رمان «نزدیکی» نوشتهی حنیف قریشی، نویسندهی پاکستانیِ ساکن بریتانیا است که برای اولینبار در سال 1998 منتشر شد. داستان این کتاب، شخصیتمحور است و شخصیتها را انسانهای عادی در نقشهای مختلف تشکیل میدهند. شیوهی نگرش و زیست آنها بهقدری واقعی بیان شده که خواننده قادر است با آنها همذاتپنداری کرده و رابطهی عمیقی بین خودش با این شخصیتها احساس خواهد کرد. فیلمساز فرانسوی، پاتریس شرودر با همکاری حنیف قریشی، در سال 2001 با اقتباس از رمان «نزدیکی»، فیلمی با همین نام و با بازیِ مارک رایلنس، کری فاکس، سوزانا هارکر و تیموتی اسپال ساختند که در جشنوارهی برلین مورد ستایش قرار گرفت. این اثر در ایران توسط نشر چشمه و با ترجمهی نیکی کریمی به چاپ رسیده است.
رمان «نزدیکی» نوشتهی حنیف قریشی، نویسندهی پاکستانیِ ساکن بریتانیا است که برای اولینبار در سال 1998 منتشر شد. داستان این کتاب، شخصیتمحور است و شخصیتها را انسانهای عادی در نقشهای مختلف تشکیل میدهند. شیوهی نگرش و زیست آنها بهقدری واقعی بیان شده که خواننده قادر است با آنها همذاتپنداری کرده و رابطهی عمیقی بین خودش با این شخصیتها احساس خواهد کرد. فیلمساز فرانسوی، پاتریس شرودر با همکاری حنیف قریشی، در سال 2001 با اقتباس از رمان «نزدیکی»، فیلمی با همین نام و با بازیِ مارک رایلنس، کری فاکس، سوزانا هارکر و تیموتی اسپال ساختند که در جشنوارهی برلین مورد ستایش قرار گرفت. این اثر در ایران توسط نشر چشمه و با ترجمهی نیکی کریمی به چاپ رسیده است.
جی، قهرمان میانسال داستان، به عنوان نمادی از یک جامعهی بسیار بزرگتر از همسالان و همنسلان خویش، احساس میکند عادت و اجبار بر زندگی او سایه انداخته و پریشان و مغلوب است و زندگی مشترکش را نیز در ورطهی نابودی میبیند. جی خسته است و عزم رفتن دارد. او میخواهد بحران میانسالی را با ترک خانه التیام ببخشد. جی به درست بودن خیلی از چیزها شک کرده و در جریان تغییر نسل به سمت مدرنیته احساس گمگشتگی میکند و میکوشد با کشف جریانهای تازه، هم خودش و هم آرامش ازدسترفتهاش را باز یابد. قریشی در جریان داستان، روابط افراد را مورد تحلیل قرار میدهد، با نگاهی نو به تحلیل مفهوم جدایی پرداخته و در این بین گریزی نیز به واقعیتهای ازدواج میزند.
نظر خوانندگان در سراسر دنیا، درباره کتاب «نزدیکی» چیست؟
نشریهی Independent کتاب «نزدیکی» را داستان نسلی گمشده خواند که مردان دهه شصت، در دهه هشتاد خود را با محیط بیگانه یافتند و در دهه نود نامتجانس با فضا و موقعیتهای سیاسی.»
منتقد نشریهی on Sunday چنین نوشت: «یکی از ظریفترین و دردناکترین داستانهایی که تاکنون دربارهی احساسات درونی و ذهنیات یک مرد و تجزیهوتحلیلش خواندهام… با دیالوگهایی کوبنده و متفاوت… بیان واقعیت سخت است، اما قریشی با روراستی و اعتمادبهنفس کمنظیری از آن سخن میگوید.
Observer نیز نوشت: «اگر بنا به گفتهی جان آپدایک، وظیفهی نویسنده بیان چیزی باشد که فکر میکند درست است، قریشی در این مورد کاملا موفق عمل کرده، روراستی او با خودش تکاندهنده است.»
جملاتی از کتاب که شاید انگیزه خواندن باشند
جملات زیر بریدههایی از کتاب هستند:
«-میگفت به من غبطه میخورد که هر روز بیدار میشوم و یک کار مهم برای انجام دادن دارم. او باور نمیکرد که من به او غبطه میخورم که هر روز بلند میشود و کاری را میکند که دلش میخواهد. برقصد، شعر بخواند یا قدم بزند.
-شما تعجب مینمایید که چرا مردم تحمل میکنند. ولی آنها عادت کردهاند و فکر نمیکنند که هرچیز قادر است جور دیگری هم باشد. این بیشترخواهی مردم نیست که مرا شگفتزده میکند بلکه از اینکه چقدر کمتوقع هستند تعجب میکنم.
-به دید من زنها خیلی خوشبخت هستند که در آنِ واحد دارای دو خطمشی هستند. یک قسمت مربوط به خودشان و قسمت دیگر اثر آنها در تاریخ است. آنها زیادتر از ما، به زندگیشان میرسند؛ آنها تجربه میکنند؛ خیلی زیادتر از ما مشتاق به تغییر آدمها هستند.
-وقتی به اطرافت نگان میکنی میبینی چقدر روراستی و صداقت کم شده است، با دغل و حقهبازی چیزها را از یکدیگر تشخیص میدهیم، چه رقص اغراقآمیز و تزسناکی است، زمانی که احساساتمان سلاحی باشد که بتواند بکشد و کلمات هم گلولههایش.
-من میدانم که عشق مثل کاری در تاریکی است، شما مجبور باشید دستهای کثیفی را بگیرید و اگر نتوانید هیچ اتفاق جالبی رخ نمیدهد. در عین حال باید فاصله دقیق را بین افراد پیدا کنید. اگر زیاد نزدیک شوید سلطهجو میشوند و اگر دور باشید از شما رانده میشوند. چطوری میشود اندازه یک رابطه را درست نگاه داشت؟
-انسانها فقط بلدند ازدواج کنند. انگار که یک تکه کاغذ میتواند به آنها بفهماند که عاشق هم هستند.»
درباره نویسنده
حنیف قریشی نماینامهنویس، فیلمنامهنویس، فیلمساز و کارگردان پاکستانیالاصل است که در سال 1954 در کنت انگلستان، از پدری پاکستانی و مادری انگلیسی متولد شد. رشتهی تحصیلی وی فلسفه است. او کار خود را با نمایشنامهنویسی آغاز کرد. رمان «نزدیکی» از ستایششدهترین آثار قریشی است. او کتابهایش را به زبان انگلیسی مینویسد و موضوعات آثار او بیشتر دربارهی نژاد، ملیگرایی، مهاجرت و جنسیت است. او در سال 1981 جایزهی جرج دوین را برای نوشتن نمایشنامه «حواشی» از آن خود کرد و در سال نیز 1990 برندهی جایزهی ویتبرد شد. از رمانهای دیگر وی میتوان به «عشق سالهای غم»، «خط مرزی» و «جذب کردن حرارت» اشاره کرد.