کتاب «چشم گربه» نوشتهی مارگارت آتوود اولینبار در سال 1988 میلادی منتشر شده است. «چشم گربه» رمانی جذاب و خواندنی با درونمایۀ «فمنیستی»، «ضد جنگ» و «هنر مدرن» از سوی یکی از معروفترین نویسندگان زن معاصر در جهان است.
داستان «چشم گربه»، روایت زندگی نقاشی مسن است که آثارش در قالب یک نمایشگاه مرور آثار در شهر تورنتو برگزار شده است. این نمایشگاه باعث میشود ایلین در خاطرات قدیمیاش فرو رود و نمیتواند به راحتی از آنها دل بِکَند. او باید با هویت خود به عنوان یک دختر، یک معشوقه، یک هنرمند و یک زن مواجه شود. این کتاب اثری چشمگیر و گیرا است دربارهی زنی که تلاش میکند گره کور زندگی خویش را بگشاید.
نظرات زیر را از بین دیدگاههای ثبت شده در سایت آمازون و فیبیدو، میخوانیم. یکی از خوانندگان کتاب به گیرایی و تأثیر عمیق این کتاب بر ذهن خواننده اشاره میکند:
«این رمان یکی از بهترین رمانهای موجود در دنیای معاصر ادبیات است. نویسنده قصه را بسیار استادانه آغاز میکند و جذابیت قصه شما را تا لحظهی آخر در اوج نگه میدارد. لذت خوانش این رمان تا سالهای سال در وجود خواننده میماند.»
خوانندهی دیگری به محتوای کتاب اشاره میکند:
«داستان روایت زندگی زنی است که در سالهای گذشته گیر افتاده است و نمیتواند خاطرات را بپذیرد. زندگی این زن با جزئیات ریز و زیبایی به تصویر کشیده شده است.»
مخاطب دیگری نوشت:
«مارگارت اتوود کتاب بینظیری از خود به جا گذاشته است که به این زودیها فراموش نمیشود. من نوشتههای این نویسنده را دوست دارم ولی این موضوع را بدانید که قرار نیست همگان از کتابی تعریف و تمجید کنند زیرا سلیقهها متفاوت است.»
داستان با جملاتی از زبان «ایلین ریزلی»، شخصیت اصلی داستان، آغاز میشود:
«زمان خط نیست، بُعد است، مثل ابعاد فضا. اگر بتوانید فضا را خم کنید، زمان را هم میتوانید خم کنید، و اگر میدانستید چطور سریعتر از نور حرکت کنید، میتوانستید به گذشته برگردید و در آنِ واحد در دو مکان باشید. این را برادرم، استیفن، به من گفت، همان موقع که برای مطالعه پولیور خرمایی رنگ و نخ نمایش را پوشیده و مدتی طولانی وارونه روی سرش ایستاده بود تا خون به مغزش سرازیر شود و تقویتش کند. نفهمیدم منظورش چیست، اما شاید درست توضیح نداده بود. از همان دوره از حیطهی عدم وضوح واژهها فاصله میگرفت.»
در ادامه میخوانیم: «این اواخر چند بار متوجه شدهام که بیاختیار با خودم زمزمه میکنم، یا حین قدم زدن در خیابان، دهانم کمی باز میماند و کمی آب دهان از آن راه میافتد، فقط کمی؛ اما شاید این تازه اول گرفتاری باشد؛ شکافی روی دیوار که بعداً دهان باز میکند، اما رو به کجا و چه چیز؟ دورنمای کدام غربت یا جنونِ عجیب و غریب.»
در قسمتی از کتاب، ایلین به تخیل میپردازد و دوستی به نام کردلیا را که سالهاست او را ندیده، در ذهنش مجسم میکند:
«اصلاً نمیتوانم تصور کنم حالا چه شکلی شده. چاق شده، شُل و آویزان، گوشههای دهانش موهای کوتاه خاکستری درآمده؟ بعید است: موها را میکَنَد. یعنی عینک میزند، با قابهای شیک و مُد روز، یا چروکهای پلکهایش را برداشته، با موهایش چه میکند، مِش یا رنگ؟ هیچکدام از اینها بعید نیستند: هر دوی ما به مرز سن و سالی خاص رسیدهایم، دورهی خرفتی که ضمن آن هنوز میشود باور کرد که دور از نور درخشان خورشید، با این گونه ترفندها میشود سن و سال واقعی خود را مخفی کرد.»
مارگارت آتوود (Margaret Atwood)، زادهی سال ۱۹۳۹ در اتاوا است. او تا به حال بیش از پنجاه کتاب داستانی، انتقادی و مقاله نوشته است و شخصیت اصلی بیشتر داستانهایش زن هستند. او همچنین به عنوان کاریکاتوریست، تصویرگر، نمایشنامهنویس و عروسکگردان کار کرده است. مارگارت جایزهی بینالمللی «فرانتس کافکا» ۲۰۱۷ را نیز به دست آورده است. همچنین در سال ۲۰۱۹ به دلیل خدمات ادبی بینظیرش به عضویت اصحاب افتخار درآمد. از دیگر آثار وی میتوان به کتابهای «این عکس من است»، «صبحانه در خانهی سوخته»، «سرگذشت ندیمه»، «بانوی پیشگو» و «آدمکش کور» اشاره کرد.
نظرات برخی از نشریات معروف راجع به رمان چشم گربه از این قرار است:
اگر اولین باری است که از بوکلند خرید میکنید، میتوانید کتاب چشم گربه را با 25 درصد تخفیف تهیه کنید. برای آشنایی با شیوه خرید آنلاین کتاب میتوانید راهنمای خرید را مطالعه کنید.
برای مشاهده محصولات مرتبط دیگر میتوانید از دسته بندی خرید رمان نیز بازدید فرمایید.