«شبهای بیخوابی» رمانی جذاب و خاص از «الیزابت هاردویک» است که برای نخستینبار در سال 2019 منتشر شد. «شبهای بیخوابی» رمانی مدرن در سبک داستانهای «بیپیرنگ» است. این رمان روایتی شاعرانه و زبانی ادبی، چارچوبشکنانه و بسیار نرم و شیرین دارد.
قهرمان رمان «شبهای بیخوابی» خود نویسنده است. او با استفاده از سبکی منحصربهفرد، به خاطرات و دوران گذشتۀ زندگی خود بر میگردد. هاردویک در خلال بازگویی خاطرات خود، توانایی بینظیرش در ایجاد ساختاری شاعرانه و زیبا برای نوشتهاش را نیز، به رخ مخاطبین میکشد. این «خودزندگینامۀ» پست مدرن و داستانی راوی انسانها، خواستها، آرزوها، حالات روحی، احساسات و رویاهای نویسنده است.
نظر برخی از شناختهشدهترین افراد، روزنامهها و مجلات انگلیسی زبان راجع به کتاب «شبهای بیخوابی» را، با هم بخوانیم:
«رمانی همتراز با یک عقیق جلاخورده!» روزنامۀ گاردین
«این رمان تمام ویژگیهای خاطراتی فراموش شده را دارد که با عکسی خانوادگی و غیرقابلتعویض تداعی میشوند؛ به استثنای اینکه در اینجا کلمات ارزشی معادل با هزاران عکس خانوادگی دارد.» فیلیپ راث
«کتابی خارقالعاده و فراموشنشدنی» روزنامۀ نیویورک تایمز
یکی از زیباترین پاراگرافهای رمان این چنین نوشته شده است:
«همه از خیانت در شکوهاند؛ علفهای تشنۀ زرد، از باران بیرحمی که هر روز بینصیبشان میگذارد. همانوقت، خورشید خندان توی آسمان بیخیال رو میگرداند سمت پاهای برنزۀ شناگران و آب را برای شناگران ناسپاس گرم میکند. گاهی به همۀ آن موجودات بدبختی فکر میکنم که میشناسم، به نظرم میرسد که در محاصرۀ امثال خودشان روز را شب میکنند. پنجرهها از پردههایشان بیزارند، نور از سایۀ بههمبافتۀ خویش، در از قفل خودش و تابوت از تودۀ نفرتانگیز و خفقانآور خاک رویش. اما مگر چه کاری ازشان ساخته است؟ علف با بیاعتنایی شانه بالا میاندازد، پنجرهها رو ترش میکنند، تلالو نور نیشدار میشود، در بادی به غبغب میاندازد و برای باز شدن محتاج شانهای است تا هلش بدهد، تابوت به خواب زمستانی فرو میرود، خوابی بلند و نهچندان خوشایند.»
«الیزابت هاردویک» داستاننویس و منتقد ادبی آمریکایی بود. از او سه رمان و یک کتاب زندگینامه از «هرمان ملویل» بهجای مانده است. متاسفانه تاکنون فقط کتاب «شبهای بیخوابی» از این نویسنده به فارسی ترجمه و چاپ شده است.