خلاصه کتاب خانم دلوی
خانم دلوی با پیرنگهای لایهلایهاش متنی است چند صدایی، و تاملی است در زمان، مکان، ادراک، خاطره و تجربه. خواندن این رمان تجربهای است منحصر به فرد که در آن همراه با راوی از ضمیر هشیار به ضمیر ناهشیار میلغزیم، شخصیتها را از درون و بیرون میبینیم، از ذهنی به ذهن دیگر نفوذ میکنیم، از خیال به واقعیت و از خاطره به این دم، اکنون، که پیوسته در تغییر است و سنگینبار از تمامی لحظههای پیشین، تمامی تاریخ، پیش از تاریخ. او خود شیوهای را که برای نوشتن این رمان کشف کرده چنین وصف کرده است: «غارهای زیبایی پشت شخصیتهایم حفر میکنم... قضیه این است که غارها به هم متصل شوند و هرکدام در لحظه حال به روشنای روز بیایند.» و ما خوانندگان با او به اعماق میرویم، به زیر سطح «واقعیت»که مرزی با خیال ندارد، سیال است، به غار تیره و دور روح، آنجا که ذهن هر فرد به ذهن دیگران میپیوندد، به مغارهای وسیع که همه نقبها به آن ختم میشوند.