندن «زمان دستدوم» را یکی از عمیقترین و بهترین تجربیات خود در زمینهٔ مطالعهٔ کتاب معرفی کرده است.
در میانهی نزاع سیاستمداران و جنگهای خونین، بازندگان همیشگی مردمان وفادار آن سرزمین هستند. افرادی که دیده نمیشوند و اشارهای به آنها نمیشود. یکی از بهترین توصیفات از چنین مردمی را یک شهروند ساده، بازگو میکند؛ زنی سالخورده که دیگر امیدی به دولتمردانش ندارد:
«توی پایتخت چه خبره؟ ما با مسکو هزار کیلومتر فاصله داریم. وضعیت زندگی توی مسکو رو ما فقط از تلویزیون تماشا میکنیم، عینِ فیلم سینمایی. پوتین و آلا پوگاچووا رو میشناسم...بقیه رو نه...تظاهرات و اعتراض باشه یا نباشه فرقی نمیکنه...ما همونجور که قدیم زندگی کردیم الآن هم میکنیم. چه سوسیالیستها روی کار بودند، چه الآن که کاپیتالیستها دارند حکومت میکنند، برای ما «سفید» و «سرخ» سروته یه کرباسند. مهم اینه بتونیم تا بهار زنده بمونیم. سیبزمینی بکاریم...»
سوتلانا الکساندروا الکسیویچ (Svetlana Alexandrovna Alexievich) در ۳۱ می ۱۹۴۸ در شهر ایوانو-فرانکیفسکا، در غرب اوکراین بهدنیا آمد. پدر و مادر الکسیویچ آموزگارانی زادهٔ بلاروس و اوکراین بودند و پس از پایان دوران نظاموظیفهٔ پدر، الکسیویچها به بلاروس نقل مکان کردند.
پس از اتمام از دبیرستان، او همزمان با همکاری با روزنامههای محلی، در دانشگاه دولتی مینسک مشغول به تحصیل در شاخهٔ روزنامهنگاری شد، و بهواسطهٔ همکاری با نشریات و انتشار مقالههای خود، جوایز متعددی نیز دریافت کرد.
پیش از انتشار اولین اثرش، «جنگ چهرهٔ زنانه ندارد: تاریخ شفاهی زنان در جنگ جهانی دوم»، الکسیویچ از طرف دولتِ وقت متهم به مخالفت با ایدئولوژیِ حکومت و همچنین اسطورهزداییِ جنگ و قهرمانانش شد. همین مسأله باعث شد تا این اثر با تأخیری دو ساله و همزمان با روی کار آمدن گورباچُف در ۱۹۸۵ منتشر شود. این اثر اولین کتاب از مجموعهٔ «آرمانشهر» این نویسنده محسوب میشود.
اثر جنجالی دیگر الکسیویچ، «پسرانی از جنس روی»، به مدت ده سال از چشم مخاطبان خود پنهان ماند؛ اثری دربارهٔ سربازانی که در جریان مداخلهٔ شوروی در جریانهای کشور افغانستان و جنگ میان دو کشور به آنجا اعزام و کشته شدند. مردانی که در تابوتهایی از جنس روی به آغوش مادران خود بازگشتند. دولت هرگز الکسیویچ را از بابت افشاگریهایش در این کتاب نبخشید و دادگاهی علیه او و کتابش ترتیب داده شد.
پس از سقوط کمونیسم، الکسیویچ «مسحور مرگ» را در ۱۹۹۳ منتشر کرد؛ کتابی تکاندهنده در مورد افرادی که با سقوط حکومتی که به آن ایمان داشتند کنار نیامده و دست به خودکشی زدند.
این نویسنده نثر خود را مدیون آلس آداموویچ، نویسنده، فیلمنامهنویس و فعال سیاسی بلاروسی میداند، و همواره از او بهعنوان معلم خود یاد کرده است. او ادامهدهندهٔ سبکی است که آداموویچ به آن لقب «حماسهسرایی جمعی» را داده بود و این شیوه را به بلندترین قلهٔ خود رساند. زبان آثار الکسیویچ صریح، کوبنده و تأثیرگذارند؛ او به افرادی که نادیده گرفته شدهاند، فراموش شدهاند و یا فرصت ابراز از آنها ربوده شده است، مجال شنیدن میدهد.
در سال ۲۰۱۵، الکسیویچ، اولین نویسندهٔ حوزهٔ ادبیات ناداستان، بهعلت خلق روایات چندصدایی که مظهر رنج و شجاعت در روزگار معاصرند، موفق به کسب جایزهٔ نوبل شد. آثار او تا به امروز در ۴۷ کشور و به ۴۵ زبان ترجمه شدهاند و مورد اقتباسهای نمایشی گوناگونی قرار گرفتهاند.
«نیایشهای چرنوبیل» و «در جستجوی انسان آزاده» از دیگر آثار برجستهٔ این نویسنده محسوب میشوند.
همچنین، روزنامهٔ گاردین «زمان دستدوم» را پس از انتشار نسخهٔ انگلیسی زبان این اثر، سومین کتاب برتر قرن بیستویکم نامید.
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید میکنید میتوانید کتاب زمان دستدوم را با ۲۵ درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به کتابهای زندگینامه علاقهمندید، به صفحه خرید کتاب های زندگی نامه هم سری بزنید.