کتاب دامنه اثر دیوید اپستاین است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. در کتاب دامنه نویسنده اکثر دغدغههای فکری خودش را به صورت نوشتار درآورده است و سوالهای ذهنی خود را به همراه مثالهای موجود و زنده، تجربههای اتفاق افتاده و قابلرویت به صورت جزئی و مورد بررسی قرار داده است. این کتاب با مثالهایی از افراد معروف و موفق، اطلاعات خواننده را در رابطه با علایق و استعدادهای نهفته در آنها که با تلاش و پیگیری موفق به کشف آن شدند را بررسی کرده است.
در این کتاب با بررسی نظریهای که از گذشته تا به امروز در سراسر دنیا حکمفرما بوده همراه هستیم، بر اساس این نظریه برای موفق شدن در هر زمینهای اعم از موسیقی، ورزش، علم، دانش و... از کودکی نیاز به علاقه، تمرین و تمرکز است؛ نباید با تغییر در موضوع و زمینه شروعی دوباره داشته باشیم، اما با تحلیل و تحقیق دربارهی بسیاری از کسانی که دست به موفقیتهای بزرگ زدهاند میتوان به مبحث اصلی کتاب پی برد؛ یعنی، گستره نسبت به عمق از اهمیت بالاتری برخوردار است!
به این علت که وقتی ما در کودکی در زمینهای شروع به فعالیت میکنیم در اکثر مواقع نسبت به علایق افراد بزرگترمان پیشروی میکنیم اما با مرور زمان و شناخت علایق و استعدادهای خویش میتوانیم با امتحان کردن و محک زدن شانسهای خود در نهایت به زمینهای که در آن استعداد داریم دست یابیم و به موفقیتهای پیدرپی برسیم... .
فرهاد بهرامی نظر خود را درباره تجربه خواندن کتاب اینطور بیان میکند:
«سلام. جزئیات کلی کتاب دربارهی دو موضوع است. اول: تخصصیسازی و تمرکز بر یک رشته و دو: آموزش گسترده در چند رشته و زمینه. کتاب اشاره به این دارد که آیا تنها اموزش و تمرکز باید از سن کم یا زیاد باشد. باید تنها به یک رشته منتهی شود، یا ما میتوانیم با اموزش در چند رشته به موفقیتهای بسیار چشمگیرتر برسیم. و کتاب بسیار عالی پر محتواست و کاملا بعد از مطالعه قابل احساس است که نوشتههای نویسنده پر از مطالعه مصاحبه، تفکر و تحقیق بوده. کتاب پر از زندگی افراد موفق و شیوهی رشد و پروش آنان برای رسیدن به آن موفقیت است. به ویژه به افرادی که در چند زمینه (برای مثال موسیقی، طراحی، ریاضی و....) به صورت همزمان فعالیت کردهاند. پیشنهاد میکنم، زیرا مفهوم کتاب دربارهی این است که میبایست افراد آزادانه در چندین رشته تخصص داشته باشن تا دیدگاه آنان گستردهتر شود نه عمق دید آنها. تشکر از نویسنده خوب امیدوارم از این کتاب لذت ببرید.»
علی سراج دیگر خوانندهی کتاب نوشته:
«حقیقتش از خوندن این کتاب لذت بردم. مطالبی رو عنوان میکرد که کمتر جایی اونو شنیدهاید. واقعا اگر دچار کمی سردرگمی در زندگی هستید و کلی سوال در ذهنتون وجود داره این کتاب عالیه. پر از مثالهای علمی هستش که از دل این داستانها به راحتی میشه مفاهیم رو استخراج کرد. متنش بر خلاف نظر دوستان که میگن خیلی من جالب نیست بنظر خوب و قابل فهم است. شاید این خاطره برای خودنش خالی از لطف نباشه اما چند وقت قبل هر کتابی رو که میخواستم بخرم اول میومدم و دیدگاه دیگر دوستان رو میخوندم چون احساس میکردم قضاوتهای بقیه و عموم افراد شاید درست باشه. اما هر چی جلوتر میروم میفهمم این تفکر کاملا اشتباهه کتابهایی که عموم افراد جامعه تایید کنند و همه بگن چقدر عالی بود میشه مطمئن شد کتاب سطح پایینیه که تونسته نظرات همهی افراد رو به سمت خودش جلب کنه.»
