کتاب «خودت را به فنا نده: کمتر فکر کن و دل به زندگی بده» یکی از پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز است که بهوسیلهی «گری جان بیشاپ» نویسندهی اسکاتلندی به رشتهی تحریر درآمده است. کتاب «خودت را به فنا نده» را حسین گازر ترجمه کرده و انتشارات کولهپشتی آن را به چاپ رسانده است.
همهی ما در طول روز بیشتر از هرکسی با خودمان صحبت میکنیم و اغلبِ این واگویهها، خودگوییهای بیحاصلی هستند که موجبات درگیریهای درونی ما را فراهم میآورند و در واقع هیچ کمکی در مسیر موفقیت به ما نخواهند کرد. آنچه نویسنده کتاب موجب به فنا رفتن ما میداند همین زمزمههای ذهن ماست که مدام در گوشمان این را میخواند که تنبل و خرفتی و به درد هیچ کاری نمیخوری. جان بیشاپ در کتاب «خودت را به فنا نده» سعی میکند مسیر این گفتوگوها را به سمتی هدایت کند که به موفقیت ما منجر شود. نویسنده در این کتاب علاوه بر راههای کاربردی، گریزی به گفتههای افراد مهم و فلاسفهی بزرگ نیز میزند. ترتیب مطالب ارائهشده در این کتاب به این صورت است که اول نویسنده مخاطب را با گفتوگوهای درونیاش آشنا میکند و بعد به او کمک میکند تا شکلدهی نورونهای عصبی مغزش را بازطراحی کند. در گام بعدی کلیدواژههای جالبی را برای جایگزین کردن کلمات عنوان میکند.
مجله Reader’s Digest چنین نظری درباره کتاب «خودت را به فنا نده» دارد: «این کتاب شما را در چگونگی کنار آمدن با طلاق، از دست دادن، ناکامی، سلامتی و مشکلات محلکار راهنمایی میکند و به شما قدرت بازگشت به زندگی را میدهد. به شما میآموزد که چگونه بهوسیلهی مسئولیتپذیری با مشکلات خود کنار بیایید.» «این راهنما به شما کمک میکند منتقد درونی خودتان را از کار بیندازید و احساس مثبتتری نسبت به خودتان و زندگیتان داشته باشید.» این جمله نیز نظر مجله Women’s Health درباره کتاب است.
«نویسنده در کتاب خودت را به فنا نده توضیح داده چگونه کمتر فکر و خیال کنیم و دل به زندگی دهیم. چگونه شروع کنیم و آیندهمان را بسازیم و تمام فکرهای منفی و چیزهایی را که مانع پیشرفتمان میشوند، دور بریزیم. زبان کتاب گاهی تند است و همانطور که نویسنده در فصل اول اشاره میکند بهتر است برای خواندن این کتاب دلنازک نباشید! چرا که به صریحترین شکل ممکن مسائل را باز میکند و راهی برای انکار و یا توجیه باقی نمیگذارد. یکی از روانترین کتابهایی بود که با موضوع خودشناسی و کمک به خود با ترجمهی عالی خواندم. کتاب بدون حاشیه و بدون شعارهای الکی، حرفی که میخواست را مستقیم میزد و از پرگوییهایی که این دست کتابها دارند، دور بود. از کتابهایی است که باید هرازچندگاهی دوباره خواندشان.» تقل قول بالا نظر یکی از مخاطبان فارسی زبان بود.
نظر یکی از کاربران سایت آمازون را میخوانیم: «من این کتاب را خریداری کردم، زیرا اوضاع سختی را پشت سر میگذاشتم و میخواستم چیزی بخوانم تا بتوانم از حال بد خود خارج شوم. کتاب خودت را به فنا نده توضیح میدهد که چرا شما بدترین دشمن خود هستید و چگونه میتوانید اینگونه نباشید و به شما کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشید و توصیههای خوبی در مورد چگونگی بهبود زندگی خود با کنترل افکار، در اختیار شما میگذارد. من این کتاب را به هرکسی که برای گذراندن اوقات سخت، نیاز به کمک دارد و یا به کسی که برای داشتن زندگی کاملتر به انگیزه نیاز دارد، پیشنهاد میکنم. حتی اگر کاملاً خوب هستید، این کتاب میتواند به شما کمک کند تا بهتر باشید.»
