کتاب «شاد بودن کافی نیست» نوشته مارک منسن مجموعهای از مقالات با موضوعاتی نظیر زندگی بهتر، احساسات، هیجانات، فقدانها و مدیریت هر کدام از اینهاست. نکته جالب توجه کتاب «شاد بودن کافی نیست» این است که نویسنده سعی کرده مطالب این مقالات را بر اساس تجربه زیسته خود از بین اتفاقات، روابط کاری و تجربیات زندگی شخصی خودش بیان کند تا برای خوانندگان ملموس و جذاب باشد.
کتاب «شاد بودن کافی نیست» اشارهای به شاد بودن صرف ندارد و به کلیات زندگی میپردازد و تاکید میکند که چالشهای سخت و دشواری که در زندگیِ ما اتفاق میافتد کاملا طبیعی است و عبور از این چالشها بستگی به احساسات و مدیریت درست احساسات ما در مقابله با آنها دارد.
نگار، یکی از خوانندگان و مخاطبان ایرانی، درباره کتاب «شاد بودن کافی نیست» اینطور نوشته است: «این کتاب از نظر محتوا و ترجمه عالی است. با توجه به اینکه متن کتاب از مقالات مختلف وبلاگ مارک منسن انتخاب شده، به موضوعات مختلفی نظیر کارآفرینی، رواندرمانی، هدف، احساسات و... اشاره دارد. به نظر من نکتهی مهم و ارزشمند این کتاب مقالاتی هستند که در مورد ذهنِ احساسی و منطقی، هویت و رویارویی با واقعیتهای زندگی است.»
یکی از پاراگرافهای مهم این کتاب که پشت جلد آن هم آمده، این پاراگراف است: «زندگی مجموعهای از فقدانهاست؛ این تقریباً تنها چیز حتمی در زندگی ماست. لحظهبهلحظه و سالبهسال خود سابقمان را پشتسر میگذاریم، خودی که دیگر نمیتوانیم آنرا برگردانیم. ما دوستان، اعضای خانواده، ارتباطات، شغلها و گروههایی را از دست میدهیم، دیدگاهها، تجربهها، اعتقادها و اشتیاقهایی را از دست میدهیم و درنهایت روزی هستیِ خود را. اگر به لحظات سخت زندگیتان فکر کنید، متوجه میشوید برای خلاصی از آن لحظات سخت باید با رنج فقدان کنار میآمدید. باید روابط و پیگیریها را از دست میدادید، باید معنایی را از دست میدادید تا قادر میشدید به معنایی والاتر و سالمتر دست یابید. با این نگاه تمام رشدها به گونهای فقدان نیاز دارند و تمام فقدانها موجب رشد میشوند. این دو باید با یکدیگر اتفاق بیفتند.»
قسمت جذاب دیگری از کتاب را که به موضوع «هیچوقت برای شروعکردن نیست» اشاره دارد، در ادامه میخوانیم: «درحالیکه بسیاری از مردم در سی سالگی فکر میکنند باید حرف زندگیشان را کشف کرده باشند، هیچوقت برای شروعی دوباره دیر نیست. افرادی که بزرگترین افسوسها را در طول این دهه داشتند کسانی بودند که در شغلی ماندند که میدانستند درست نیست. در این دهه، بهراحتی روزها به هفتهها و هفتهها به سالها تبدیل میشوند و ناگهان یک روز به خودت میآیی و میبینی چهل ساله شدهای و درگیر بحران میانسالی هستی؛ بهخاطر اینکه در رابطه با مشکلی که از ده سال پیش از آن آگاه بودی کاری انجام ندادی.»
در جای دیگری از این کتاب نیز درباره درک و پذیرش احساساتمان میخوانیم: «در ظاهر خیلی ساده و احمقانه به نظر میرسد، اما چیزی که احتمالا درمییابید این است که اگر احساسی را به مدت طولانی در خودتان سرکوب کرده باشید، زمانی که آن احساس را تجربه میکنید، برایتان ناآشنا و غیرقابل تشخیص است. هدف ما در این جا یادگیری شناسایی احساس و جداسازی تصمیمات از احساسات است. این همان تفاوت میان «میل» به مشت زدن توی صورت شخص مقابل و انجام دادن این کار است. عملی کردن این کار غیرقابل قبول است. میل به انجام این کار واکنش طبیعی انسان است (البته گاهی). زمانی که احساساتتان را از تصمیماتتان جدا میکنید، اغلب سبب میشوند پیچیدگی و عمق بیشتری از احساساتتان را تجربه کنید. برای مثال ممکن است در مقطعی احساس افسردگی کنید اما اگر افسردگیتان را تفکیک و با دقت بیشتری آن را بررسی کنید، ممکن است متوجه شوید از علت چیزی که باعث افسردگیتان شده عصبانی هم هستید. حالا داریم به نتایجی میرسیم.»
مارک منسن نویسنده «کتاب شاد بودن کافی نیست» متولد 1984، نویسندهی کتابهای خودشناسی، وبلاگنویس و کارآفرین آمریکایی است که ترجمه کتابهایش در ایران با استقبال خیلی خوبی روبهرو شده است. از کتابهای دیگر این نویسنده که فروش بالایی داشتهاند میتوان به کتاب «هنر ظریف بیخیالی» و همچنین کتاب «اوضاع خیلی خراب است» اشاره کرد.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید کتاب انگیزشی نیز بازدید فرمایید.