بخشی از کتاب در مورد قضاوت مادر از استعداد فرزندش و برخورد جامعه و مدرسه با او را میخوانیم:
«مادر پسربچه به موسیقی و هنر علاقهمند بود، اما وقتی پسربچه سعی کرد سیاهقلمی از گربهی خانگیشان بکشد، چنان افتضاحی به بار آورد که خودش نقاشی را نابود کرد و از تلاش مجدد امتناع کرد. در عوض، او بیشتر دورهی کودکی خود را در هلند برای تیلهبازی و سورتمهسواری با برادر کوچکش صرف کرد، اما در اکثر مواقع صرفاً تماشا کننده بود. یکی از کتابچههای راهنمای والدین، با این توجیه که پرسهزدنهای بیبرنامه ممکن است تخیل کودکان را مسموم به سرخوشی کند، آنان را از این کار منع کرده بود، اما او ساعتها بهتنهایی پرسه میزد. او شبها و در میان طوفانها پرسه میزد، چندین مایل پیادهروی میکرد تا برای چند ساعت به تماشای آشیانهی پرندهای بنشیند یا مسیر حرکت حشرات آبی را روی جویبارها دنبال کند. او به جمعآوری سوسکها علاقهی ویژهای داشت و در کنار هر یک از آنها نام صحیح لاتینشان را مینوشت. وقتی به سیزده سالگی رسید برای تحصیل در مدرسهی جدیدی که در یک کاخ سلطنتی قدیمی دایر شده بود پذیرفته شد. آن مدرسه بهقدری از خانهاش دور بود که مجبور شد با خانوادهای محلی زندگی کند. وقتی در کلاس حضور داشت ذهنش بهسوی مسئلههای دیگر میرفت، اما دانشآموز خوبی بود و وقت آزاد خود را برای بهخاطر سپردن شعر صرف میکرد. معلم هنر مدرسه شخص بسیار مشهوری بود و یکی از پیشگامان عرصهی آموزش محسوب میشد و برای تبدیلکردن درس طراحی به یکی از بخشهای اصلی موتور اقتصادی ملی تلاش زیادی میکرد. تلاشهای او به قدری موفقیتآمیز بود که حکومت فدرال را واداشت درس سیاهقلم را در تمامی مدارس دولتی اجباری کند. آن معلم، بهجای اینکه در کلاس بایستد، چیدمان دانشآموزان را به گونهای ترتیب داده بود که بتواند مانند سوزن خیاطی از میانشان عبور و شخصاً به کار تکتک آنان توجه کند. اکثر دانشآموزان او را میستودند، اما او روی پسربچه هیچ تأثیر عمیقی نگذاشت. پسربچه در سنین بزرگسالی گلایه میکرد که با اینکه بهعقیدهی معلمان، پرسپکتیو در توسعه قوانین جدید آموزش هنر نقشی بسیار محوری ایفا میکرد، هیچکس به او نگفته بود پرسپکتیو در نقاشی چه معنایی دارد.»
دیوید آرتور اپستاین در سال 1963 در انگستان متولد شد. او مدیر مرکز خانوادهدرمانی در آوکلند و استاد مدعو در دانشگاه جان اف کندی میباشد. دیوید اپستاین به همراه همکار و دوستش مایکل وایت بهعنوان بنیانگذاران روایتدرمانی شناخته شدند.
کار بهعنوان نویسنده مقاله ورزشی نیز به لحن روان و ساده برخی کتابهای او کمک به سزایی کرده است. وی همچنین دانشمند رایانه و ریاضیدان است و بهعنوان مددکار اجتماعی ارشد در بیمارستان شروع به کار کرد.
اثری معتبر و با نگارشی روان از جانب شروع های دیرهنگام و وسیع... چنانکه دیوید اپشتین به ما نشان می دهد که ترویج گستره ما را برای امور پیشبینی نشده حاضر خواهد کرد. (Wall Street Journal)
نگاهی تازه و چالاک به خلاقیت، یادگیری و معنای موفقیت. (Kirkus Reviews)
قصهگویی بسیار نمایشی، بهرهوری از دادهها بسیار ماهرانه و درسها به طرز چشمگیری قالببندی شدهاند که خواندن این اثر را بسیار لذتبخش میکند... گنجینهای از مسائل تفکربرانگیز. (New York Times Book Review)
اگر اولین باری است که از بوک لند خرید می کنید می توانید کتاب دامنه را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب می توانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
اگر به کتابهای روانشناسی علاقهمندید، به صفحه خرید کتب روانشناسی و اگر به کتابهای انگیزشی علاقهمندید، به صفحه خرید کتب انگیزشی هم سری بزنید.