«کتاب یا سیگار» نوشتهی نویسنده نامدار، «جورج اورول» است که برای نخستین بار در سال ۱۹۴۶ منتشر شد. کتاب یا سیگار توسط «سپیده اشرفی» به زبان فارسی برگردانده شده و انتشارات «چشمه» آن را منتشر کرده است.
این کتاب شامل هفت مقاله و یادداشت کوتاهی است که جورج اورول در آنها از دغدغههایش سخن میگوید. کتاب با مقالهای دربارهی اوضاع نابسامان سرانهی پایین مطالعه آغاز میشود و با داستانهای دیگر ادامه پیدا میکند. خواندن این کتاب همراه با نقد و تحلیلهای منحصر به فرد جورج اورول بسیار لذتبخش است.
نظرات زیر را از بین دیدگاههای ثبت شده در سایت آمازون میخوانیم. یکی از خوانندگان با اشاره به تفاوت این اثر با آثار دیگر نویسنده، نوشته است: «من رمانهای «قلعه حیوانات» و «۱۹۸۴» جورج اورول را خواندم و از آنجا با او آشنا شدم. این کتاب با رمانهای او متفاوت است و شامل هفت مقالهی کوتاه واقعی از گزارشهایی است که جورج اورول ثبت کرده است. این کتاب واقعاً ارزش خواندن دارد.»
مخاطب دیگری این کتاب را ارزشمند و آموزنده میداند و خواندن آن را به دیگران پیشنهاد میکند. خوانندهی دیگری نوشته است: «در این کتاب شاهد داستانها و روایتهای بی نظیری هستیم که توسط نویسنده به رشتهی تحریر درآمده است. اورول به وضعیت نابسامان نشر و کتابخوانی نیز اشاره میکند و این شرمآور است که ما انسانها کتاب خواندن را آخرین اولویت خویش قرار میدهیم.»
داستان با ارزش کتابخوانی نزد افراد مختلف آغاز میشود: «یکی دوسال پیش، یکی از دوستانم، که سردبیر روزنامه است، با چند کارگر کارخانه، کشیک موقع اضطراری بمباران و آتشسوزی بود. صحبت از روزنامهاش میشود، که اکثرشان آن را میخوانند و موافقش بودند، اما وقتی دوستم نظرشان را دربارهی بخش ادبی روزنامه میپرسد، میگویند: «جدیجدی که فکر نمیکنی که ما از این چیزها بخوانیم، هان؟ چرا اغلب دربارهی کتابهایی صحبت میکنید که دوازده و نیم شلینگ قیمتشان است؟ آدمهایی مثل ما نمی¬توانند این قدر پول بابت یک کتاب بدهند.» دوستم میگفت همینها عین خیالشان نبود که چندین پوند برای سفر یک روزه به بلکپول خرج کنند.»
در قسمت دیگری از کتاب به تنبیه بدنی شاگردی توسط مربیاش اشاره شده است: «این دفعه سامبو ضربههای شلاق را حسابی فرود میآورد و اینقدر ضربه زد که واقعاً مرا وحشتزده و مات و مبهوت کرده بود. پنج دقیقه طول کشید و همچنان داشت ادامه میداد که ناگهان دسته شلاق شکست و ضربهها پایان گرفتند. دسته شلاق با شتاب فراوان به این طرف و آن طرف پرتاب شد و بعد سامبو با حالتی غضبناک گفت: «ببین مجبورم کردی چکار کنم!» من که از شدت درد روی صندلی افتاده بودم بی اختیار گریه میکردم. آب بینیام راه افتاده بود و مدام فینفین میکردم. خوب به خاطر دارم که در دوران کودکی فقط همین یک بار کتک خوردن بهشدت مرا به گریه انداخته بود. اما با این حال دومین مرتبه شلاق خوردن هم صدمه روحی زیادی به من نزد گویی ترس و شرمساری برایم عادی شده و مرا سست و بی حس کرده بود.»
در ادامه میخوانیم: «احساس تنهایی و بیچارگی و گیر کردن در دنیایی خصمانه که هیچ درکی از کودک نداشت. در دنیایی که قوانینش طوری بود که رعایت کردنش با توان کودکی چون من بسیار بعید به نظر میرسید. من کاملاً به این مسئله آگاه بودم که مشکل شب ادراری داشتن فقط به گردن خود کودک است و جا خیس شدن دو تبصره دارد یک: گناهی بزرگ و زشت محسوب میشد. دو: خارج از کنترل من بود.»
جورج اورول (George Orwell)، نویسنده، روزنامهنگار و منتقد ادبی انگلیسی است که در سال 1903 در هندوستان متولد شد. فقر، موضوعات اجتماعی و سیاسی، عناصر اصلی نوشتههای وی محسوب میشوند. جورج اورول هنگام جنگهای داخلی اسپانیا به این کشور سفر کرد و در جنگ شرکت کرد. او از طرفداران جمهوریخواهان بود که پس از مجروحیتش به فرانسه بازگشت. او در جنگ جهانی نیز بهعنوان خبرنگار حضور داشت و رویدادها و وقایع را ثبت میکرد.
او اتفاقهای جنگ را به رشتهی تحریر در آورد و بهعنوان یک نویسندهی موفق شناخته شد. او پس از چندین سال درگیری با بیماری در سال 1950 درگذشت. از دیگر آثار این نویسنده میتوان به کتابهای «قلعه حیوانات»، «1984»، «دختر کشیش» و «زنده باد کاتالونیا» اشاره کرد.