کتاب انقلابهای 1989: سقوط امپراطوری شوروی در اروپا، نوشتهی ویکتور شبشتین، یک اثر غیرداستانی با درونمایهی تاریخی، سیاسی و فرهنگی است. ویکتور شبشتین که خود یک روزنامهنگار و شاهد عینی سقوط شوروی است، به بازبینی حوادث سال 1989 میلادی در کتاب انقلابهای 1989 میپردازد.
در ابتدای این سال، 6 کشور اروپایی جزوی از اقمار اتحاد جماهیر شوروی بودند اما در پایان همان سال، تمام این 6 کشور اعلام استقلال کردند و به طرف دموکراسی پیش رفتند. چگونه این اتفاق با چنین سرعتی روی داد؟ برای پاسخ به سوال فوق، ویکتور شبشتین که در آن زمان یک گزارشگر در کشورهای ذکرشده بوده و تمام ماجراها را از نزدیک دنبال کرده است، اطلاعات دست اول و همینطور مصاحبههای خود با شرکتکنندگان در این رویدادهای تاریخی را با ما به اشتراک میگذارد. او از سازمان اطلاعات کیجیبی، تلاشهای ایالات متحده آمریکا برای کندسازی این روند و همچنین تصمیمات استراتژیک رهبران سیاسی وقت برای ما میگوید و توضیح میدهد که چطور با برچیده شدن پردهی آهنین، امپراطوری شوروی سقوط کرد. برای دنبال کردن باقی مطالب، میتوانید کتاب انقلابهای 1989: سقوط امپراطوری شوروی در اروپا را مطالعه کنید. این کتاب به زبان انگلیسی نوشته شده اما به کوشش بیژن اشتری به زبان شیرین فارسی نیز ترجمه شده است.
کینگا، یکی از خوانندگان کتاب از لهستان، نظر خود را اینگونه بیان کرده است: «یکی از بهترین کتابهای غیرداستانی است که امسال خواندهام. شبشتین از توصیفات، حکایتها و داستانهای شخصی جذاب زیادی در کتابش بهره گرفته است که همگی آنها در خدمت انتقال مطالب مهم سیاسی و تاریخی هستند. پیش از مطالعهی این کتاب، تصور میکردم که یک کارشناس خبرهی کمونیست هستم، اما سخت در اشتباه بودم. من فقط از تاریخ لهستان اطلاع داشتم اما در این کتاب بهخوبی تاریخ سیاسی و اجتماعی دیگر کشورهای کمونیستی اروپا نیز شرح داده شده است. به نظر من، بهترین بخشهای کتاب مربوط به کشور رومانی است چراکه ماجراهای تاریخی و سیاسی بسیار جذاب و خواندنی دارد. خواندن کتاب لذتبخش است و مطالعهی آن را به همگان توصیه میکنم.»
«یک اثر شگفتانگیز تاریخی که از ابتدا تا انتهایش جالب است و جزئیات بسیار زیادی در آن وجود دارد. البته محتوای کتاب اصلا خشک و رسمی نیست بلکه بسیار خواندنی، سرگرمکننده و درعینحال آموزنده است. با خواندن کتاب در مییابید که چگونه اقمار اروپایی شوروی از چنگالش خارج شدند که موجبات سقوط اتحاد جماهیر شوروی را فراهم کردند. هیچ گونه تردیدی نسبت به سواد سیاسی و تاریخی نویسنده کتاب ندارم و مطمئن هستم که او یک تاریخنگار ماهر بوده که کارش را بلد است. نیازی هم نیست به این اشاره کنم که او خودش هم شاهد عینی وقایع کتاب بوده است. فقط آرزو میکردم که ای کاش رویدادهای کشورهای بالتیک نیز در این کتاب شرح داده شده بود. التبه خب همین حالا هم محتوای کتاب بسیار زیاد و سنگین شده است! صادقانه بگویم؛ کتاب را بسیار دوست داشتم و دلم میخواهد که تمام مطالب آن برای همیشه ملکه ذهنم باشد!» این نظر کریسی، یکی از خوانندگان کتاب از سوئد بود.
