«راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زنها» جای گرفته در فهرست سایت معتبر «مدرن لایبرری» و نامزد دریافت جایزۀ ادبی هوگو در سال 1979، «راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زنها» یکی از مشهورترین و بهترین آثار «داگلاس آدامز» است که در سال 1979 منتشر شد. این رمان، اولین کتاب از مجموعۀ بسیار پرطرفدار «راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها» است. این مجموعه ابتدا به صورت صوتی از طریق شبکۀ رادیویی BBC انتشار یافت و طی چندین سال، به صورت مجموعه رمان، فیلم و سریال درآمد. رمانهای این مجموعه تاکنون به بیش از 30 زبان زندۀ دنیا ترجمه شده اند و فروشی بیش از 15 میلیون نسخه در سراسر دنیا را، تجربه کردهاند.
«راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها» بهعنوان رمانی منحصربهفرد در حیطۀ ژانرهای طنز و علمی-تخیلی شناخته میشود. این رمان درواقع از مجموعۀ داستانها و ماجراجوییهای دو شخصیت اول آن تشکیل شده است: «آرتور دنت» و «فورد پریفکت». روزی قبیلهای عجیب و غریب از آدمفضاییها به نام (وگون)ها به زمین حمله میکند و پس از فرود آمدن نزدیک محل خانۀ آرتور دنت، اعلام میکنند میخواهند زمین را نابود کنند؛ و چنین کاری را نیز میکنند! اما درست کمی پیش از نابودی زمین، دو قهرمان این داستان بهصورت مخفیانه وارد سفینۀ آنها شده و ماجراجوییهای آنها دقیقا از این نقطه شروع میشود. این رمان نهتنها مناسب قشر کودک و نوجوان است، بلکه بهدلیل داشتن خط داستانی بسیار جذاب و روایاتی نمادین و لایهلایه، مناسب تمامی مخاطبین و حتی خوانندگان حرفهای نیز میباشد. به طور کلی، این رمان را میتوان داستانی عمیقا فلسفی نیز تلقی کرد که مفاهیمی همچون فلسفۀ وجود انسان را با قلمی طنز و در فضایی علمی-تخیلی روایت میکند.
برخی از نظرات جالب و کوتاه خوانندگان این کتاب در سایت فیدیبو بدین شرح است: -« اگر قوۀ تخیل خوبی ندارید، سراغ این کتاب نرید! در غیر این صورت فوقالعاده است.»
-« ترکیب فورد و آرتور شبیه ترکیب ریک و مورتی است!»
-« طبق توصیه ایلان ماسک، این کتاب یادت میدهد اهمیت سوال خوب بیشتر از جوابش است.»
یکی از کاربران سایت طاقچه نیز در مورد محتوای این رمان و کیفیت ترجمهاش، چنین گفته است: «این کتاب فوقالعاده جذاب و جالب است. قدرت تخیلِ داگلاس آدامز، جهانی با اتفاقات جالب و سیارههای گوناگونی را خلق کرده که در آن، موجودات مختلفی که در کهکشانهای متعدد زندگی میکنند با سفینههای پرسرعت میتوانند از نقطهای به نقطهای دیگر بروند. تخیل و طنز نویسنده فضایی دلنشین و دلچسب ایجاد کرده که جدا شدن از این فضا، برای مخاطب سخت است و او را برای خواندن جلدهای بعدی این مجموعه ترغیب میکند. مترجم هم کار خود را به بهترین شکل انجام داده است.»