در مقدمهی کتاب میخوانید: «در این کتاب دستچینی از اظهارنظرهای شخصی دربارهی اختیارداشتن، زندگیبخشیدن، متعالیبودن و جسارتداشتن جمع کردهام تا با عمل به آنها، در زندگیات هر روز بهتر و بهتر شوی. همچنین صحبتها و گفتارهایی از فلاسفه، شخصیتهای مهم تاریخی و نکتههایی از یافتههای علمی هم در این کتاب خواهی یافت که همهی آنها به نگرشم پروبال بیشتری میدهند. درحالیکه همهی این موارد خوب و عالی هستند، اما تنها راهِ مطالعه و تعامل با این کتاب این است که آن را در خودت جستوجو کنی، و گفتههایم را امتحان کنی.»
«ما دائما به خودمان رشوه میدهیم. ما انواع و اقسام بهانه را در دسترس داریم که به خودمان بگوییم نمیتوانم. نمیتوانم، نمیتوانم، نمیتوانم. اما بدان که میتوانی. اینها همه بهانه است. تو همهی اقدامات مهم را به خودت وعده و وعید میدهی و با فهرست بلندبالایی از دلایل، از انجام آنها طفره میروی و تنها چیزی که پس از آن نصیبت میشود این است که تبدیل به یک آدم چرندگو میشوی. با این کار تو بدتر از هرکس دیگری به خودت خیانت میکنی. تنها تفاوت تو و دیگرانی که همان زندگی رویایی تو را دارند این است که آنها عزم خود را جزم کردهاند و وارد عمل شدهاند. آنها آن زندگی را ساختهاند و آن زندگی را کردهاند. آنها باهوشتر، قویتر و آگاهتر از تو نبودهاند. تنها تفاوت این است که انسانهای موفق منتظر نمیمانند. آنها منتظر آن لحظه و حس خوب نمیمانند. منتظر الهامات غیبی یا امداد آسمانی نمیماند تا به جلو هلشان بدهد. آنها بلند میشوند و به جلو قدم برمیدارند و بارها و بارها تلاش میکنند. به شرایط درونیات اشاره نکن. این هم بهانهای بیش نیست که برای خودت میآوری تا از ریسکهای زندگی خود را دور نگه داری، مشکل اینجاست که زندگی دقیقا همان مکانها و زمانهای ریسک است! بقیه فقط زنده بودن است.» جملات بالا نیز بخشی از کتاب «خودت را به فنا نده» بود که خواندید.
نویسندهی کتاب «خودت را به فنا نده»، گری جان بیشاپ، در گلاسگوی اسکاتلند متولد و بزرگ شد و در سال 1997 به ایالات متحده آمریکا رفت. او مسیر مطالعاتیاش را در جهان توسعهی شخصی، خصوصا در هستیشناسی و پدیدهشناسی یافت؛ قبل از اینکه مدیر برنامهی اصلی یکی از شرکتهای مهم همین حوزه در دنیا شود. وی سالهای متمادی در این عرصه به مطالعه و تحقیق پرداخت. پس از چند سال با اقتباس از فلاسفهای همچون مارتین هایدگر، هانس گئورگ گادامر و ادموند هوسرل، بِرند شخصی خود را با نام «فلسفهی محلی» ایجاد کرد. تعهد همیشگی او به تغییر توانایی مردم برای اِعمال تغییر واقعی در زندگیهای آنها، همیشه و همهجا انگیزۀ راهش بود.
روش او ساده و بدون دنگوفنگ است که همین موجب شده هر روز بر پیروانش اضافه شود و کتابش کاربردی جهانی و همگانی داشته باشد. او علاوه بر برگزاری کارگاهها و سمینارهای آموزشی در تمام دنیا، کتابهایی مانند «انجامش بده» و «گند زدن بس است» را نیز نوشته است که توانسته انسانهای زیادی را در تمام دنیا متحول کند و حالوهوای تازهای به زندگی افراد بدهد.