مارک هایمن، یکی از خوانندگان انگلیسیزبان کتاب از ایالات متحده آمریکا، چنین نظری دربارهی کتاب «انقلابهای 1989: سقوط امپراطوری شوروی در اروپا» داده است: «این نوشته، روایتی سریع و مختصر دارد و به بازگویی حکایتهای سالهای منتهی به فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی میپردازد که بسیار الهامبخش است. تمرکز اصلی این کتاب بر 3 کشور لهستان، چکاسلواکی و آلمان شرقی است و مطالب آن براساس ترتیب زمانی نوشته شدهاند که شامل 3 قسمت اصلی میشود: بخش اول به رویدادهای کلیدی و مفاهیم کلی در اقمار شوروی اشاره دارد. قسمت دوم هم مروبط به حوادث سالهای 1985 تا 1988 میلادی است. در نهایت بخش سوم هم منحصرا روایتگر رویدادهای سال 1989 میلادی است. مطالب کتاب در عین انسجام و همبستگیای که دارند، بر اساس اسناد و منابع معتبری نوشته شدهاند که این نشان میدهد نویسنده تلاش بسیار زیادی برای تحقیق و مطالعه کرده است تا کتابی معتبر، اصولی و بیطرف بنویسد که مطابق با واقعیتهای تاریخی باشد.»
در بخشی از کتاب به حوادث انقلاب رومانی و اعدام رئیسجمهور آن کشور یعنی چائوشسکو اشاره میشود که آن را با یکدیگر میخوانیم: «چائوشسکو و همسرش راهروی حدودا چهل متری را، درحالی¬که اسکورت میشدند، طی کردند و سپس به داخل محوطهی روباز پادگان برده شدند. در طول مسیر، یکی از سربازانی که دستان آنها را با طناب بسته بود، به النا گفت: «حالا توی بد هچلی گیر کردی.» النا با دادوفریاد جوابش را داد: «برو مادر به خطا.» چائوشسکو در لحظات آخر شروع کرد به خواندن سطور نخستین سرود «انترناسیونال». اینطور به نظر میرسید که آنها نمیدانستند قرار است بلافاصله اعدام شوند و تنها پس از آن متوجه این موضوع شدند که به داخل محوطه روباز پادگان آورده شدند. در اینجا بود که النا فریاد زد: «نیکو آنیکالای، جلویشان را بگیر… ببین آنها میخواهند ما را مثل سگ بکشند. باورم نمیشود.» آخرین جمله النا این بود: «اگر شما میخواهید ما را بکشید، پس ما را با هم بکشید.»»
شاید یکی از مشهورترین جملات کتاب، این نقلقول باشد: «کتابهای «مارکسیستی-لنینیستی» زیادی دربارهی تصاحب قدرت وجود دارد؛ اما در میان آنها، هیچ کتابی دربارهی رهاکردن قدرت نیست.» در واقع جمله فوق به این مفهوم اشاره دارد که اندیشه مارکسیستی، منجر به تمرکز قدرت میگردد و بسیاری از رهبران کشورهای کمونیستی، بهسادگی حاضر به ترک قدرت نبودند.
ویکتور شبشتین روزنامهنگار، نویسنده و تاریخدان انگلیسی بوده که زادهی سال 1956 میلادی در بوداپست مجارستان است. عمدهی تمرکز شبشتین بر تاریخ روسیه بوده و آثار متعددی در این زمینه نوشته است که از میان آنها میتوان به کتابهای «12 روز»، «انقلابهای 1989»، «1946: ساخت جهان مدرن» و «لنین دیکتاتور» اشاره کرد.
برای مشاهده آثار دیگر در این حوزه میتوانید از دسته بندی کتاب تاریخی بازدید فرمایید.