نویسنده از دیدگاه «فورد»، به بررسی یکی از خصوصیات جالب انسانها میپردازد: «یکی از خصوصیات آدمها، که فورد هیچوقت از اون سر درنیاورده بود، عادت عجیبوغریب اونها بود به اینکه چیزهای پیشپاافتاده و بدیهیات مثل روز روشن رو دوباره و دوباره تکرار کنند. مثلاً «روزِ قشنگیه» یا «ماشالّا چه قد بلندی دارید» یا «ای خدا، قیافهتون چرا اینطوریه؟ مریض شدید خدایی نکرده؟» فورد برای توضیح این عادت آدمها یه تئوری درست کرده بود. پیش خودش به این نتیجه رسیده بود که اگه آدمها بدون توقف، زبون و لبهاشون رو تکون ندن این اندامها زنگ میزنند. البته بعد از چند ماه مشاهده و تفکر عمیقتر این تئوری رو گذاشته بود کنار و به این نظریه رسیده بود که اگه آدمها بدون توقف، زبون و لبهاشون رو تکون ندن مغزشون شروع میکنه به کار کردن. بعد از چند وقت فورد این تئوری رو هم ول کرد چون بهنظرش خیلی نیشدار و تلخ میاومد و به این نتیجه رسید که از آدمها خوشش میآد. اما هنوز هم بعضی وقتها حرصش میگرفت وقتی میدید که آدمها چهقدر از چیزهای مهم دنیا بیخبرند.»
یکی از پاراگرافهای فلسفی و نیشدار رمان در مورد «تاریخ تمدن» نیز بدین صورت است: «تاریخ تکامل هر تمدن مهمی تو کهکشان از سه مرحلهی مشخص و مجزا میگذره: زنده موندن، دانش اندوختن و تکمیل کردن دانش. به این مراحل میگن مراحل «چهجوری، چرا و کجا». برای مثال مهمترین سؤال مرحلهی اول اینه «چهجوری غذا پیدا کنیم که از گشنگی نمیریم؟» مهمترین سؤال مرحلهی دوم، «چرا غذا میخوریم؟» و مهمترین سؤال مرحلهی سوم، «خوشمزهترین کباب رو از کجا میشه خرید؟»
گفتوگوی پیرمرد با «آرتور بنت» نیز یکی از جذابترین بخشهای کتاب است که گوشهای از آن این چنین است: «آرتور فکورانه گفت: «میدونید چیه؟ این داستان خیلی چیزها رو توضیح میده. من همهی زندگیم این احساس عجیب و غیرقابلتوضیح رو داشتم که تو دنیا یه خبریه، یه خبر بزرگ و شاید شیطانی و هیچکس به من نمیگفت که چه خبره.» پیرمرد گفت «نه بابامجان. این فقط پارانویای معمولیه. این احساس رو همه تو کهکشان دارن.»»
پشت جلد نیز آمده است: «میدونی، آرمانگرایی چیز خوبیه. صداقت علمی و پای بندی به حقیقت در تحقیقات هم درسته. اینها همهش سر جای خودشون معتبر و محترمن. جستوجوی حقیقت به هر بهایی، این هم خیلی شیکه و چی بهتر از این! اما، البته میبخشیدها، زمانی میرسه و آدم گاهی تو یه موقعیتی گیر میکنه که به این نتیجه میرسه که حقیقت محض علمی، اگه اصلا وجود داشته باشه، اینه که به احتمال بسیار زیاد یه گله ابله دیوونه جهان چندبعدی و بینهایت ما رو اداره میکنن. اونوقت آدم دو راه بیشتر نداره: یا دوباره ده میلیون سال علاف بشه تا آخرسر برسه به همین جواب، یا پول رو برداره و بزنه به چاک. من که انتخابم روشن و مشخصه.»
داگلاس آدامز نویسنده و فیلمنامهنویس سرشناس انگلستانی بود که به دلیل نوشتن مجموعۀ بینظیر «راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها»، به شهرتی جهانی رسید. او همچنین در خلق سریال بسیار جذاب «دکتر هو» نیز مشارکت داشت. از جمله دیگر آثار مجموعۀ اشاره شده که به فارسی نیز ترجمه شدهاند میتوان به رمانهای «رستوران آخر جهان»، «زندگی، جهان و همه چیز» و «خداحافظ برای همیشه و ممنون بابت اون همه ماهی» اشاره کرد که به ترتیب، رمانهای دوم تا چهارم این مجموعه میباشند.